• وبلاگ : وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir
  • يادداشت : سوال و پاسخ كوتاه 17
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محسن 

    شبي در خواب ديدم دو فرد سياه پوش مرا به شدت به سوي نامعلومي در تاريکي ميبرند به نحوي که پاهايم روي زمين کشيده ميشد.در همين اثنا فردي نوراني به سمت ما آمد که در خواب به من القا شد مولايم علي(ع) است.به آن دو گفت که رهايش کنيد او از نماز گزاران است.در آن واحد مرا رها کردند و من به زمين خوردم.مولايم زير کتفم را گرفت و بلندم کرد.من خودم را انسان خوبي ميدانستم.مرا به کجا ميبردند.اگر مولايم نبود چه ميشد؟من حتي آزارم به مورچه هم نميرسد.لطفا کمکم کنيد.