سلام خيلي خوش حالم که در جستجوي خودم با شما آشنا شدم .من در خانواده اي معمولي نه زياد اهل زهدو عرفان نه اهل گناهان معمول به دنيا امدم .تا چهار سال پيش که بيماري صعب العلاج بگيرم خداشناسي و عبادت من در حد نماز واجب گاهي نذر و قرائت قرآن به صورت معمولي بود اما يک عشق دنيايي مرا در يک مسير جديد قرار داد.دوست داشتم بيشتر از خدابدانم همين باعث شد بيشتر پيش بروم قرآن را بيشتر با حضور قلب بخوانم و در معاني ان دقت بيشتري کنم .هر چه يافته ام در اين مسير استدلال خودم بوده نه گفته هاي ديگران چون زياد نمي توانم مطالعه کنم ( به دليل بيماري) بيشتر فکر مي کنم .نماز هايي را که مي خوانم بر حسب وظيفه است نمي دانم چرا بايد نماز بخوانم چرا به اين صورت دنبال جمله اي هستم که تکانم بدهد و روح را در نمازم جاري کند با خدا خيلي سخن مي گويم نه از سر گله و شکايت و نه از سر چيزي طلب کردن بلکه از سر دوست داشتن . تازگي معناي سبحان الله را فهميده ام ( چقدر زيبايي !! هر چه زيبايي در توست اينقدر زيبايي تو همه جاست که براي ما عادي شده اگر ناداني ما جايي را زشت مي کند ما همان را مي بينيم )اما حالا دوست دارم عاشق خدا شوم .
تازگي خيلي خواب مي بينم خواب صحنه عاشورا ( بيش از 10 بار) خواب حضرت فضه ، خواب حضرت حمزه ، خواب امام جواد(ع) و... و همچنين زياد خواب مي بينم با ابليس جنگ مي کنم در خواب خيلي صلوات مي فرستم و قرآن مي خوانم
آيا اين خواب ها واقعي است؟ چگونه مي توانم از مسير خارج نشوم