• وبلاگ : وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir
  • يادداشت : سيستم خودسازي در اسلام و غرب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خوب استاد

    اگر هدف رسيدن به خداست آيا منطقا مي‌توان پذيرفت که انساني که از روي فطرت خويش به خدا رجوع مي‌کند و انسانيت و وجدان خود را ملاک قرار مي‌دهد گمراه است و آنکس که بر سبيل عادت و تقليد از والدين خود و نهايتا از خوف دوزخ و به طمع بهشت التزامات ديني خود را جهت رفع تکاليف اانجام مي‌دهد رستگار؟
    پاسخ

    دوست گرامي. قطرت انسان خداجويي است و خدا پرستي و توحيد ريشه در فطرت دارد، ولي اين فطرت استعدادي است كه بايد شكوفا شود و انبياي الهي آمده اند تا همين فطرت را شكوفا كنند و آموزه هاي ديني در همين راستا است. انسان با عقل خود نمي تواند مطمئن باشد كه راه را درست مي رود و در مسير فطرت است. چون عقل در معرض هجوم نفسانيات است و امكان انحراف هست به دين و هدايت خدا و انبياي الهي نياز هست. البته دين تقليدي هم كارساز نيست و انسان بايد با آگاهي و اختيار خود اين مسير را طي كند. بيم و ا ميد در زندگي و دين داري مفيد است ولي در يك مرحله بالاتر تنها عشق است كه حكومت مي كند و عارف در راه عشق حركت مي كند. موفق باشيد.
    اين سعادت و کمال چيست؟

    احتمالا بايد بدانيم چيست که به سوي آن رهنمود شويم؟

    ببخشيد که در دانستن سماجت مي‌کنم
    پاسخ

    دوست گرامي. انسان مظهر خدا است و سعادت او در اين است كه به خدا نزديك شود و صفات خدا را در خويش ظاهر سازد. اين لذت بخش ترين چيزي است كه انسان با آن احساس بزرگي و بهجت و سرور خواهد كرد. فطرت انسان به صحت اين خداجويي گواه است.
    استاد

    ببخشيد که دير شد چون متاسفانه وبلاگ شما علارغم گرفتن اطلاعات اما در هنگام پاسخ شما ايميل نمي زند.

    خوب شما مي فرمائيد تکثرگرائي شرک است و گمراهي!

    خوب پس نجات چيست؟
    يعني نجات فقط و فقط در اطاعت از حوزه ي علميه ي قم است و بس؟

    خدا را , همان خداي واحد را نمي توان با آئين مثلا بهائيت پرستيد؟

    اگر بخواهيم بگوئيم اصل بر همان راهي است که اول نشان شده پس همان که از بت ها دست کشيديم و به توصيه ي ابراهيم خدائي را پرستيديم که ناپيدا بود بايد رستگار شده باشيم حال اگر ما شرک نورزيم و خداي ناپيدا را بپرستيم مشکل حل است؟

    در مورد اينکه قلب را چگونه عمل کنيم و شرايط طلاق چه باشد و ارث را چگونه تقسيم بکنيم هم خودمان بر اساس عقل و رضايت جمعي تصميم بگيريم

    چه اشکالي دارد

    قصد مغلطه و مجادله ندارم ايراد منطقي گرفته ام و انتظار پاسخ منطقي دارم

    پاسخ

    دوست گرامي. تنها ديني كه توحيد و وحدت گرايي را به صورت كامل ترويج مي كند اسلام است و اديان ديگر يا بشر ساخته اند و يا اگر هم الهي هستند دچار تحريف و دوگانه يا چند گانه پرستي هستند و توحيدي نيستند بنابراين راهي كاملتر از اسلام وجود ندارد براي يكتا پرستي.ثانيا در اسلام ولايت هم در كنار توحيد هست كه راه وصل و واسطه انسان با ذات الهي را برقرار مي كند كه در ساير اديان به اين صورت نيست. اسلام با يك مكانيزم حاصل از توحيد و ولايت انسان را به سوي كمال و سعادت خود راهبري كاملي مي كند كه در ساير اديان و مذاهب نيست. موفق باشيد.
    خوب دوست عزيز اشکال تکثر گرائي چيست؟

    آيا انسان بيش از ظرفيت وجود خود مي تواند حق را درک کند؟

    حال چه اشکال دارد به اندازه ي دهنمان لقمه را برداريم تا مثل موحدين خفه نشويم و يا نتوانيم قورتش بديم و از همان بمانيم که هر کس به اندازه ي وجود خود کام کيرد و هر کجايش را توانست از حق وجودش را لبريز کند؟
    پاسخ

    تكثر گرايي يك تفكر گمراه كننده است يعني همان شرك است در مقابل توحيد و انبيا آمده اند با اين تفكر مبارزه كنند به دليل اينكه باعث تشتت و تفرق انسان مي شود و انسان را از خدا دور مي كند و جامعه را از هم مي گسلد و هزار آفت ديگر ايجاد مي كند در حالي كه سعادت و عظمت انسان و جامعه با وحدت گرايي و توحيد تامين مي شود.