با سلام من سوالي دارم لطفا مرا راهنمائي کنيد
چرا خدا مي آفريد؟
من نيستي را برتر از هستي مي دانم چه آنکه خدا مخلوقات را به خودشان تحميل نموده و در نتيجه خواسته هائي هم که دارند خواسته هائي است که خدا براي آنها در نظر گرفته و اين خواسته ها به آنها تحميل شده
کسي که نيست خواسته و نيازي هم ندارد ولي بعد از آنکه مخلوق شد نيازمند مي شود
بهشت و جهنم که خواسته کسي که نيست نبوده حتي رضاي خدا نيز خواسته کسي که نيست نيست

انصافا خود خدا اين را مي پسنديد که يکي مثل خودش پيدا ميشد و او را به صورت يکي از مخلوقاتش براي مثال يک گوسفند مي آفريد و بعد به گوسفند مفلوک ميگفت من به تو لطف کرده ام ؟ گوسفند بيچاره که با کسي کاري نداشت حالا مي بايست قرباني خواسته هاي خدا شود

من نمي دانم چرا اين ذات مي آفريند؟ اگر آفرينش را موهبت ميدانيد به دليلي که در بالا نوشتم خلق مخلوق را موهبت نمي دانم و نيستي را برتر از هستي مي دانم