سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2713863

  بازدید امروز : 169

  بازدید دیروز : 123

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
[ و او را از ایمان پرسیدند ، فرمود : ] ایمان بر چهار پایه استوار است ، بر شکیبایى ، و یقین و داد و جهاد . و شکیبایى را چهار شاخه است : آرزومند بودن ، و ترسیدن ، و پارسایى و چشم امید داشتن . پس آن که مشتاق بهشت بود ، شهوتها را از دل زدود ، و آن که از دوزخ ترسید ، از آنچه حرام است دورى گزید ، و آن که ناخواهان دنیا بود ، مصیبتها بر وى آسان نمود ، و آن که مرگ را چشم داشت ، در کارهاى نیک پاى پیش گذاشت . و یقین بر چهار شعبه است : بر بینایى زیرکانه ، و دریافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پیشینیان . پس آن که زیرکانه دید حکمت بر وى آشکار گردید ، و آن را که حکمت آشکار گردید عبرت آموخت ، و آن که عبرت آموخت چنان است که با پیشینیان زندگى را در نوردید . و عدل بر چهار شعبه است : بر فهمى ژرف نگرنده ، و دانشى پى به حقیقت برنده ، و نیکو داورى فرمودن ، و در بردبارى استوار بودن . پس آن که فهمید به ژرفاى دانش رسید و آنکه به ژرفاى دانش رسید از آبشخور شریعت سیراب گردید ، و آن که بردبار بود ، تقصیر نکرد و میان مردم با نیکنامى زندگى نمود . و جهاد بر چهار شعبه است : به کار نیک وادار نمودن ، و از کار زشت منع فرمودن . و پایدارى در پیکار با دشمنان ، و دشمنى با فاسقان . پس آن که به کار نیک واداشت ، پشت مؤمنان را استوار داشت ، و آن که از کار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاک سود ، و آن که در پیکار با دشمنان پایدار بود ، حقى را که بر گردن دارد ادا نمود ، و آن که با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آید ، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخیز وى را خشنود نماید . و کفر بر چهار ستون پایدار است : پى وهم رفتن و خصومت کردن و از راه حق به دیگر سو گردیدن و دشمنى ورزیدن . پس آن که پى وهم گرفت به حق بازنگشت ، و آن که از نادانى فراوان ، خصومت ورزید ، از دیدن حق کور گشت ، و آن که از راه حق به دیگر سو شد ، نیکویى را زشت و زشتى را نیکویى دید و مست گمراهى گردید ، و آن که دشمنى ورزید راهها برایش دشوار شد و کارش سخت و برون شو کار ناپایدار . و شک بر چهار شعبه است : در گفتار جدال نمودن و ترسیدن و دو دل بودن ، و تسلیم حادثه‏هاى روزگار گردیدن . پس آن که جدال را عادت خود کرد ، خویش را از تاریکى شبهت برون نیاورد ، و آن که از هر چیز که پیش رویش آمد ترسید ، پیوسته واپس خزید ، و آن که دو دل بود پى شیطان او را بسود ، و آن که به تباهى دنیا و آخرت گردن نهاد هر دو جهانش را به باد داد . [ و پس از این سخن گفتارى بود که از بیم درازى و برون شدن از روش کارى که در این کتاب مقصود است نیاوردیم . ] [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 88/12/4::: ساعت 1:56 عصر

چه جوری میشه به خدا توکل کرد؟

دوست گرامی برای اینکه بدانید چگونه می توان به خداوند متعال توکل نمود باید به چند نکته توجه داشته باشید .
اول : توکل کردن یعنی چه ؟
روح اسلام توحیدی است و توکل از ارکان توحید و ایمان توحیدی انسان مسلمان است. از روایات استفاده می شود که توحید چهار رکن دارد که عبارت است از: تفویض, توکل, رضا و تسلیم. توکّل اعتماد و اطمینان دل در همه امور بر خدا است، و اینکه انسان از هر قوه و قدرتى بیزارى جسته و فقط بر حول و قوه الهى اعتماد و تکیه نماید و اعتقاد جازم داشته باشد به اینکه در عالم هستى فاعلى جز خدا نیست و هیچ کس را قوه و قدرتى نیست مگر به واسطه او.
پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلم تفسیر توکّل را از جبرئیل سؤال کرد، جبرئیل گفت: معناى توکّل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها نا امید بود و اگر بنده‏اى به این مرتبه از معرفت برسد که جز براى خدا کارى انجام ندهد و جز او به کسى امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسى نداشته باشد، این همان توکل بر خدا است. (بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 68 - ص 138، حدیث 23.)
دوم : نقش و جایگاه توکل در زندگی انسان
مرحوم استاد علامه طباطبایى مى‏فرماید: «حقیقت مطلب این است که نفوذ اراده و رسیدن به مقصود در عالم مادّه نیازمند به یک سلسله اسباب و عوامل طبیعى و یک سلسله عوامل روحى و نفسانى است. هنگامى که انسان وارد میدان عمل مى‏شود و کلیه عوامل طبیعى مورد نیاز را آماده مى‏کند، تنها چیزى که میان او و هدفش فاصله مى‏اندازد همانا تعدادى از عوامل روحى (از قبیل سستى اراده و تصمیم، ترس، غم و اندوه، شتابزدگى و عدم تعادل، سفاهت و کم تجربگى و بد گمانى نسبت به تأثیر علل و اسباب و امثال آن) است.
در چنین وضعى اگر انسان بر خداوند سبحان توکل داشته باشد اراده‏اش قوى و عزمش راسخ مى‏گردد و موانع و مزاحمات روحى در برابر آن خنثى خواهد شد، زیرا انسان در مقام توکل، با مسبّب الاسباب (که غالب بر همه اسباب است) پیوند مى‏خورد و با چنین پیوندى دیگر جایى براى نگرانى و تشویش خاطر باقى نمى‏ماند و با قاطعیت با موانع دست و پنجه نرم مى‏کند تا به مقصود برسد.
علاوه بر این، نکته دیگرى که در مورد توکل موجود است بعد غیبى و ماورایى آن است، یعنى خداوند متعال شخص متوکّل را با امدادهاى غیبى «من حیث لا یحتسب» (از آنجا که به گمانش نمى‏رسد) مدد مى‏رساند که این امدادها از حوصله اسباب عادى و طبیعى فراتر و در ردیف ما فوق علل مادّى قرار دارد و ظاهر آیه شریفه«وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» 65: 3 (هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت کند) چنین امدادى را نوید مى‏دهد». آثارى نیز که در احادیث معصومین علیهم السلام در باره توکل آمده مؤیّد کلام استاد است. مثلا امیر مؤمنان علیه السلام مى‏فرماید: من توکّل على اللّه ذلّت له الصّعاب و تسهّلت علیه الأسباب و تبوّء الخفض و الکرامة.
هر کس بر خدا توکل کند سختیها براى او نرم و آسان و اسباب و وسیله‏ها برایش فراهم شود و در راحت و وسعت و کرامت جاى گیرد (و زندگى‏اش به راحتى و آسایش گذرد).
این حدیث و احادیث دیگر به موضوع عوامل روحى که در کلام استاد آمده اشاره دارد و با صراحت دلالت مى‏کند بر اینکه شخص متوکل بر این گونه عوامل و مشکلات فائق و غالب آید. از این رو، طیره (فال بد) که یکى از خاطرات درونى و عوامل منفى است که در روحیه بسیارى از افراد بازتابهاى منفى ایجاد مى‏کند و مانع از فعالیت مى‏گردد در نفوس انسان‏هاى متوکل اثر نمى‏گذارد.
رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: الطّیرة شرک و ما منّا إلا، و لکنّ اللّه یذهبه بالتّوکّل. طیره (فال بد زدن‏) شرک است و هیچ یک از ما نیست جز اینکه به آن مبتلا است اما خدا به وسیله توکل (شومى‏) آن را از بین مى‏برد. ( نقطه‏هاى‏آغازدراخلاق‏عملى ص : 516)
سوم : توکل به معنای مستقل ندانستن اسباب دنیوی است.
نکته اساسى و مهمى که وجود دارد این است که انسان علاوه براینکه بر اساس توکل ، نباید خداوند متعال را به عنوان مسبب الاسباب فراموش کند بلکه وسایل و اسباب دنیوی را پرتویى از ذات احدیت و اراده او بداند اما این مساله را نیز نباید فراموش کند که این عالم، عالم اسباب است و انسان براى ادامه زندگى خود چاره‏اى ندارد جز اینکه با بکارگیری اسباب و در ارتباط با مردم کارهاى خود را انجام دهد, ولی در عین حال نباید برای وسایل استقلال در تاثیر قایل باشد.
یک روز امیر مؤمنان علیه السلام گروهى از مردم را دید که با برخوردارى از صحّت و سلامت، کار را رها کرده و گوشه مسجد نشسته‏اند. فرمود: شما چه کسانى هستید؟ گفتند: ما متوکلین هستیم (و بر خدا توکّل داریم). فرمود: نه بلکه شما متأکّلین هستید (یعنى شما سر بار اجتماع‏اید و از دسترنج دیگران ارتزاق مى‏کنید). ( مستدرک الوسائل، ج 2 - ص 289.) توسل به اسباب عادی و در عین حال توجه به اینکه موثر حقیقی و مسبب اسباب خدای متعال است, عین توکل است.
چهارم : راه تحصیل صفت توکّل:
علمای اخلاق برای تحصیل صفت توکل راههایی را پیشنهاد نموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود .
1- مطالعه در خصوص صفات خداوند متعال به خصوص صفت توحید که ریشه توکل است.
2- مطالعه و دقت در خصوص آیات و روایاتی که راجع به توکل و آثار و فضایل آن ذکر گردیده است .
3- یاد آوری و تفکر در کیفیت عنایت خداوند نسبت به انسان از بدو خلقت تا پایان عمر به اینکه او را چگونه از نیستی به هستی آورده و خلعت وجود به او پوشانیده، و آنچه را بدان نیازمند بوده براى وى آماده ساخته است، و او به بندگان خود از مادر به فرزند خود مهربانتر است.
4- مطالعه حکایات و داستانهایى که مشتمل بر شگفتیهاى صنع خدا در رساندن روزى به بندگان و دفع بلاها و بدیها از بعضى از ایشان است.
5- در سرگذشت های پیشینیان نظاره کند که خداوند چگونه اموال توانگران را نابود و قدرتمندان را خوار می سازد و چه بسا بندگانى که مال و سرمایه‏اى نداشتند و خداوند به آسانى به آنها روزى رسانده و آنها را از نهایت ذلت به اوج عزت رسانده ؛ و هر که در این مطالب دقت کند به این نتیجه خواهد رسید که امور به دست قدرت خداوند است، پس باید بر او اتکا و اعتماد نمود. (علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 4 ص : 295)
پنجم : نشانه حصول صفت توکّل در انسان
نشانه حصول توکّل این است که دل انسان مضطرب نشده وآرامش و اطمینان خاطر خود را به سبب از دست دادن منافع دنیوی و یا بوجود آمدن ضررهای دنیایی از دست ندهد. پس اگر سرمایه‏اش به دزدى رفت یا تجارتش زیان کرد، راضى و خشنود باشد و آرامش و اطمینان خاطر وى متزلزل نگردد.

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید