ادامه:
اين استدلالها اگر سالم و اخلاقي و منصفانه باشد كاملا صحيح هستند و محل استناد ، و برخي از عارفان حتي اگر بخواهند پس از شهود ، شهودِ خود را اينگونه با استدلال بيان كنند،به هر حال باور دارند كه اين استدلالها صحيح هستند.
مشكل برخي از دانشمندان غربي كه آنها را نمي پذيرند اولا اين است كه تجربه گرا هستند و از ابتدا خود را از چنين بحثهايي فارغ كرده اند و فقط مي گويند آن چيزي قطعي است كه قابل حس و تجربه ي ِ مادّي باشد نه آنچه كه عقل به وجودش حكم كند و مي دانيم که اين چه قضاوتِ نامنصفانه اي است و ثانيا با انصاف و اخلاق تعقل نمي كنند و غرض و مرض دارند و مي خواهند با مسائل معنوي که آنها را به مذهب خواهد کشاند بجنگند.
در کلام وحي نيز چه معنايي جز "اصل عليت" از آيه ي أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ، يا بسياري آياتِ مشابه بدست مي آيد؟!
آيا مي توان تصور نمود که خداوند ذهن انسان را به يک اصل متوجه مي کند که غيرقابل استفاده باشد؟!
و مجدداً بيان مي شود که منظور از عليت ، حقيقتِ آن است نه تقريرهاي آن و حتي تجلي و ظهور هم نوعي از عليت در معناي بسيطِ عليت هستند.
با احترام فراوان.