سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2716105

  بازدید امروز : 6

  بازدید دیروز : 130

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
کسی که حکمتی را نشر داد، با آن یاد می شود . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 88/7/29::: ساعت 11:34 صبح

به نظر شما بهشت مال ایرانی ها است چون اسلام داریم و شیعه ایم؟ من موافقم که انسانیت مرتبه ای بالاتر از دین داشتن داره، نظر شما در مورد این عقاید چیه؟

ابتدا در مورد قسمت دوم سوال گفتنی است: به عکس نظر شما ما معتقدیم که انسان شدن تازه ابتدای راه است. کمال انسان در احیای هویت الهی خود است که فوق انسان شدن است.
ما در ابتدا هویت طبیعی و حیوانی داریم و در صورتی که خودسازی کنیم می توانیم با طی کردن مراتب حیات انسانی و تقویت عقلانیت و اختیار به انسانیت برسیم و سپس تازه سیر و سلوک انسان به سوی احیای هویت الهی و حیات عرفانی شروع می شود. ماموریت دین و انبیای الهی این بوده است که انسان را در این طریق هدایت کنند و نهایتا او را به قرب الهی و احیای هویت الهی برسانند. بنابراین هدف دین بسیار فراتر از انسانیت است و به الهی شدن انسان و رنگ خدایی گرفتن او می اندیشد.
و اما در مورد قسمت اول سوال قرآن و روایات به طور صریح اعلام مى‏دارد که تنها اسلام و تشیع که همان حقیقت اسلام ناب است از افراد پذیرفته مى‏شود و این به معناى آن نیست که همه مسلمانان و شیعیان اسمى وارد بهشت مى‏شوند؛ شرط رفتن به بهشت از نظر قرآن کریم ایمان و عمل صالح است.
اما در مورد افراد دیگر ادیان و مذاهب باید گفت: آنان به سه دسته تقسیم مى‏شوند که هر یک حکمى جداگانه دارند:
یک. با اسلام و تشیع آشنا شده؛ ولى به دلیل تعصّب یا عناد و لجاجت از پذیرفتن آن سرباز مى‏زنند. چنین افرادى به فرموده قرآن کریم اهل جهنم‏اند.
دو. با اسلام و تشیع آشنا نیستند؛ ولى در جهالت خود مقصراند؛ یعنى، از وجود دینى به نام اسلام یا مذهبى به نام تشیع مطلع‏اند؛ ولى با وجود همه امکانات و شرایط لازم براى جست‏وجوى حقیقت اقدامى نمى‏کنند. چنین افرادى در حد تقصیر خویش روز قیامت مجازات مى‏شوند.
سه. با اسلام آشنا نیستند و در جهالت خود نیز تقصیرى ندارند؛ بلکه یا اصلاً به گوش‏شان نخورده یا آنکه امکان تحقیق و پژوهش براى آنان وجود نداشته است و تنها هر آنچه را به آنها رسیده (مثل مسیحیت و)...قبول کرده و به آن عمل نموده‏اند. چنین افرادى اهل جهنم نیستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار مى‏دهد و اعمال آنها را با میزان حقیقت‏خواهى آنان و آنچه فکر مى‏نمودند حق است، مى‏سنجد.
مطالب بالا از آیات و روایات استفاده مى‏شود که درباره آن توضیح مختصرى مى‏دهیم:
یکم. مردم بر حسب وضع‏شان در برابر وعده و وعیدهاى خداوند متعال، به شش دسته تقسیم مى‏شوند: مؤمنان، کافران، مستضعفان، مرجون لامر الله.
مؤمنان افرادى‏اند که به خداوند ایمان آورده‏اند و جایگاه‏شان بهشت است. البته این گروه دارای «درجات» هستند که در آنها به «مخلصین»، «سابقون» و «اصحاب یمین» یاد می شود.
کافران کسانى‏اند که از روى علم حق را شناخته‏اند؛ ولى به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافته‏اند. این گروه مقصراند و جایگاه‏شان به طور حتم جهنم است. که این گروه نیز دارای «درکات» هستند و براساس شدت ستیزه جویی در طبقات جهنم قرار می گیرند.
گروه مستضعف و مرجون الى الله نیز کسانى‏اند که داراى عذراند؛ یعنى، اگر نتوانسته‏اند به دین حق بپیوندند و بدان عمل بکنند، به لحاظ تقصیر یا کوتاهى کردن آنان نبوده است؛ بلکه از جهت یک سلسله عواملى بوده که از اختیار آنها خارج بوده است. همین عوامل موجب جهل یا غفلت یا عمل نکردن آنان به دستورات دین اسلام شده است. بدیهى است که چون این صورت، ترک به اختیار آدمى مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختیار او است، براى آدمى نه نفعى خواهند داشت و نه ضررى. مرجع کار چنین کسانى خداوند خواهد بود. خداوند خودش به نحوى که حکمت و رحمتش ایجاب عمل خواهد کرد.
دوم. آیات 96-98 سوره «نساء» بر مطلب یاد شده، دلالت مى‏کند. خداوند در آن آیات عذر افراد را به دلیل مستضعف بودن با شرایطى قبول کرده است.
در آیه 106 از سوره «توبه» هم کار این گونه افراد را به خود خداوند احاله کرده است. مراد از «مستضعف» در اینجا فقر اقتصادى نیست؛ بلکه در ضعف قرار داده شدن از جهت دسترسى به منبع هدایت است. این است که در آیات سوره «نساء» جمله (لا یستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلا» به عنوان شرط و علت عذر براى مستضعفان ذکر شده است، از این صفت مى‏توان دریافت که علت معذور بودن همه جا و به طور عموم راه و چاره نداشتن است که شامل جاهل غافل غیر معاند هم مى‏شود. افزون بر اینها، آیه 286 سوره «بقره» بر همین گفته دلالت دارد؛ زیرا در ذیل آیه فوق این مطلب آمده که انسان، هر چه خوبى کرده، به نفع او و هر چه بدى کرده بر ضرر او است. به طور روشن مفهوم سخن فوق این خواهد بود که اگر چیزى به اکتساب، یعنى، آنچه مسؤولیتش به عهده خود شخص است، مستند نباشد، گناه و مسؤولیت براى انسان نخواهد داشت.
سوم. به عقیده علامه طباطبایى، معناى «مستضعف» علاوه بر اینکه افراد ساکن در سرزمینى را که بر اثر نبودن دانشمند، راهى براى قرار گرفتن دین اسلام در آنجا نیست، شامل مى‏شود؛. همچنین به فردى هم که ذهنش به یک مطلب حق منتقل نشده و فکرش به حق راه نیافته، شامل مى‏گردد؛ یعنى، شخصى که به حق رهبرى نشده و در عین حال از کسانى است که با حق عناد ندارد؛ بلکه طورى است که اگر حق برایش واضح گردد، از آن پیروى خواهد کرد؛ ولى به عوامل مختلف حق براى او مخفى مانده است. چنین کسى جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ چرا که آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتى هم که نمى‏شود راهى به حقیقت یافت.
اما در مورد نیکوکاران غیر مسلمان باشند، توجه به چند نکته ضرورى است:
الف) عوامل دخیل در بررسى و پاداش عمل در قیامت.
ب) اقسام کافران و چگونگى محاکمه آنها در قیامت.
درباره ارزش اعمال انسان به چند نکته توجه کنید:
الف ) ارزش اعمال آدمیان به دو عامل بستگى دارد و فقدان هر یک از آنها عمل را فاقد ارزش مى‏سازد. آن دو عامل عبارت است از:
1) حسن فعلى. یعنى نیکو بودن ذات عمل. مانند راستى ایثار و...
2) حسن فاعلى. یعنى انجام عمل بر اساس انگیزه‏اى نیکو و صالح. بنابراین نه تنها کافران بلکه اگر درمیان مسلمانان نیز کسى عمل بسیار خوبى را با انگیزه‏هاى نادرست انجام بدهد قابل تحسین و ستایش و پاداش نیست. مثلا اگر کسى نسبت به یتیمى خدمات بسیار ارزنده‏اى انجام دهد و سپس روشن شود که وى از این امور مقاصد نادرستى داشته نه تنها تمجید نمى‏شود بلکه چه بسا مورد ملامت و سرزنش نیز قرار گیرد. از طرف دیگر حسن فاعلى دایره وسیعى دارد و منحصر به انگیزه‏ها نیست. بلکه شامل ابعاد اعتقادى فرد نیز مى‏شود.
بر این اساس اعمال کافران معاند قبول نمى‏شود و هیچ منافاتى با عدل الهى نیز ندارد. زیرا آنان اولاً به خاطر انکار ربوبیت حضرت حق و یا سایر ضروریات و اصول دین، مستحق عقابند. ثانیا، آنان اعمال نیک را به قصد رضاى الهى و اطاعت امر او به جا نیاورده‏اند تا استحقاق ثواب و پاداش الهى را داشته باشند. اما در عین حال خداوند کافران غیرمعاندی را که اعمال نیک انجام داده‏اند متناسب با مراتبشان با لطف خود پاداش مى‏دهد. بدین صورت که در دنیا براى آنان جبران مى‏کند و پاداش دنیوى (مثل بهره‏مندى از سلامتى و سعه رزق و...) مى‏دهد و یا از شدت عذاب اخروى آنها کاسته مى‏شود.

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید