بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 65
ایا از ایمان میتوان تعریف حقیقی بدست آورد؟
پاسخ: کلمه ایمان اینطور نیست که بتوان برای آن یک جمله به صورت تعریف منطقی آورد و همه چیز روشن شود. ایمان یک فضا برای زندگی است در مقابل فضای زندگی کفری. انسان مختار است که به ماوای طبیعیت ایمان نیاورد و به صورت یک انسان مادی زندگی کند یا ایمان بیاورد و تمام زندگی خود را در راستای اهداف و آرمان های معنوی تعریف کند.
در یک مثال وقتی در کشوری انقلاب می شود. آنها در معرض این تصمیم قرار می گیرند که نوع حکومت لائیک را انتخاب کنند یا حکومت دینی را برگزینند. این یک انتخاب کوچک نیست، یک انتخاب بسیار بزرگ و دامنه دار است، چون هر یک را که بپذیرند, باید تمام اقتضاءات و قوانین کشور را مسانخ با آن قرار دهند. فضای حکومت دینی با فضای حکومت لائیک کاملا متفاوت است. همانطور فضای ایمان با فضای بی ایمانی کاملا تفاوت دارد.
ایمان یعنی باور کنی که غیر از این دنیای مادی ماورای طبیعت و عالم غیب و خدایی هم هست معادی و آخرتی هم هست و نبوت و رسالت انبیا و کتاب های آسمانی راست است و باید به اقتضای دستورات الهی زندگی کرد و تمام زندگی باید در راستای رضایت خداوند قرار بگیرد تا انسان به سعادت برسد. ایمان حقیقتی است که به تمامی حوزه های اندیشه و عمل, درون و بیرون, زندگی فردی واجتماعی, اخلاق و رفتار انسان نفوذ می کند و همه چیز را در راستای رضایت خداوند سامان دهی می نماید. در مقابل کفر، که فضای دیگری است و کاملا با این فضا در تضاد است، ولی باز به تمامی حوزه های انسانی نفوذ می کند.
به اقتضای ایمان تمام صفات انسان شکل خاصی پیدا می کند و از آدمی شخصیتی ساخته می شود که با سایر افرادی که مومن نیستند, فرق اساسی دارد. مثلا در روایت از پیامبر خدا ص هست که: ایمان در ده چیز است: شناخت، فرمانبرى (از خدا)، علم، عمل، پاکدامنى، سختکوشى، شکیبایى، یقین،خشنودى و تسلیم (در برابر خدا). هر یک از این ده (رکن) کم شود، رشته ایمان از هم پاشیده شود.
اینها اموری هستند که لازمه ایمان اند و وقتی ایمان تعریف می شود که این امور باشند. البته در روایات صفات و ویژگی های فراوانی برای مومن معرفی شده است که باید مراجعه شود. ایمان حقیقتی است که اگر باشد انسان پاکدامن می شود, سخت کوش می شود، شکیبا می شود و مانند آن.
سر ایمان باورمندی یقینی به وحدت و مبدایت خداوند برای هستی و انسان و معاد و بازگشت انسان بعد از مرگ و پاداش و جزا است. اگر کسی چنین باوری داشت, تمام ارکان زندگی و رفتار و اخلاق اش مطابق این باور الهی خواهد شد و تغییر خواهد کرد.
بنده خیلی دوست دارم ازلحاظ ایمان عالی باشم تلاش میکنم خودمو از گناه دور میکنم غیبتو وغیره نمیکنم نمازمو با اخلاص میخونم ولی تو این راه ثابت قدم نیستم بعد یه مدتی کدم باشم؟
تعهد و احساس مسئولیت شما نسبت به مسائل دینی قابل تقدیر است و امیدواریم که بتوانید در سایه این تعهد زندگی سعادتمندی را برای خود رقم بزنید .
در این نوشتاربه پاسخگویی موضوعاتی که مطرح نموده اید می پردازیم که با عنایت الهی برایتان مفید خواهد بود
همانگونه که شما نیز بگونه ای به آن اشاره نموده اید یکی مهمترین ویژگی های افراد مومن ثابت قدم بودن در مسائل دینی می باشد
رسول خدا در این باره فرموده اند : الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ فِی دِینِهِ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیَةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْجَبَلَ قَدْ یُنْحَتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ عَلَى أَنْ یَنْحَتَ مِنْ دِینِهِ شَیْئاً وَ ذَلِکَ لِضَنِّهِ بِدِینِهِ وَ شُحِّهِ عَلَیْهِ (بحار الأنوار ج64 ص 299 ) ؛« مؤمن در دینش از کوههاى بلند هم سختتر و پابرجاتر مىباشد زیرا کوهها را با کندن و تراشیدن مىتوان در آن نقصان پدید آورد، ولى از مؤمن نمىتوان چیزى کاست، زیرا او نسبت به دینش بخل مىورزد و به دیگران نمىدهد »
لذا اگر بخواهیم ما نیز به چنین مرتبه و جایگاهی از ایمان نائل گردیم ، باید راههای رسیدن به این قله رفیع شناخته و در متن زندگی خود پیاده نمائیم .
بطور خلاصه با لحاظ نمودن دو موضوع می توان به این هدف دست رسی پیدا کرد که ما در اینجا بدلیل ممانعت از طولانی شدن پاسخ ؛ بیشتر به فهرست و سرفصلهای آنها اشاره می نمائیم :
موضوع اول : تقویت عواملی که باعث استقرار و تثبیت ایمان در وجود انسان می گردند
در جوامع مدرن که بسیاری از مشکلات مادی برطرف شده و ظاهرا مردم در رفاهند نوعی نارضایتی از زندگی وجود دارد و مردم با مسایل و مشکلاتی دیگر روبرو هستند. درباره این موضوع تحقیقی ارایه دهید و نقش اخلاق دینی را در حل آنها تبیین نمایید؟
با سلام به شما دانشجوی گرامی از اینکه این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نمودهاید قدردانیم.
جنبش و آرامش اندر خلوتش--- جز براى حق نباشد نیتش
این جهاد اکبر است آن اصغر است---هر دو کار رستم است و حیدر است
در ابتدا لازم است به فضای حاکم بر جوامع مدرن -خصوصاً آمریکا- اشاره کنیم. سپس به چالش های اساسی که این گونه جوامع با آن دست به گریبان هستند پرداخته، در پایان نقش اخلاق دینی را برای حل معضلات دست به گریبان این کشورها بیان می داریم.
«ویژگی تمدن غربی» ادامه مطلب...
ویژگیهای حیات انسانی(حیات طیبه) چیست؟
دوست گرامی سلام. به دلیل اهمیت پرسش شما و نیازمندی پاسخ آن به روشن نمودن چند مسئله مهم مرتبط، ناگزیر از آنیم که در ابتدا چند مطلب را به عنوان تمهید و مقدمه مبحث مورد اشاره در سئوال، ارائه کنیم؛ و اما:
الف) چیستی حیات طیبه:
یکی از اسرار قرآنی و حقایق عرفانی، «حیات طیبه» اولیای خداست که تنها یک بار در قرآن مجید، به صراحت از آن سخن به میان آمده، اما در جای جای قرآن اشارات بسیاری به آن شده است. حیات طیبه یا زندگی اولیاء اللّه، پیراسته از هر ناپسندی، گژی، بدی، ناراستی و زشتی است؛ چراکه در محضر او و در مقام قرب خداوندی، جای برای این امور نیست. «حیات طیبه» در آیه 97 سوره نحل آمده است؛ «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مَن ذَکَر أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ؛ هر کس، از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات می بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد»(نحل/ 97). راه یافتن به عالم «عنداللّه» پاداش صبر و بردباری مؤمنانی است که عهد و پیمان خدا را نشکسته و آن را به بهای ناچیز نفروخته اند ؛ پس به نتیجه ای بهتر از عملشان می رسند. این نتیجه و پاداشِ بهتر از عمل، که در اثر عمل صالح مشروط به ایمان نصیب هر زن و مردی می شود، «حیات طیبّه» است؛ زندگی پاک از هرگونه نابودی و کمبودی که ناکامی و بیم و اندوه آن را ناگوار می کند. حیات طیبه معناى وسیعى دارد. حیاتى دور از هر نگرانى و تلخکامى، حیاتى همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط، حیاتى سرشار از معنویت و ایمان و احسان به خلق، حیاتى به دور از غفلت، سهو و نسیان و.... . پس برای نیل به چنین سعادتی، باید به وحی الهی دستاویز شد و از وسوسه های شیطان گریخت؛ زیرا شیطان بر مؤمنان اهل توکل هیچ نفوذی ندارد.
ب) معنای گوناگون حیات طیبه:
درباره «حیات طیبه» نظرات گوناگونی توسط مفسرین مطرح شده است. مرحوم طبرسی در تفسیر بزرگ مجمع البیان برخی از آنها را بدین صورت بیان نمودند: رزق و روزی حلال؛ زندگی شرافتمندانه همراه با قناعت و خشنودی؛ بهشت پر طراوت و زیبا و زندگی خوش در آنجا؛ زندگی خوشبختانه در بهشت برزخی.(تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 734ـ735)؛ برخی دیگر حیات طیبه را عبارت می دانند از: «عبادت همراه با روزی حلال» و «توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن» را نیز افزوده اند.(تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، ج 11، ص 394). و باز در روایتی که در نهج البلاغه از امیر مؤمنان(ع) آمده چنین می خوانیم: «و سئل عن قوله تعالی فلنحیینه حیاه طیبه» فقال هی القناعه؛ از امام علی (ع) پرسیدند: منظور از جمله «فلنحیینه حیاه طیبه» چیست؟ فرمود: قناعت» (نهج البلاغه، کلمه قصار 229). البته بدون شک مفهوم این تفسیر امیرالمومنین، محدود ساختن حیات طیبه به صرف قناعت نمی باشد بلکه بیان مصداق و نمونه روشنی از آن است، چون اگر همه دنیا را به کسی بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند همیشه در آزار و رنج و نگرانی به سر می برد و به عکس اگر انسان روح قناعت داشته و از حرص و آز و طمع بر کنار باشد، همیشه آسوده خاطر و خوش است (تفسیر نمونه، ج 11 ، ذیل آیه 97 سوره نحل). پس به هر حال حیات طیبه چنان معنای وسیع و گسترده ای دارد که همه این معانی فوق را در بر می گیرد.
مرحوم علامه طباطبایی در مورد «حیات طیبه» بیانی عمیق و عالی دارند، ایشان در تفسیر خود و در ذیل آیه 97 سوره مبارکه نحل می فرماید: مراد از «احیاء» بخشیدن و افاضه حیات و زندگی است و آیه شریفه دلالت دارد که خداوند سبحان، انسان با ایمانی را که عمل شایسته و مصالح انجام می دهد با زندگی جدیدی که غیر از زندگی معمول مردم است، اکرام می کند و آثار زندگی حقیقی که همان علم و قدرت است با این زندگی جدید همراه و همگام است و این درک جدید و قدرت باعث می گردد چنین فرد مؤمنی، چیزها را چنان که هستند ببینید؛ یعنی می تواند امور و اشیاء را به دو قسم حق و باطل تقسیم کند. سپس با قلب و روحش از امور باطل که در معرض فنا و زوال هستند که همان زندگی و حیات دنیوی است روی گردان می شود و به آن پشت می کند و دل به زینت ها و مظاهر فریبنده دنیا نمی بندد و چون از بند این تعلقات دنیوی و ظواهر گول زننده آن رها شد، شیطان نمی تواند او را خوار و ذلیل خود سازد و در بند خود گرفتار آرد. و در مقابل، قلب و روحش به پروردگار باقی و جاوید مرتبط و پیوسته می گردد و جز ذات پاک او و قرب و جوار او را طلب نمی کند و جز از خشم و دوری از او از چیزی هراس ندارد و در این هنگام برای خود زندگی پاک و جاودانه و بی زوال مشاهده می کند که کارگردان این زندگی و مدبر امور آن، پروردگار بخشنده و مهربان او است و در سراسر این زندگی معنوی و پاک جز زیبایی و جمال چیزی مشاهده نمی کند و تنها اموری را که خداوند آنها را قبیح و زشت شمرده، زشت و ناپسند می شمرد.این چنین انسانی چنان نور و کمال و قدرت و عزت و لذت و شادمانی در زندگی خود می یابد و مشاهده می کند که پایان و انتهایی ندارد. (تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 12، ذیل آیه 97 نحل).
ج) پایه ها و راههای رسیدن به حیات طیبه:
حیات طیبه بر دو پایه استوار است: «ایمان» و «عمل صالح»؛ «من عَمِلَ صالحا مِنْ ذکرٍ أو أُثنی و هو مؤمن فَلنُحیینَّهُ حیاةً طیّبةً» (نحل/ 97). فرد مؤمن و صالح از آرامش و صفای دل برخوردار است. قرآن در معرفی مؤمن می فرماید: کسی که در کردارهایش میانه روست و از زندگیِ زجرآورِ تجمّلی و چشم و همچشمی و اسراف و تبذیر پرهیز می کند، او مؤمن است؛ «و الّذین إذا أنفقوا لَم یُسِرفوا و لم یقتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلک قواما؛ مؤمنان کسانی هستند که چون هزینه می کنند اسراف نمی کنند و خسّت نمی ورزند بلکه میان این دو، راه اعتدال را می گیرند» (فرقان/ 67)؛ و این همان اعتدال و اقتصاد؛ یعنی برنامه ریزی برای زندگی و خرج میانه، چه در اجتماع و چه خانواده؛ چه توسط فرد و چه توسط دولت، است که زمینه ساز رسیدن به حیات طیبه و آرامشِ روحی و روانی ابدی است.
طبق همین آیه، حیات طیبه غیر از ایمان، به عمل صالح نیز احتیاج دارد؛ البته ایمان راستین، عمل صالح را به وجود می آورد و عمل صالح هم ایمان را زیاد می کند. هر گامی که مؤمن در راه انجام اعمال صالح برمی دارد به ایمان خود می افزاید و ازدیاد ایمان و رشد و پرورش روحی، کردار شایسته را به دنبال دارد. معیار برخورداری از حیات طیبه، ایمان و بردباری در جهاد با هواهای نفسانی است.
برای حضور در عالم «عنداللّه» و تحقق حیات طیبه، باید عوامل درونی وابستگی به حیات دنیا را از بین برد و لازمه این توفیق، «صبر و استقامت» بر عهد عبودیت است که موجب آزاد شدن دل از قید و بندهای دنیا می گردد و پیش از فرا رسیدن مرگ طبیعی، شهادت معنوی و حیات طیبه، نصیب بنده بردبار و مجاهد فی سبیل اللّه می گردد. پس «صبر» زمینه ساز حضور در عالم عنداللّه و تحقق حیات طیبه است؛ « مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِینَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ؛ آنچه نزد شماست نابود می شود و آنچه نزد خداست پایدار می ماند و بدون شک، کسانی که صبر ورزیدند به نیکوتر از عملشان پاداش می دهیم» (نحل/ 96)؛ زیرا صبر و بردباری پایه عزم و اراده قوی و کارآمد در صحنه مبارزه با نفس است.
د) حیات طیبه یا عالم عنداللّه:
حیات طیبه رهاورد سیر الی اللّه است که اولیای خدا با پیمودن مسیر بندگی و پاسداری از پیمان فطری و میثاق ملکوتی، به آن رسیده و از ثمرات آن بهره می برند؛ «وَ لاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِاللّهِ ثَمَناً قَلِیلا إِنَّمَا عِندَاللّهِ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ پیمان خداوند را به بهای اندک نفروشید که به راستی، آنچه نزد خداست برای شما نیکو و پسندیده است، اگر بدانید»(نحل/ 95). از این آیه شریفه بر میآید که پاسداری از پیمان فطری و میثاق ملکوتی، بهره ای عنداللهی نصیب انسان می کند. به عبارت دیگر، توفیق درک حضور عالم عنداللّه و برخورداری از حیات طیبه، با التزام به گرایش فطرت میسّر می گردد. عالم عنداللّه به تعبیر بزرگان عرفان، همان عالم «عندیت» است. (مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، امام خمینی، ص: 26 / رساله سیر و سلوک، سیدمهدی بحرالعلوم، با مقدّمه و شرح سید محمّد حسین حسینی طهرانی، ص: 53 / حیات حقیقی انسان در قرآن، عبداللّه جوادی آملی، ص: 238ـ248)
و) حیات طیبه، در مقابل حیات مادی دنیا:
حیات طیبه، در مقابل حیات مادی دنیا در صورتی که تحت ولایت شیطان صورت بندی شده باشد قرار دارد؛ حیات دنیویی که در اثر غلبه هوس ها و نفسانیت، بشر را در تارهای عنکبوتی خود گرفتار می کند.
خداوند پیش از آنکه حیات طیبه را به عنوان جزای نیکوی پاکان و پارسایان معرفی کند، فرمود: «وَ لاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِاللّهِ ثَمَناً قَلِیلا إِنَّمَا عِندَاللّهِ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ پیمان الهی را به بهای ناچیز نفروشید؛ فقط آنچه نزد خداست برای شما نیکو و پسندیده است، اگر بدانید»(نحل: 95). در این آیه شریفه دو چیز در برابر هم قرار گرفته است: یکی «ثمن قلیل» (بهای ناچیز) و دیگری «ما عنداللّه». «ثمن قلیل» وصف دنیاست که به عنوان متاع و با تأکید بیشتر در این آیه به عبارت «متاع قلیل» معرفی می شود: «قُل مَتَاعُ الدُنْیا قَلیلٌ؛ بگو بهره دنیا ناچیز است»(نساء/ 77) و گاهی آن را با پایداری و ابدیت آخرت مقایسه کرده، می فرماید: «فَمَا مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُنْیا فی الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ؛ پس بهره دنیا در برابر آخرت هیچ نیست، مگر اندکی» (توبه/38) و هشدار می دهد که زیان رسانی شما به خودتان، در نتیجه سرگرمی به همین بهره اندک دنیاست. قرآن زندگی دنیا را که در برابر حیات طیبه قرار دارد، بازی و لعب معرفی میکند: «وَ مَا هَذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ» (عنکبوت/ 64). مردم این دنیا نیز در اوهام و خیالات خود زخارف و لذت های فانی دنیوی را بزرگ و پایدار تصویر کرده، در نتیجه از خدا و قیامت غافل می شوند و شیطان با راه کارهای متعددی به این فریب کاری نفس میزند.
هـ) برخی از ویژگی های حیات طیبه یا عالم عنداللّه:
1. زندگی حقیقی: راه یافتگان به عالم «عنداللّه» از زندگانی حقیقی در محضر خداوند، برخوردارند: «بَلْ أَحْیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ زنده اند و نزد پروردگارشان روزی دارند »(آل عمران/169).
2. جامع خیر دنیا و آخرت: عالم «عندیت» نه محصور در دوران حیات دنیایی است و نه منحصر به حیات اخروی؛ بلکه خیر آن بر دنیا و آخرت گسترده شده و برخورداران از آن در همین دنیا از آن بهره مندند: «فَعِندَ اللّهِ ثَوابِ الدُنیا وَ الاخرَةِ؛ پس پاداش دنیوی و اخروی نزد خداست»(نساء/134).
3. پایداری: ثمره حیات طیبه، ابدی و ماندنی است و نابودی و فرسودگی در آن راه ندارد. در همین آیات مورد بحث در سوره نحل، خدای تعالی پس از آنکه فرمود: عهد الهی را نفروشید، چرا که بهره عنداللّه برای شما نیکو و پسندیده یا بهتر است؛ و در آیه ای دیگر میفرماید: «وَ ما عِندَاللَّهِ خَیرٌ وَ أَبْقَی؛ آنچه نزد خداست نیکوتر و پایدارتر است» (شوری/ 36).
4. نامحدود بودن: سرچشمه بی کران و بی پایان همه چیز نزد خداست «وَ إِن مِن شَیء إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ؛ و هیچ چیز نیست، مگر اینکه معادن آن نزد خداست» (حجر/21). به این علت، راه یافتگان به آن عالم هرچه بخواهند، برایشان فراهم است و محدودیتی ندارند؛ «لَهُم مَا یشاءونَ عِندَ رَبِّهِم؛ هر چه بخواهند برای آنها نزد پروردگارشان هست»(زمر/ 34) و فراتر از این فرمود: «لَهُم مَا یشاؤُون َفیهَا وَ لَدَینَا مَزِیدٌ؛ برایشان هر چه بخواهند در آنجا هست و نزد ما بیش از آن است» (ق/35).
5. معیار و میزان بودن: از آن رو که حیات طیبه، نهایت کمال الهی انسان است، لذا آن عالم و برخورداران از درجات آن معیار و میزان می باشند؛ «ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَاللّهِ؛این کار شما نزد خداوند عادلانه تر است» (بقره/ 282) و یا «هُوَ أَقْسَطُ عِندَاللَّهِ؛ او عادلانه تر است نزد خدا»(احزاب/5).
6. جلوه آیات الهی: عالم عندیت جلوه روشن آیات الهی است; چنان که فرمود: (إِنَّمَا الآیاتُ عِندَاللّهِ)(انعام: 109 / عنکبوت: 50); تمام آیات الهی فقط نزد خداوند است. کسی می تواند آیات الهی را درک کند که چشمی به عالم عنداللّه گشوده و خبری از آن یافته باشد. عالمْ سراسر آیات الهی است، اما برای کسی که خداوند را مشاهده کرده و ربط پدیده های جهان را با حق تعالی به تماشا نشسته است.
7. علم: «علم» در ادبیات قرآن، یعنی شناخت خدا و آیات و آثار اوست؛ و قرآن تمام علم را نزد خدا می داند: «إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَاللَّهِ؛ علم فقط نزد خداست. بنابراین، یکی از برترین شاخص های حیات طیبه، علم است. اهل بیت(ع) معدن و منبع این علم و سرآمد اهل حیات طیبه اند؛ چنانکه در زیارت جامعه کبیره، امام هادی (ع) خاندان مبارک خود را «خزّان العلم» می شمارد.
8. نور: کسانی به عالم عنداللّه و حیات طیبه راه پیدا می کنند که دل و جان خود را صاف کرده و از همه تعلّقات و تیرگی ها رها ساخته و آیینه گون شده اند؛ «وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ؛ کسانی که به خدا و رسولش ایمان آوردند آنها اهل راستی و گواهان نزد پروردگارند که پاداش و نورشان برای آنهاست»(حدید/ 19).اینها کسانی هستند که خدا را با تمام وجود درک کرده و آینه دار نور و نام او شده اند و در میان مردم با این نور حرکت کرده و مایه هدایت خلق می باشند؛ «أَ وَ مَن کَانَ مَیتاً فَأَحْیینَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیسَ بِخَارِج مِنْهَا»(انعام/ 122).
9. جایگاه راستی: جایگاه راست و استوار اهل حیات طیبه: «فی مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَلِیک مُقْتَدِر؛ در جایگاه راستین، نزد پادشاهی توانا»(قمر/ 55) می باشد. ایشان راه درست را یافته، به جایگاه و موقعیت راستین می رسند و با حق به سر می برند، نه با فریب ها و سراب ها.
10. عبودیت: کسانی به عالم «عندیت» راه پیدا می کنند که تمام هستی خود را ملک خدا دانسته، استقلال و استکبار را از پندار و رفتار خود بزدایند؛ «وَ مَنْ عِنْدَهُ لاَ یسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لاَ یسْتَحْسِروُنَ؛ و کسانی که نزد اویند از بندگی او استکبار نورزیده و پندار زده و فریفته نیستند»(انبیاء/ 19).
11. کرامت: اهل حیات طیبه چون به عالم «عنداللّه» راه یافته اند، از سرچشمه های بی پایان برخوردار شده و با توانایی و دارایی الهی، حمایت می شوند. از این رو، پیشامدهای خارق العاده ای برایشان روی می دهد که «کرامت» نامیده می شوند و چون با ادعای نبوّت همراه نیست، نمی توان آن را «معجزه» نامید؛ زیرا معجزه مخصوص پیامبران است. وقتی حضرت زکریا (ع) برای دیدار حضرت مریم(س) به عبادتگاه او آمد و میوه های گوناگون و تازه را دید، پرسید: اینها از کجا رسیده است: و حضرت مریم(س) پاسخ داد: «هُوَ مِنْ عِندِاللّه؛ اینها از عالم «عنداللّه» آمده است»(آل عمران:/37).
12. نصرت: سخت ترین و ترسناک ترین معرکه هایی که انسان با آن مواجه می شود آنجاست که شیطان بیرونی و هواهای نفسانی دست به دست هم داده و دل را به غفلت از خدا و تعلّق به دنیا می کشند. در این هنگام، تنها خدا یاور و پشتیبان بنده است: «وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِاللّهِ؛ یاری تنها از نزد خداست»(آل عمران/126). بنابراین، اهل حیات طیبه به خاطر زندگی پاکی که یافته اند، از نصرت و یاری و حمایت الهی برخوردار شده و به گناهان آلوده نمی شوند.
13. رحمت خاص: خدای تعالی رحمت عام و فراگیری دارد که همه هستی و مؤمن و کافر از آن برخوردارند؛ اما رحمت خاص او مربوط به عالم «عندیت» است. به همین دلیل، تنها اهل حیات طیبه از آن بهره مندند. درباره حضرت خضر(ع) آمده است: «آتَیناهُ رَحمَةً مِنْ عِنْدَنا؛ به او رحمتی از نزد خود بخشیدیم»(کهف/65)؛. یا از زبان نوح(ع) می فرماید: «وَ آتَانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ» (هود/ 28).
14. شهود و لقای الهی: برترین ثمره حیات طیبه که اولیای خدا در عالم «عنداللّه» از آن برخوردارند، شهود و لقای رب العالمین است: «فَمَن کَانَ یرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلا صَالِحاً وَلَا یشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً؛ پس کسی که مشتاق و امیدوار دیدن پروردگار است، باید عمل شایسته انجام دهد و در بندگی پروردگار شرک نورزد»(کهف/ 110). در این آیه شریفه، دیدار و شهود خداوند در گرو عمل صالح و نفی شرک (ایمان) معرفی شده و حیات طیبه نیز در گرو این دو است. حیات طیبه سبب شهود حق تعالی و سیر در تجلّیات انوار و اسماء اوست.
15. شادی و آرامش درونی: از دیگر آثار حیات طیبه، شادی و آرامش درونی است که قرآن در توصیف اولیای خدا و اهل حیات طیبه فرمود: «اَلا اِنَّ أَوْلِیاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاَ هُمْ یحْزَنُونَ الَّذینَ آمَنُوا وَ کَانُوا یتَّقُونَ آگاه باشید که اولیای خدا از هر بیم و اندوهی سلامت و آسوده اند؛ کسانی که ایمان آورده و پرهیزگار بوده اند»(یونس: 62ـ63). در آیه دیگری می فرماید: «مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیوْمِ الآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاَ هُمْ یحْزَنُونَ؛ کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و کارهای شایسته انجام دهد، هیچ هراس و اندوهی ندارد»(مائده: 69).
16. شعور و بینش برتر: از جمله آثار دیگر حیات طیبه، شعور و بینش برتری است که باطن عالم و ملکوت زمین و آسمان ها را برای مؤمنان بلند مرتبه آشکار و ظاهر ساخته است. این توان و بصیرت شهودی از نور خداست که بر قلب آنان تابیده شده و آن را عمیق و وسیع نموده، در نتیجه، از ظلمت ظاهر به نور باطن رسیده و حیاتی دیگر یافته اند: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یؤْتِکُمْ کِفْلَینِ مِن رَحْمَتِهِ وَ یجْعَل لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوا پیشه کنید و به پیامبر ایمان آورید تا دو بهره از رحمت را دریابید و برای شما نوری قرار دهد که با آن راه بروید»(حدید/ 28).
17. سلام: «سلام» به معنای سلامتی و نداشتن کاستی و بیماری است. اهل حیات طیبه و راه یافتگان به عالم «عندیت» مظهر اسم «سلام» خدا بوده و از کاستی ها و بیماری ها پاک و پیراسته اند: «لَهُمْ دارُ السَّلَامِ عِندَ رَبِّهِمْ؛ سرای سلامت نزد پروردگارشان برای آنهاست»(انعام/ 127). البته این سلامت، نه تنها سلامتی جسم و تن است بلکه سلامتی قلب و جان نیز هست؛ «یوْمَ لاَ ینْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ إلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْب سَلیم؛ روزی که دارایی و فرزندان فایده ای ندارد، مگر کسی که دلی سالم به حضور پروردگار آورد» (شعراء/88ـ89). در مقابل، کسانی که از حیات طیبه و درک محضر الهی محرومند: «فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهَ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلیمٌ؛ در دل هایشان مرض است و خداوند بیماری و کاستی دلشان را بیشتر می کند و برایشان عذاب دردناکی است» (بقره/ 10) می باشند.
ی) برای مطالعه بیشتر در این زمینه، منابع ذیل را پیشنهاد می کنیم:
1. مقالات:
حیات طیبه از دیدگاه قرآن، حمید رضا مظاهری سیف (مجله معرفت، شماره: 109).
حیات عارفانه امام علی (ع)، آیت الله جوادی آملی (دانشنامه امام علی (ع)، ج 4، ص: 9).
2. کتاب ها:
حیات حقیقی انسان در قرآن، آیت الله جوادی آملی (تفسیر موضوعی قرآن، ج: 15)
حیات عارفانه امام علی (ع)، آیت الله جوادی آملی.
نقطه های آغاز در اخلاق عملی، آیت الله محمد رضا مهدوی کنی.
مطالعه سیره معصومین؛ مانند: سنن النبی، علامه طباطبایی (ترجمه: لطیف مطوف راشدی)؛ خاتم النبیین، آیت الله سید علی کمالی دزفولی.
مطالعه احوال و آثار علمای ربانی و عرفای الهی؛ مانند: مهر تابان (یادنامه علامه طباطبایی)، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی.
روح مجرّد (یادنامه عارف کامل سید هاشم حدّاد)، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی.
آیت الحق(2 جلد)؛ یادنامه آیت الله سید علی آقا قاضی، سید محمد حسن قاضی.
طبیب دلها؛ یادنامه آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، صادق حسن زاده.
سید مجتبی مجاهدیان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید