سلام حاج آقا ممنون از پاسختون وليكن بايد بگم من دختري محجبه از يه خانواده مذهبي هستم اهل دوست پسرم نيستم تمام خواستگاري هايي هم كه بوده به روش سنتي و رسمي بوده فقط مورد و مشكلي كه هست اينه كه محيط و جو جامعه مثل محيط دانشگاه و محيط كار كمي تا حدي ناجوره و اين باعث شده بيشتر مردم بخصوص آقايون سطحي نگر بشن الان شما اگه به محيط دانشگاه كه يه محيط علمي نگاه كنيد ميبينيد كه دخترها و پسرها بجايي كه تمام وقتشون براي درس و تحقيق بذارن دنبال چيزاي ديگه ن بخصوص در مورد ماجراي خودم ميگم من سرم تو درس بود كه اين اتفاق برام افتاد در صورتي كه اكثر دختراي شهرستاني چون دور از پدر و مادر هم هستن بخودشون اجازه هزار و يك كار ميدن بيشترشون دنبال اين پسر اون پسر هستن من علوم پزشكي شهيد بهشتي درس خوندم يكي از همين پسراي كلاس خودمون بخاطر رفتاراي ناشايستي كه يكي از دختراي شهرستاني تو دانشگاه با اون داشت از تحصيل انصراف داد بنظر من محيط خوابگاه محيط مناسبي براي دخترا نيست
حتي وضع تو بيمارستانم همينطور بود من خودم به چشماي خودم ديدم حتي پرستاراي شوهر دار با پزشكان مرد رابطه اي غير از همكار داشتند وقتي محيط جامعه اينطوره وضع پسرا و دخترا اينطوره ما بايد چيكار كنيم پسرايي كه دوست دختر زياد دارن آخرش دنبال يه دختر محجبه براي ازدواج ميگردن دخترايي هم كه با اين پسر اون پسرن آخرش يه پسر خوب گيرشون مياد الان تو همكلاسي هاي خودم بودن كه دختره حتي با دوست پسراش شمالم ميرفت كلي دوست پسر داشت الانم با يه پسر نجيب و خانواده دار ازدواج كرده آخه يكي نيست بگه آيا اين انصافه مگه خدا تو سوره نور نگفته كه مردان مومن با زنان مومنه و مردان فلان با زنان فلان پس چرا الان همه چي بر عكس شده !!!
سلام حاج آقا من يه سوال داشتم البته من مطلب يكي از پستاتون در مورد سحر و جادو خوندم ولي جواب سوالمو نگرفتم
من سال اول دانشگاه يه خواستگار داشتم پسر خوبي بود من سال اول دانشگاه بودم اون سال آخر دانشگاه قرار شد اون سربازي بره و كار پيدا كنه منم درسمو تموم كنم بعد باهم ازدواج كنيم تو اون چند سال يه دختر شهرستاني تو دانشگاه ميان ما رو بهم زد اصلا نميدونم چه اتفاقي افتاد با اينكه اون پسر راضي به ازدواج با اون نبود ولي اين اتفاق افتاد در اون زمان كيف و تمام مداركم تو دانشگاه گم شد دوست اون دختر كه خوابگاهي بود گفت اينا تو شهرستان آدمي دارن كه مردم سحر و جادو كنند اون زمان من به اين چيزا اعتقاد نداشتم براي همينم باور نكردم
ولي الان به حرف اون دختر رسيدم الان باور كنيد حاج آقا با اين كه من بعد اون ماجرا تو دانشگاه و سر كار خواستگار زياد داشتم ولي متاسفانه هيچ كدوم از اين خواستگاريها بدون هيچ علتي به سرانجام نرسيد علتشو من نميدونم ولي يكي بهمون گفته كه يكي بختتو بسته ما هم از هرچي دعا و نماز استفاده كرديم اثري نداشت بعد يه آقايي گفته بعضيا با جادو يه طوري بخت ميبندن كه تا قيامت باز نميشه مگر اون كسي كه اين كار كرده خودش باطلش كنه حالا حاج آقا من چيكار كنم دارم از اين موضع ديوونه ميشم
بعد از چند سال من اون پسر ديدم خيلي از ازدواجش ناراحت بود اون دختر محجبه ميخواست اون دخترم اولش حجاب داشت بعد از ازدواجش وقتي ديدمش خيلي بد حجاب شده بود با منم رفتار بدي داشت حتي با شوهرشم رفتارش بد بود
