• وبلاگ : وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir
  • يادداشت : سازگاري اعتماد به نفس با توكل
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + برادر 
    786
    برادر جان فراموش نکني به کمک ادمايي مثل شما شديدا نيازمنيدم يا علي
    http://www.askquran.ir/showthread.php?p=245024#post245024
    + برادر 
    داداش لطفا بيا و کمک کن اگر کمک نکني مسول هستي من اندازه سوادم تلاش کردم ولي شما که در سطح بالاتري از من هستيد لطفا بياين و کمک کنيد
    http://www.askquran.ir/showthread.php?p=245024#post245024
    + برادر 
    سلام عليکم
    ايا امام زمان با دلايل عقلي ميتوان اثبات نمود؟
    من در اين مورد جوابي ندارم به اين جماعت سني مذهب و لاييک بدهم
    انها مثل ما فکر نميکنند و فکر ميکنند که امام زمان حاصل قصه پردازي ها و افسانه هاست
    لطفا کمک کنيد و به اين لينک سري بزنيد و جواب اينها را بدهيد
    منتظر کمک شما هستيم
    http://www.askquran.ir/showthread.php?p=245024#post245024
    وجود افرادي مثل شما در سايت هاي مذهبي که گفتگو ميشه بسياز حياتي و اثر گذار است و امثال من که دانش حوزوي نداريم در بعضي از جوابها به اين جماعت عاجز ميمانيم
    http://www.askquran.ir/showthread.php?t=18329

    پاسخ

    ابتدا بايد دانست كه انديشه مهدويت و ظهورمنجي بزرگ ، يكي از اصيل ترين انديشه هاي اسلامي است و بنيانگذار آن پيامبر اكرم (ص) است . آن حضرت خود عقيده ظهور را در جدول عقايد اسلامي قرار داد و به همين جهت اين موضوع به طور يكسان در منابع شيعه و سني منعكس گرديده است. اهل بيت پيامبر (ص) نيز اين انديشه و اعتقاد را در جامعه اسلاميتبيين وترويج كرده اند . اما مي توان ادعا كرد كه هيچ مساله اسلامي، همانند عقيده مهدويت و ظهور، از قطعيت و سابقه تاريخي بر خوردارنيست. بنابريان داراي ادله تاريخي ، فلسفي و عقلي و براساس پيشگويي هاي غيبي اديان و ... است.از آنجا كه درك كليات بر عهده عقل و درك مصاديق و جزئيات، در حوزه حواس پنجگانه است. طبيعتاً براي اثبات امور جزئي ، برهانهاي عقلي اقامه نمي شود.در موضوع امامت ، عقل به همين مقدار حكم مي كند كه معرفي ، نصب و وجود راهنمايي الهي براي بشر حسن و لازم است و لذا خداوند براي حفظ هدفمندي و به كمال رساندن انسان ها، حتماً چنين راهنمايي را مي فرستد، اما تشخيص و تطبيق امام بر مصاديق خارجي و توصيف و شناسايي او ، كار عقل صرف نيست .پس بايد در كنار ادله عقلي ، به ادله نقلي (قرآني و روايي) نيز توجه كرد و براي شناخت امام ـ‌به خصوص منجي موعود- به كتاب و سنت پيامبر(ص) و نيز به كرامات شخص مدعي منصب امامت مراجعه كرد.بر اين اساس ادله عقلي درصدد اثبات لزوم و وجود فعلي امام است و رسالت اثبات يك شخصيت الهي (مهدي موعود) را بر عهده دارد.متكلمين براي اثبات وجود حضرت مهدي به دلايل مختلفي استدلال مي كنند، از قبيل: برهان لطف، برهان عنايت، برهان فطرف، برهان واسطه فيض الهي، برهان علت غايي، برهان امكان اشرف، برهان مظهر جامع، برهان تجلي اعظم، برهان عدم تبعيض در فيض، برهان تقابل قطبين، برهان لزوم عقل بالفعل و برهان حساب احتمالات ....در اينجا به بعضي از اين ادله مي پردازيم.ادله عقلي اثبات مهدويت:1 ـ برهان لطف يكي از براهين عقلي كه متكمان زياد به آن استدلال مي كنند «قاعده لطف است» ؛ علامه حلي براي اثبات امامت به اين قاعده تمسك جسته ، مي گويد: «امامت ، رياست عامه الهي در امور دين و دنياست، براي شخصي از اشخاص به عنوان نيابت از پيامبر (ص) و اين واجب عقلي است؛‌زيرا امامت لطف است. پس ما علم قطعي داريم كه اگر براي مردم شخصي باشد كه رياست آنها را برعهده گيرد و آنها را راهنمايي كند و ديگران از او اطاعت كنند و او حق مظلوم را از ظالم بستاند و ظالم را از ظلم منع كند، مردم به صلاح نزديك تر و از فساد دورتر مي شوند»(شرح باب حادي حشر، ص 83) .متكلمان لطف را بر خداوند، واجب مي دانند ؛زيرا او بندگان خود را عبث و بيهوده نيافريده و راه رسيدن به هدف را بر ايشان هموار مي سازد. اين قاعده ايجاب مي كند كه در ميان جامعه امامي باشد تا محور حق بوده و جامعه را از خطاي مطلق بازدارد و آنان را به سعادت حقيقي هدايت كند. امتثال از دستورات و اطاعت انسان ها از تكاليفي كه خداوند بر بندگان واجب داشته ، بدون انجام دادن اموري از جانب خداوند (مثل نصب امام معصوم، وعده و وعيد و ...) محقق نمي شود و خداي حكيم حتماً اين امور را انجام مي دهد تا نقض غرض در تكليف لازم نيايد و اين به دست امام صورت مي گيرد.شيخ شهاب الدين سهروردي در اثبات وجود حضرت ولي عصر(ع) از طريق قاعده لطف مي گويد: در جهان هيچ گاه از حكمت و از وجود كسي كه قائم به حكمت باشد و نشانه هاي خداوند نيز در او باشد، خالي نبوده است. اين چنين كسي خليفه خداست در زمين و تا زمين و آسمان برپاست چنين خواهد بود ... پس در هر زمان اگر چنين شخص باشد كه خدايي و نمونه كامل علم و عمل است، رياست جامعه با اوست و او خليفه خداوند در روي زمين است و زمين هيچ گاه از چنين انساني خالي نخواهد بود... اينكه مي گوييم رياست با اوست ،مقصود الزام حكومت ظاهري او نيست؛ بلكه گاه امام خدايي ، حكومت تشكيل مي دهد و آشكار است و مبسوط اليد وگاه در نهايت پنهاني (غيبت) به سر مي برد. اين امام همان كسي است که مردم او را قطب زمان «ولي عصر» مي نامند. رياست جامعه با اين انسان است؛ اگر چه نشاني از او در دست نباشد. البته اگر اين رئيس ظاهر باشد و در راس حكومت قرار گيرد، زمان نوراني خواهد شد.(مجموعه مصنفات شيخ اشراق، ج 2 ،ص 21و22)به اين ترتيب وجود امام زمان گرچه از ديدگان مردم غايب است ، داراي الطافي است، از جمله : حراست از دين خدا ، تربيت نفوس مستعد انساني، حفظ و بقاي مذهب، وجود الگو در جهت پيشرفت بشر و ...البته محروميت از فيض ظهور پيشواي الهي، به جهت موانعي است كه خود انسان ها ايجاد كرده اند، چنان كه شيخ طوسي مي گويد: اصل وجود امام ، لطف است و تصرف آن حضرت لطف ديگر و اين ما هستيم كه موجب غيبت آن حضرت شده ايم (عدمه منّا). (كشف المراد ، ص 363)2 ـ برهان فطرتانسان داراي تمايلات غريزي و فطري گوناگون است (شخصي و اجتماعي و عالي) . تمايلات عالي از قبيل حقيقت جويي، خير طلبي ، حس ديني و پرستش ، يافتن كامل مطلق و ... حال براي رسيدن به كمال مطلق و معبود حقيقي احتياج به واسطه اي است كه خود سفر كمال را طي كرده و بتواند انسان را دستگيري كند تا او را از راه هاي گوناگون (وضع قوانين تشريعي و تبيين آنها ، دستگيري انسان هاي مستعد كمال و ...) به كمال مطلوب برساند.اين امر از دو راه قابل اثبات است:1 ـ وجود اين ميل و اميد واسطه در انسان بديهي است.2 ـ وجود انسان كامل كه ناطق و هادي به كتاب و سنت ( به نقل آيات قران و روايات) ضروري است. ( سوره احقاف آيه 12 ، سوره اعلي آيه 19 ، سوره بقره آيه 124 ).حال اگر ميل و كشش فطري به چيزي در انسان وجود دارد ، پس بايد آن چيز در خارج موجود باشد وگرنه وجود آن در انسان لغو خواهد بود. به عبارت ديگر اين عطش نسبت به انسان كامل معصوم، دليل وجود خارجي او است و بي جهت و خود به خود به وجود نيامده است.حال اگر اين تمايل واقعيت نداشته باشد، ساير تمايلات نيز واقعيت ندارد و اگر ساير تمايلات واقعيت دارد ، اين نيز واقعي است.اين مطلب را به طريق ديگري مي توان با توجه به برهان «هدفمندي» توضيح داد.برهان هدفمندي انسان، مركب از جسم و روح است و روح او نيز مانند جسمش در تكامل است . لازمه نيل به تكامل ، وجود يك راهنماست كه او را كمك نمايد. اگرچه عقل ، وظيفه راهنمايي را بر عهده دارد ، اما به خاطر محصور بودن آن به عالم جسمانيات و نيز به خاطر ـ وجود دشمن هايي چون هوا و هوس و تمايلات حيواني ـ بايد راهنمايي ديگري هم باشد تا به كمك عقل بشتابد . اين راهنما در عصر رسالت وجود پيامبر اكرم (ص) بود. به يقين پس از ايشان نيز راهنماياني وجود خواهند داشت، چرا كه نسل انسان ها تداوم يافته است و اگر راه برنامه و راهنمايي الهي موجود نباشد، خلقت انسان ها ، لغو و بي غايت خواهد بود. علاوه بر اين خطر تحريف دين و وجود گروه ها ي معاند نيز، اين ضرورت را تاكيد مي كند.3 ـ واسطه فيض :بايد در ميان بشر همواره فرد كاملي موجود باشد كه تمام كمالات انساني ممكن، در او به فعليت رسيده و در ضمن با عالم ربوبي ارتباط داشته باشد(تا ارتباط بين عالم غيب و نوع انسان محفوظ بماند) كه اگر چنين برگزيده اي در ميان بشر نباشد؛ حركت تكاملي افراد بي غايت و بدون هدف خواهد بود.بر اساس آيات قرآني (آيات 30 و 213 سوره بقره)، پروردگار در نظام خلقت و نيز قانون گذاري و ديانت، ائمه و حجت هاي خودش را خليفه روي زمين قرار داده و آنان را مجراي بهره وري ها و فيض عام و خاص براي مردم ساخته و تمام اسماي الهي را به ايشان آموخته است «وً عًلًّمً آدًمً الأًسْماءً كُلًّها» تا اينكه به اذن او ، همچون خودش در همه چيز تصرف و دخالت كنند و جانشيني او و عهده دار امور زمين و مردم باشند و چنين است كه اگر حجت و خليفه خدا در زمين نباشد ، خاك هستي مردم را در خود خواهد كشيد. بايد دانست كه خداوند متعال، با اسما و صفات عاليه اش، همه چيز و همه پديده ها را آفريده و خود عهده دار تمام امور آنها است. هستي همه آنها، وابسته به او است و هرگونه اراده كند، در انها دخل و تصرف مي كند... اما بناي ذات مقدسش بر اين است كه امور خلقت مادي را، فقط از طريق اسباب مادي ـ و بدون دخالت مستقيم و يا بي واسطه ـ اداره كند و از جمله اسباب براي اصلاح امور ظاهري و باطني مردم،‌پيامبران و جانشينان آنان ـ به خصوص امامان معصوم ـ هستند. امام صادق (ع) مي فرمايد:«خداوند ناپسند و ناخوش مي دارد كه امور عالم را جز با اسباب و وسايط اداره كند ؛ از اين رو براي هر چيزي سببي قرار داده است و براي هر سبب گسترده و ميدان قدرت نفوذي قرار داده و براي هر نشانه اي، پشتگاه و راه ورودي گويا ـ و خواننده به حق ـ مقرر فرموده است. هر كه او را بشناسد ـ و به رسميت بپذيرد ـ خدا را شناخته و هركه او را انكار كند، خدا را انكار كرده است. آن بارگاه و راه ورود، رسول الله و ما هستيم».پس اگر امامان معصوم