بازدید امروز : 107
بازدید دیروز : 65
معنا و گستره پرستش:
یکی از موضوعاتی که مورد غفلت قرار گرفته است معنا و گستره پرستش است. پرستش معنای بسیار گسترده ای دارد و تقریبا شامل تمام رفتارهای اخلاقی و عبادی و اجتماعی ما می شود.
پرستش دو نوع است. خاص و عام.
پرستش خاص، یعنی مناسکی که خدای متعال به صورت تعبدی دستور داده است و ما آنها را انجام می دهیم مانند نماز و روزه و حج و مانند آن، اما پرستش به معنای عام آن شامل تمام رفتار های فردی و اجتماعی انسان می شود.
تمام کارهایی که انسان انجام می دهد و از آنها تاثیر می پذیرد، جنبه پرستشی دارد. تمام کسانی که ما از آنها اطاعت و تبعیت می کنیم و آنها بر ما تاثیر می گذارند، معبودهای ما هستند.
اگر این اطاعت و تبعیت در راستای تبعیت از خدا و قرب به او باشد توحیدی است و در حقیقت ما خدا را پرستیده ایم و اگر در راستای تبعیت از شیطان باشد، شرک است و در حقیقت ما شیطان را پرستیده ایم.
تمام کارهایی که ما در جهت هدایت وتاثیر گذاری بر دیگران انجام می دهیم، جنبه پرستشی دارد. اگر ما مردم را به سوی خدا بخوانیم و به بندگی خدا دعوت کنیم، این کار ما خداپرستی است و اگر به سوی دنیا و شیطان بخوانیم، کار ما شرک است.
در روایت دارد که من اصغی الی ناطق فقد عبده. کسی که به سخن سخنرانی گوش فرا می دهد هر آینه او را پرستش کرده است. در ادامه روایت دارد: اگر آن سخنران او را به خدا دعوت کند پس او خدا را پرستش کرده است و اگر به غیر خدا دعوت کند، غیر خدا را پرستش کرده است.
هیچ عملی نیست مگر اینکه یکی از احکام خمسه علم فقه شامل آن می شود. تمامی این احکام یعنی واجب و حرام و مستحب و مکروه جنبه پرستشی دارند و فقط مباح است که ارزش پرستشی ندارد که البته آنهم با نیت قربت، جنبه پرستشی پیدا می کند.
وقتی ما از درب خانه خود که خارج می شویم و به سوی انجام کاری می رویم، این حرکت ما پرستشی است، یعنی بستگی به هدف دارد.
اگر هدف شما از این حرکت جلب رضای خداوند و مثلا در جهت هدایت خلق باشد، ما در مسیر پرستش خداوند هستیم و اگر هدف ما خدای ناکرده کلاه برداری و قاچاق کالا و اختلاس و امثال آن باشد، ما در مسیر شرک و پول پرستی قرار داریم.
در مسیر زندگی تقریبا تمام حرکت های ما پرستشی است و روی ما تاثیر مثبت و منفی می گذارد.
یک معیار هم عشق و دوستی است. در روایت دارد: هل الدین الا الحب و البغض. چیزهایی که دوست داریم و نسبت به آنها عشق می ورزیم، برای ما جنبه پرستشی دارند.
در روایت دارد که مومن اشد حبا لله است، مومن شدید ترین دوست داشتن اش برای خدا است. به همین دلیل مومن واقعی گناه نمی کند، چون در هنگام انتخاب اعمال لذت خداپرستی را بر هر لذتی ترجیح می دهد.
علامت مومن این است که در مواضع اختیار، میان دو عمل شیطانی و الهی، خدا را انتخاب می کند چون اشد حبا لله است.
ما الگوهای خود را می پرستیم. الگوبرداری نوعی عمل پرستشی است. هر کسی یا چیزی که شما قصد می کنید عملا به آن نزدیک و شبیه شوید، عملتان پرستشی حساب می شود.
دو نفر که یکدیگر را دوست دارند و سعی می کنند به هم نزدیک شوند، روابط شان جنبه پرستشی پیدا می کند.
کسانی که عاشق می شوند، معشوق خود را می پرستند، چون مطیع آنها هستند و سعی می کنند به آنها نزدیک شوند.
اگر دوست و الگو و معشوق انسان، خدایی و مظهر خدا باشد، پرستش آنها همان پرستش خدا است و اگر غیر خدایی باشند، رابطه پرستشی با آنان شرک است.
شیعیان که عاشق اهل بیت (ع)هستند، در حقیقت آنها را می پرستند، ولی چون آنها مظهر کامل خدای متعال هستند، پرستش آنها، همان توحید و پرستش خداوند است.
کسانی که حب شدیدشان به دنیا است، و باعث می شود که دنیا را بر خدا ترجیح دهند، آنها دنیاپرست هستند.
کسانی که شهوت را بیشتر از خدا دوست دارند و گناهان جنسی از آنها صادر می شود، شهوت پرست هستند.
کسانی که حب شدیدشان به مال دنیا و ثروت و پول است و نمی توانند به خاطر خدا از مال حرام بگذرند، آنها پول پرست و دنیا پرست هستند.
کسانی که هوای نفس خود را بر خواست خدا ترجیح می دهند، نفس پرست هستند.
مومن کسی است که خواست و رضایت خدا را بر خواست و رضایت نفسانی خود ترجیح می دهد.
به طور کلی گناه، ریشه دردنیاپرستی و نفس پرستی دارد و انسان را از مسیر خداپرستی خارج می کند و به وادی شرک و کفر می کشاند.
گناه ریشه در کفر و شرک دارد و انسان را از خدا دور می کند و عمل صالح، ریشه در خداپرستی دارد و انسان را به خدا نزدیک می نماید.
جالب است بدانید که تمام انتخاب های ما جنبه پرستشی دارد و روی ما تاثیر می گذارد.
مثلا شما یک ماشین پانصد میلیون تومانی انتخاب می کنید و سوار می شوید. خیال می کنید این انتخاب و این ماشین روی شما تاثیر نمی گذارد، ولی تاثیر می گذارد.
ماشین پانصد میلیونی و خانه چندین میلیاردی و پنت هاوس و ویلای میلیاردی در شمال و کارخانه و امکانات فراوان دنیوی و حساب بانکی آنچنانی، می تواند روی منش و اخلاق شما تاثیر بگذارد.
دنیاپرستی اخلاق انسان را فاسد می کند و باعث تکبر و عجب و خود بینی و رفاه زدگی افراطی و تجمل گرایی و انواع آسیب های شخصیتی می شود، آسیب هایی که به انسانیت شما ضربه وارد می کند.
علت اینکه ساده زیستی و زهد توصیه شده است، برای این است که نفس و روح انسان سالم بماند و امکان خداپرستی و انسان زیستی برای ما فراهم شود.
طاغوت ها به دلیل داشتن قدرت و ثروت و کاخ نشینی تا جایی پیش می روند که خود را خدای مردم معرفی می کنند و انا ربکم الاعلی می گویند و از مردم توقع دارند که شاه پرست باشند و خدا را فراموش کنند.
اگر حاکم و رئیس جمهور یک کشور خداپرست باشد، طوری برنامه ریزی می کند که مردم خداپرست شوند و اگر طاغوتی باشد به گونه ای حکومت می کند که مردم او را بپرستند، یا شیطان پرست شوند.
بی خود نیست که گفته اند: الناس علی دین ملوکهم.
تمام نگاه های ما جنبه پرستشی دارد و بستگی دارد به چه چیزی نگاه کنیم. اگر کسی به یک زن بی حجاب نگاه می کند و در دل تمنای بدست آوردن او را دارد این کارش نوعی پرستش غیر خدا است.
هر چیزی که انسان قصد می کند به آن برسد، در حال پرستش آن است. به همین دلیل است که نگاه به صورت عالم عبادت است.
همچنین تمام گوش کردن ها و خوردن ها و خوابیدن ها و سخن گفتن ها و رفتن ها و کارکردن ها و حرکت های ما جنبه پرستشی به خود می گیرد و بستگی دارد که در جهت قرب به خدا باشد یا نباشد.
شما وقتی تلویزیون می بینید، فیلم نگاه می کنید، یا کتاب می خوانید، یا سخنرانی گوش می کنید، همه اینها جنبه پرستشی دارد و بر شما تاثیر مثبت یا منفی می گذارد.
کسانی که خوراک فکری و فرهنگی برای جامعه تهیه می کنند، اینها آشپزهای فرهنگی هستند که یا باعث ترویج توحید و خداپرستی می شوند یا شرک و دنیا پرستی.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید