سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2716451

  بازدید امروز : 57

  بازدید دیروز : 295

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
دانشمند، زنده ای میان مردگان است . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 89/7/14::: ساعت 11:7 صبح

عزت(عزة) چیست و چطور می توان به آن رسید و چرا خداوند خود را دارای عزت می داند؟

در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- عزّت بمعنى توانائى است مقابل ذلّت. در اقرب الموارد گوید«عزّه عزّا: قوّاه- عزّ الرّجل عزّا و عزّة: صار عزیزا- قوى بعد ذلّة».راغب گفته: عزّت حالتى است که از مغلوب بودن انسان مانع میشود.گویند: «ارض عزاز» زمین سخت.طبرسى نیز اصل آن را از عزاز الارض میداند. از کلمات اهل لغت به دست می اید شى‏ء کمیاب را از آن جهت عزیز و عزیز الوجود گویند که آن در حالت توانایى قرار گرفته و رسیدن به آن سخت است.«أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» نساء: 139، آیا عزّت و توانائى را در پیش کفّار می جویند؟! عزّت همه‏اش مال خداست. «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا» مریم:18. ظاهرا فاعل «لِیَکُونُوا» ... «آلِهَةً» است یعنى: جز خدا معبودهایى گرفتند تا براى آنها عزّت و توانائى شوند! در آیه: «فَقالَ أَکْفِلْنِیها وَ عَزَّنِی فِی الْخِطابِ» ص. 23. آن را غلبه معنى کرده‏اند یعنى: گفت مرا بر آن میش کفیل کن و در سخن بر من غلبه کرد، به نظرم آن استعمال در لازم معنى است که غلبه لازم عزّت است. راغب گوید: بعضى گفته‏اند: از من در مخاطبه و مخاصمه قویتر شد .
(تعزیز): به معنى تقویت است مثل «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ» یس: 14. یعنى با فرستاده سوم آنها را تقویت کردیم . ناگفته نماند: فعل عزّ لازم و متعّدى هر دو به کار رفته ولى عزّز ظاهرا فقط متعدى استعمال شده .
«تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ» آل عمران: 26.
آیه صریح است در اینکه دادن و پس گرفتن حکومت و نیز عزّت و ذلت در دست خداست، ولى چون کارهاى خدا از روى حکمت و علت است و جزافى نیست باید علت ذلّت و عزّت را در خود شخص جستجو کرد لذا مى‏بینیم قرآن پیوسته ذلت را از آن کفّار و بدکاران میداند در اثر کفر و بدکارى «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ ...ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ...» بقره:16.«وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ» بقره: 206. ظاهرا مراد از عزّت توانائى ظاهرى است چنانکه از ما قبل آیه «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‏ فِی‏الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها ...» استفاده میشود یعنى: چون گوئى از خدا بترس توانائى و حکومتش او را بنافرمانى وامیدارد و با اتّکاء بقدرت خویش از قبول حق امتناع میکند.

راغب گوید: در اینجا بطور استعاره بحمیّت و اباء مذموم، عزّت گفته شده. همچنین است قول اقرب الموارد.«بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ» ص: 2. در این آیه مثل آیه سابق عزت بکفّار و بدکاران نسبت داده شده.ظاهرا مراد از آن در آیه امتناع و تکبّر و عزّت ادعائى است و نکره آمدن آن قرینه این احتمال است یعنى : کفّار از قبول قرآن در امتناع و مخالفت‏اند آیه «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ» منافقون: 8. روشن میکند که عزت واقعى مطلقا مال خدا و رسول و مؤمنان است«مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً» فاطر: 10. ایضا نساء: 139- یونس: 65، عزّت همه دست خدا است و هر کس طالب عزّت باشد باید از خدا بخواهد. عزتهاى ظاهرى و اعتبارى دنیا نیز در دست خداست که میدهد و میستاند و اگر کسى بدیگرى عزّت بدهد آنهم باذن و مشیّت خداست .
علامه طباطبایی –ره-می فرماید : کلمه عزت به معناى نایابى است، وقتى مى‏گویند فلان چیز عزیز الوجود است، معنایش این است که به آسانى نمى‏توان بدان دست یافت، و عزیز قوم به معناى کسى است که شکست دادنش و غلبه کردن بر او آسان نباشد، بخلاف سایر افراد قوم، که چنین نیستند، زیرا عزیز قوم در بین قوم خودش مقامى دارد. در نتیجه هر نیرویى که تک تک افراد دارند او داراى همه آنها است، ولى عکس قضیه چنین نیست، یعنى تک تک افراد نیروى او را ندارند، این معناى اصلى کلمه است، لیکن بعدها در مورد هر چیز دشوارى نیز استعمالش کردند، مثلا گفتند:عزیز على کذا یعنى فلان حادثه بر من گران است.
هم چنان که در قرآن آمده:عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ « سوره توبه آیه 128» و در آخر در مورد هر غلبه‏اى استعمال شد، مثلا گفتند:من عزیز کسى که غلبه کرد، دار و ندار مغلوب را غارت نمود، در قرآن هم در این معنا استعمال شده، آنجا که فرموده:وَ عَزَّنِی فِی الْخِطابِ « سوره ص آیه 23» ولى معناى اصلى کلمه همان است که گفتیم.
در مقابل این کلمه، کلمه ذلت است که در اصل لغت به معناى چیزى است که دست‏یابى بدان آسان است، حال چه دستیابى محقق و چه فرضى، در قرآن کریم آمده:
ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ سوره بقره آیه 61
» و نیز آمده: وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ سوره اسراء آیه 24
» و نیز فرموده:أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ « سوره مائده آیه 54»
2- اما پاسخ به این سوال که چرا عزت حقیقی از آن خدا است وچرا خداوند عزیز است باید گفت که عزت یکى از لوازم ملک است، عزت مطلق هم از لوازم ملک مطلق است، پس غیر خدا هر کس سهمى از ملک و عزت داشته باشد خداى تعالى به او ارزانى داشته، و تملیکش کرده است، و مردم و امتى هم که سهمى از عزت داشته باشند باز خدا به ایشان داده، پس عزت تنها و تنها از آن خدا است، و اگر نزد غیر خدا دیده شود از ناحیه خدا است.
به عبارت دیگر چون عزت خود یکى از فروع ملک است وقتى مالک حقیقى جز خداى تعالى کسى نباشد، عزت نیز خاص او خواهد بود. هم چنان که خود فرموده:قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ .
و نیز فرمود: أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ، فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً و نیز فرموده:وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ .
تا اینجا آنچه گفتیم راجع به عزت حقیقى بود، و اما عزت غیر حقیقى در حقیقت ذلت است، به شکل عزت.
هم چنان که باز قرآن کریم مى‏فرماید: بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ و به همین جهت در دنبال همین آیه فرموده: کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ، فَنادَوْا وَ لاتَ حِینَ مَناصٍ .
ذلت هم در مقابل عزت احکامى مقابل احکام آن دارد، پس هر چیزى که غیر خدا تصور شود به خودى خود ذلیل است، مگر آنکه خدا عزتش داده باشد.
بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.
ترجمه المیزان، ج‏3، ص: 207
3- با توجه به مطالب بالا روشن می شود که راه نیل به عزت حقیقی اتصال و ارتباط با عزیز حقیقی یعنی خداوند متعال و تکیه به قدرت او و اطاعت از فرمان و خواست او و تسلیم بودن در برابر اراده و مشیت او است . در واقع عزیز حقیقی انسانی است که کمال تبعیت و اطاعت از اوامر و نواهی الهی را دااشته باشد و در صراط مستقیم عبودیت گام بر دارد و هیچ نافرمانی و عصیانی در عمل و فکر و برنامه زندگی او نباشد .
از امام حسن مجتبی -ع- نقل شده که فرمود : وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِیرَةٍ وَ هَیْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
هر کس خو اهان عزتی غیر وابسته به فامیل و اقوام و هیبت و جلالی بدون اتکا به سلطنت است باید از ذلت نافرمانی خدا بیرون رود و به سوی عزت اطاعت الهی برود .
مستدرک‏الوسائل 11 258

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید