سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2716294

  بازدید امروز : 195

  بازدید دیروز : 130

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
هیچ کینه توزی را دوستی نیست . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 89/7/13::: ساعت 11:1 صبح

منظور از خودشناسی و معرفت نفس در مسیر سلوک و خودسازی چیست؟

بی گمان اولین گام در راه خودسازی و تهذیب نفس، خودشناسی است.  منتهی خودشناسی به معنای خودشناسی شناسنامه ای نیست، بلکه بدین معنا است که انسان بعد واقعی خود را در جهان آفرینش دریابد و بفهمد که موجودی ملکوتی و پرتوی از عالم ربوبی است.

 

روح الهی:

حقیقت خودشناسی به این است که روح الهی نهفته در خود را بشناسی و بدانی چیزی از خدا در تو هست که گوهر آفرینش است. و نفخت فیه من روحی؛ چیزی که باید آن را در خودت شکوفا سازی و این کار نیز فقط از طریق خود خداوند و ارسال انبیا میسر است. یعنی خودش باید بگوید چگونه این حقیقت رمز گشایی می شود. از منظر دین ایمان و عمل صالح رمز گشای این حقیقت است.

اگر از ظاهر نفس عبور کردی و به حقیقت خودت که روح الهی است، رسیدی و ارزش و قدر آن را دانستی؛ آنگاه در مسیر کمال و سعادت قرار می گیری و به هر چه باید و می خواهی می رسی. ما از درون خود به خداوند راه داریم.

سعادت تو در این است که خدا را در روح خود بیابی و صفات او را در خویش شکوفا سازی و سخت نگاهبان دل خویش باشی تا به چیزی از شرک و کفر و گناه نیالاید، که آلودگی شایسته روح الهی تو نیست.

 

خودسازی:

خودشناسی برای این است که رابطه خود را با خداوند خوب بدانی و در نتیجه، بتوانی با تنظیم این رابطه و سامان دهی آن، روح خود را با تسلیم کردن به خداوند سالم سازی کنی. این مهم باعث می شود تا در قیامت قلب سلیم را تسلیم کسی کنی که آن را به تو امانت سپرده است.

حقیقت امانتی که خداوند به آسمان و زمین عرضه کرد و آنها ترسیدند و نپذیرفتند و تو پذیرفتی و به دوش کشیدی- انا عرضنا الامانة على السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماجهولا (احزاب، 72) امانتی که انسان یا به خاطر جهل و نادانی و یا به خاطر ظرفیتی که در او بود، قبول کرد که به دوش بکشد و چه مسئولیت سختی را پذیرفت.

خودشناسی، یعنی بدانی توانایی این روح خدایی که در نهاد تو به نفخه الهی قرار داده شده است بسیار زیاد است. تو می توانی به برکت این روح خدایی شودی و خدایی عمل کنی و تصرف کنی و شبیه خدا شوی.

خودشناسی، یعنی وحدتی که میان روح تو و خداوند هست را درک کنی. اگر به این حقیقت رسیدی که روح تو خدایی است، پس به این حقیقت نیز می رسی که تو جز با خدا و قرب به او به کمال و سعادت واقعی خودت نمی رسی. در این راستا خودسازی هم رنگ و بوی توحیدی پیدا می کند، یعنی باید بکوشی تا هر چه بیشتر به خدا نزدیک شوی و روح خود را به رنگ خدا کنی تا به بهشت لقای الهی بار یابی.

 

بهای بهشت:

انسان اگر روح الهی خود را بشناسد و ارزش آن را بداند دیگر خودش را ارزان نخواهد فروخت, با دنیا معاوضه نخواهد کرد، دیگر به کمتر از خدا راضی نخواهد شد. تن به هر پستی و پلشتی نخواهد سپرد. انسان با شناخت خود، مقام وجایگاه واقعی اش را در جهان آفرینش در می یابد و به کرامت و عظمت نفس خود پی می برد و خود را پرتوی از عالم ملکوت و نفحه ای از نفحات ربانی می یابد و پی می برد که این گوهر گرانبها را نباید به بهای ناچیز فروخت و به آسانی چوب حراج بر آن زد  تنها کسانی خود را آلوده رذایل نفسانی می کنند و گوهر پاک روح انسانی را به فساد و آلودگی می کشند که از عظمت آن بی خبرند  امیر مؤمنان (علیه السلام( در روایتی قیمت این گوهر ارزنده را چنین بیان می کند: انه لیس لانفسهم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها. جان های شما بهایی جز بهشت ندارد، پس آن را به کمتر از بهشت نفروشید. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، حکمت 456.

 

نقطه آغاز:

تمام سالکان و عارفان و انسان های کامل از طریق معرفت نفس به این مقامات رسیده اند. من عرف نفسه فقد عرف ربه. کسی که خودش را شناخت به تحقیق به رب خویش معرفت یافت. تا کسی به اهمیت و کیفیت ارتقای روح الهی نهفته در خود واقف نشود، حرکتی در این مسیر نخواهد داشت.

انسان وقتی می فهمد در او چیزی از خدا هست که بسیار گران قیمت است و ارزشش به خاطر همان نسبتی است که با خدا دارد، خواهد دانست راه شکوفایی آن را هم خود خدا بیان می کند و به این نتیجه می رسد که دین برای او بسیار مفید است. به ضرورت و اهمیت دین که راه شکوفایی روح است واقف خواهد شد. خدای متعال در قالب دین به همه انبیای الهی ماموریت داده است تا به انسان بیاموزند که روح آنها چگونه باید به رنگ خدا در آید.

برای خودسازی و سلوک، ابتدا باید خودت را بشناسی، یعنی باید بنشینی و روح خودت را روی میز کارت بگذاری و خوب بنگری و ببینی با آن چه کرده ای، و فی انفسهم افلا تبصرون. ببینی چه بر سر آن آورده ای، چه مقدار آن را آلوده ساخته ای و بعد در مرحله خودسازی به اصلاح نقایص آن بپردازی، اگر بیمارنموده ای درمان کنی و اگر جراحتی وارد کرده ای، تیمارش نمایی، اگر آلوده اش کرده ای، پاکیزه اش گردانی و زنگارهایش را بزدایی و آنچنان اش کنی که لایق ملاقات خداوند شود. یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه. ای انسان تو ملاقات خدا را در پیش داری، باید برای آن آماده شوی و تلاش کنی.

 

نافعترین شناخت:

دلیل اینکه در روایت آمده است: معرفه النفس انفع المعارف. خودشناسی سودمندتین شناخت هاست، همین است. چون با شناخت خود است که تمام اسرار و اهمیت و ارزش و کاستی ها و نیازهای روح برای تو آشکار می شود و به تو این توانایی را می دهد که بتوانی به اصلاح خویش بپردازی و عیوب خود را مرتفع کنی و به هدف و آرزوی خود در زندگی برسی.

به دلیل اهمیت فراوان خودشناسی، در آثار و منابع اسلامی، بر آن تأکید ویژه ای شده است، با این که قرآن کریم همه عالم هستی را سراسر نشانه ها و آیات الهی می داند و همه حوادث و پدیده های آن را راه شناخت پرودگار عالمیان می شمارد؛ ولی توجه ویژه ای به خودشناسی دارد و برای نفس انسان حساب خاصی باز کرده است: و فی انفسکم افلا تبصرون؛ در خودتان نیز آیاتی است، آیا نمی نگرید؟

 

یاد خدا:

نظر به نقش محوری خودشناسی و شناخت آیات درونی در شناخت خداوند است که قرآن مجید، فراموش کردن خداوند را مستلزم فراموش کردن و از یاد بردن نفس می داند و این را عقوبت و جزای غفلت از خدا می داند: و لا تکونوا کالذین نسوالله فانساهم انفسهم. مانند آنانی نباشید که خداوند را از یاد بردند، خدا هم خودشان را از یادشان برد.

 

نهایت معرفت:

در اهمیت و عظمت خودشناسی همین بس که فرمودند: غایه المعرفه ان یعرف المرء نفسه. نهایت معرفت این است که انسان خود را بشناسد. کسی که خود را شناخت تمام راه کمال و سعادت را به روی خود گشوده است. شناخت روح الهی نهایی ترین معرفت انسان است، زیرا منتهی به معرفت خود خداوند و وصول انسان به خداوند می شود.

خودشناسی انگیزه انسان را برای تحمل سختی ها و ریاضت ها و کوشش در راه کمال و سعادت روز افزون خواهد کرد, و لذا فرموده اند: کلما زاد علم الرجل عنایته بنفسه و بذل فی ریاضتها و صلاحها جهده (همان-1) هر چه بر آگاهی انسان افزوده شود، توجه و اهتمامش به خود بیشتر می شود و در راه تربیت و سازندگی خود بیشتر می کوشد.

 

گمشده:

کنجکاوی و تلاش فراوان علمی انسان در زندگی نشانگر این معنا است که در جستجوی گمشده ای است؛ به طور طبیعی انسان اگر چیزی را گم کند, به دنبال یافتن آن تلاش فراوان خواهد داشت؛ منتهی به نظر می رسد که اغلب انسان ها نمی دانند گمشده شان چیست. عجبت لمن ینشد ظالته و قد اضل نفسه فلا یطلبها. علی (ع) می فرماید: در شگفتم از کسی که گمشده اش را می جوید، ولی خود را گم کرده و آن را نمی جوید. گمگشته حقیقی انسان خود او است. معرفت نفس، یعنی به دنبال خودت بگردی، خودت را صید کنی، روح الهی خودت را کشف نمایی، به ملاقات حقیقت خود بروی و قلب خود را مشاهده و معاینه کنی.

تا انسان از شناخت روح الهی و صفات و ملکات خود غافل باشد نمی تواند به اصلاح خود بپردازد. آشنایی با صفات و توانایی ها و علاقه ها و گرایش های خودآگاه و ناخودآگاه روح، زمینه ساز قدم برداشتن در جاده سازندگی روحی و معنوی است.

 

گنج پنهان:

آن کس که با خویش بیگانه و ناآشنا است همچون ثروتمندی است که روی گنج خوابدیده و یا در گوشه گوشه خانه اش، گنج های باارزشی نهان است ولی چون از آن بی خبر است، از گرسنگی و تهی دستی رنج می برد و در نهایت می میرد، در حالی که در زیر پایش گوهرهای نفیسی است که نه تنها جان او بلکه جان هزاران نفر دیگر را می تواند نجات دهد.

 

آسیب شناسی:

چگونه امکان دارد انسان به تعالی معنوی و کمال نفسانی برسد و عیب های درونی خود را اصلاح کند و زشتی های باطنی را از چهره زیبای جان بزداید در حالی که شناخت درستی از خود ندارد؟

آیا بیمار تا متوجه بیماری خود نگردد در پی طبیب و درمان بر می آید؟

آیا مسافری که گمگشته کوه و بیابان است بدون آگاهی از گمراهی خود، از دلیل و راهنما نشان می گیرد؟

آیا انسان بی خبر از هجوم و شبیخون دشمن، هرگز در صدد دفاع از خود بر می آید؟

بدون شک پاسخ همه این پرسش ها منفی است.

هر یک از رذایل اخلاقی و نفسانی، ریشه یا ریشه هایی در عمق جان انسان دارد؛ با خودشناسی این ریشه ها شناخته می شود و درمان این امراض روحی امکان پذیر و آسان می گردد و به این ترتیب زمینه و بستر مناسبی برای تهذیب نفس فراهم می گردد.

بنابراین تا انسان خود را نشناسد و از کاستی ها و عیب ها و آلودگی ها و نیز از سرمایه ها و نیروها و استعدادهای خود آگاه نباشد، به دنبال تهذیب نفس و بهره گیری از انفاس مسیحایی طبیبان روحانی نخواهد رفت.

انسان با شناخت خویشتن به خطرات خواهش های افسار گسیخته و نامعقول نفس و ناسازگاری و تضاد آن با سعادت خویش پی می برد و برای رویارویی با آن آماده می شود. اگر چنین شناختی نباشد هجوم بی امان تمایلات سرکش انسان را غافلگیر کرده و توان مقابله و چاره اندیشی را از انسان سلب می کند و ضربات سنگینی از این ناحیه بر روح و شخصیت انسان وارد می شود.

 

خداشناسی:

از همه مهم تر این که خودشناسی بهترین و کوتاه ترین راه خداشناسی است و شناخت خداوند و آشنایی با صفات جلال و جمال حق، قوی ترین عامل برای زدودن زشتی ها و پستی ها از صحنه جان و آراسته شدن به کمالات نفسانی و اخلاق الهی است.

رب تو همین فطرت و روح الهی نهفته در تو است. اگر خودت را به حقیقت بشناسی خواهی دانست که باید تحت تربیت روح الهی باشی و ربوبیت خداوند را از همین طریق بر خویش بپذیری. من عرف نفسه فقد عرف ربه. کسی که خودش را شناخت و از خودش عبور کرد، به روح الهی و رب خود می رسد و خواهد دانست که خدای متعال رب او است.

 

کرامت:

انسان در اثر چنین شناختی احساس شرافت و کرامت خواهد کرد و به قداست و ارزش وجودی خود پی می برد و زیبایی های اخلاقی و فضیلت ها در نزدش معنا می یابد. در این صورت است که از یأس و ناامیدی و پوچ پنداری و بیهودگی و روزمرگی می رهد و تصویری زیبا و دلچسب و جهت دار از زندگی در روح و ذهنش نقش می بندد.

تلاش و کوشش بی وقفه پیامبران الهی(علیهم السلام) این بوده که فطرت انسان را بیدار سازند تا به گوهر وجود خویش پی ببرند و وابستگی و ارتباط خود با خداوند را دریابند و همه چیزشان را در راه تحصیل مقام رضا و قرب به پرودرگار صرف نمایند. پیامبران(ع) آمدند تا انسان ها را در طریق شناخت و توجه به فضائل و مکارم و به کار بستن آنها برای نیل به مدارج کمال و قرب به حق، راهنمایی و یاری کنند. امیرمؤمنان(ع) که خود پیشتاز میدان خودسازی و بندگی است در حدیثی نفیس و گهربار می فرماید: من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته؛ هر کس نفس خویش را گرامی بدارد، خواهش های او در نظرش پست و بی مقدار خواهد شد.

 . ر.ک: آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 322.

 

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید