بازدید امروز : 241
بازدید دیروز : 549
لطفا راهی جهت پیدایش اشتیاق بیشر به نماز معرفی کنید؟
با سلام به شما رهرو کوی دوست. سر و فلسفه نهایی دین و ضرورت عبادت و نماز و معنویت به مقام خلافت و ولایت انسان در روی زمین باز می گردد. در آیات مربوط به آفرینش انسان آمده است که خداوند انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است. خلیفه بودن انسان بدون داشتن مقام ولایت و قدرت ولایی ممکن نیست. ولایت اصل و اساس تمامی کمالات انسان و مناصب الهی و اجتماعی او است. مقام ولایت همان مقام قرب الهی است که خدای متعال استعداد آن را به صورت کامل تنها در نهاد انسان قرار داده و تحقق آن را هدف نهایی زندگی او معرفی نموده است.
به طور کلی می توان گفت: فلسفه دین، زندگی و عبادت تحقق نیروی ولایت در انسان است، زیرا تنها با فعلیت یافتن این نیرو است که انسان جایگاه اصلی خویش را در زمین و آفرینش احراز می کند. مقام و جایگاهی که خدای متعال او را برای آن آفریده، یعنی خلافت خداوند در زمین.
کسانی که نماز نمی خوانند و یا کاهلی می کنند، به این حقیقت که گفته شد، واقف نیستند. در نتیجه ایشان انسان های ضعیفی هستند که این اقتدار در آنها بروز نمی کند و نمی توانند به عنوان یک انسان در زمین تاثیرات ولایی مثبت داشته باشند و می بینیم که افراد بی خاصیت و کم تاثیری پیرامون خود هستند، ولی اهل عبادت و دین داری، به دلیل بهره مندی از این نیرو، کسانی هستند که در جامعه و خانواده خود تاثیر مثبت می گذارند. البته به هر مقدار که درجه اخلاص و صدق انسان مومن در این مسیر بیشتر باشد، فرد موثرتر و مفید تری برای خویش و جامعه خواهد بود.
بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت، به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. انسان، بدون نماز، که بهترین راه ارتباطی با خداوند است ضعیف خواهد شد. انسان طالب قدرت و توانایی است و این طلب خود را بیشتر از طریق ارتباط با قدرت بی نهایت خداوند و عبادت عملی می کند. نماز مانند گوشی همراه که پس از مدتی نیرو و باطری اش ضعیف می شود و نیاز به شارژ دارد، شارژ کننده نیروهای معنوی انسان است
برای آشنا شدن با نمونه این گونه انسان ها به کتاب هایی پیرامون زندگی اولیای الهی مراجعه کنید و یا به تاریخ زندگی و خاطره هایی که از افرادی مانند امام خمینی(رض) و عالمان و فرزانگانی مانند ایشان نقل شده است، توجه کنید.
این اصل فلسفه نماز. اما نماز تاثیرات فراوان دیگری نیز دارد که بدان اشاره می شود. یکی از این تاثیرات غفلت زدایی است. در این دنیای فریبنده که تازیانه های غفلت از هر سو بر روح آدمی نواخته می شود، چه پناهگاهی آرامش پذیرتر از «نماز». همو که زخم های روح افگار تو را التیام می بخشد.آیا کسی از هم صحبتی با دلدار خسته می شود؟ نماز، سخن گفتن با محبوب است و سوره حمد تنها سوره ای است که از زبان بندگان است. در این سوره، بندگان دارند به خدا اظهار محبت و نیاز می کنند. نماز دارو و درمان است. حقیقتاً در این دنیایی که همه چیز دست به دست هم داده تا ما هم مادی فکر نماییم، نماز، نجات بخش و اکسیری عظیم است.
از آن جا که نسبت به نماز - این عبادت مظلوم – معرفت نداریم، اشتیاق هم نداریم. بارها شنیده ایم «نماز معراج مؤمن است» «نماز ستون دین است» و ... اما یک بار به این احادیث ارزنده فکر ننموده و آن را تحلیل نکرده ایم. تحلیل مفصل را به شما دانشجوی گرامی واگذار نموده و فقط یک تحلیل اجمالی عرض می کنیم.
اگر فقط این دو حدیث در مورد نماز بود ما را کافی بود.
معراج، اسم آلت، بر وزن مفعال و به معنای «وسیله عروج»است یعنی وسیله بالا رفتن، وسیله تقرب به خداوند. خیلی ساده اما پر معنا. شما هم تأیید می کنی؟ بالا را نشان داده اند، وسیله بالا رفتن را هم در اختیار قرار داده اند. حالا اگر کسی بالا نرفت، مقصر کیست؟
شاید شما تجربه نداشته باشید. آنها که در این مسیر تجربه ای دارند می دانند که بسیاری از مشکلات معنوی و معرفتی سالکین الی الله در نماز حل می شود. ناب ترین و زیباترین نکته های معرفتی و حقیقی در نماز به خصوص در نماز جماعت به انسان می رسد. از بوعلی سینا نقل است که هر موقع درک مطلبی برایش سنگین می شد، دو رکعت نماز می خواند و به پاسخ می رسید.
نماز ستون دین است. دین اسلام به این عظمت و شکوهمندی، برای همه زوایای زندگی انسان برنامه دارد و در همه ابعاد فردی ، اجتماعی، و ... حرف برای گفتن. حال ستون این دین جاوید، نماز است. قوام این دین و حیات آن به نماز است. اگر تعجب می کنیم که چطور، نماز ستون دین است؟ به این خاطر است که نمی دانیم نماز چیست؟
اشتیاق به نماز
آیا برایتان پیش آمده که بسیار گرسنه باشید؟ اشتیاق انسان گرسنه به غذا چگونه است؟ گرسنگی جسمی را انسان احساس می کند و بدون هیچ تأملی سراغ غذا می رود.
دلیل غذا نخوردن شخص سالم وعدم اشتیاق او به غذا، چه می تواند باشد؟ این شخص یا گرسنه نیست و یا بیمار است و از غذا لذت نمی برد. در مورد غذای روحی هم همین طور. ما اعتقاد داریم که معنویات، مخصوصاً نماز، غذای روح است. عدم اشتیاق به نماز- مانند عدم اشتیاق به غذا- می تواند به چند علت باشد.
1- گرسنگی روحی را احساس نکرده ایم.
از آن جا که غذای سالم روح، معنویات حقیقی و در رأس آن ها نماز است، عدم احساس گرسنگی روحی، ناشی از غفلت و سر کار گذاشتن نفس با معنویات کاذب است. پیامبر می فرمود: من از نماز سیر نمی شوم.(1) اگر ما احساس سیری می کنیم راه را به غلط رفته ایم.
2- گاهی بیماری های روحی باعث شده که از غذای روحیمان لذت نمی بریم لذا اشتیاق نداریم. گناه گاهی آنقدر روح انسان را تاریک و آلوده می کند که نور نماز در آن منعکس نمی شود و آنقدر به لذت های مادی و گناه آلود عادت کرده که دیگر مذاق روحی اش پذیرای لذت های معنوی نیست.
عدم لذت از نماز، بیماری روحی بسیار حاد و رایجی است. عدم لذت، نشأت گرفته از نبود صفای دل و حضور قلب و افکار پریشان است.
برای کسب حضور قلب در نماز و در نتیجه، اشتیاق و لذت به آن به چند نکته اشاره می شود.
1- از هنگام وضو گرفتن توجه داشته باشیم که داریم برای چه کاری و حضور نزد چه بزرگی مهیا می شویم. چند لحظه قبل از نماز نیز فکر کنیم که می خواهیم چه کاری انجام دهیم و در مقابل چه معبودی ایستاده ایم.
2- نماز، محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال است(2). وقتی انسانی بداند محبوبش چه می پسندد، انجام آن کار برایش بسیار شیرین است. حال این نماز است که محبوبِ محبوب عالم است. توجه به این مهم، لذت آور است.
3- توجه به حرکات و اذکار نماز: به عنوان مثال، تکبیرة الاحرام (همان الله اکبر ابتدای نماز ) یعنی خدا بزرگتر از آن است که وصف شود. امام صادق علیه السلام فرمود: چون تکبیر گویی در برابر کبریاء حق، هر آن چه را که در میان آسمان بلند و زمین خاکی است کوچک بدان. زیرا اگر خدای تعالی از دل بنده ای آگاه شد که به هنگام تکبیر گفتن در دل او عارضه ای از حقیقت تکبیر است به او می فرماید: ای دروغ گو! به من نیرنگ می زنی. به عزت و جلالم سوگند که حتما و حتما تو را از شیرینی یاد خود محروم می کنم و حتما حتما تو را از قرب خودم و از لذت و سرور مناجاتم محجوب خواهم نمود. پس تو را لازم است که به هنگام نمازت، دل خود را بیازمایی که اگر حلاوتش را می یابی و در جان خود سرور و خوشحالی اش را درک می کنی و دلت با مناجات حق مسرور است و از گفتگو با او لذت می برد، پس بدان که خدای تعالی تو را در تکبیری که او را گفته ای تصدیق فرموده وگرنه باید دانسته باشی که لذت مناجات را از کام تو برگرفتن و تو را از شیرینی عبادت محروم ساختن، خود دلیل است بر آن که خدای تعالی تو را در تکبیرت دروغگو شناخته و از درگاهش تو را رانده است.(3)
در سخنی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده که : سجده اول یعنی من از خاک هستم. سر برداشتن از سجده اول یعنی من از خاک برآمده ام. سجده دوم یعنی من به خاک باز می گردم و سر برداشتن از آن یعنی دوباره برای قیامت سر از خاک بر می دارم.
مطالعه در اذکار و حرکات نماز، اشتیاق به آن را افزون می نماید.توصیه می شود در باب حرکات و اذکار نماز، حتما کتاب سر الصلاة امام خمینی را مطالعه نموده و حداقل، مدتی با آن مأنوس باشید. به عنوان مثال یک هفته تکبیرة الاحرام و معانی آن را مطالعه و در نمازتان رعایت کنید هفته بعد سجده و به همین ترتیب الی آخر. اثر آن را خواهید دید و لذت آن را ان شاء الله خواهید چشید.
شاید متن اوایل کتاب سنگین باشد، به طور موقتی از آن گذر کنید و به اسرار نیت، رکوع، سجده و ... رجوع نمایید.
4- توجه به ارزش والای نماز: احادیث زیر نمایانگر ارزش بلند نماز است.
الف- هر که خداوند از او یک نماز بپذیرد عذابش نمی کند و از هر که یک کار نیک بپذیرد عذابش نمی کند.(امام صادق علیه السلام)(4)
ب- هر که دو رکعت نماز بخواند و بداند در آن ها چه می گوید، نمازش که تمام شد گناهی میان او و خداوند باقی نمی ماند. .(امام صادق علیه السلام)(5)
ت- نماز نخستین عمل فرزند آدم است که به آن رسیدگی می شود. اگر درست شد به دیگر اعمالش رسیدگی می شود و اگر درست نبود سایر اعمالش رسیدگی نمی شود.(6) و ... .
5- توجه به آثار نماز
نماز را نباید از یک بعد نگاه کرد. ابعاد بسیاری ازجمله اخلاق بندگی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی و ... در نماز لحاظ شده است.
الف- بندگی و عبودیت در نماز موج می زند.« ایاک نعبد و ایاک نستعین»، به خاک افتادن، تعظیم کردن در مقابل معبود حقیقی و ... قطره ای از جلوه های بندگی در نماز است.
ب- نماز، کبر و غرور را از انسان دور می کند زیرا در مقابل قدرت مطلق جهان، بارها پیشانی خود را بر خاک می گذارد، سر خم کرده و اظهار ناتوانی و عجز می نماید. اگر حتی توجه مختصری هم در میان باشد، غرور انسان، شکسته شده و اثری از سرکشی باقی نمی ماند.(این اثر، ذره ای است از آثار اخلاقی فردی نماز)
ت- باز شدن درب خانه خدا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: تا زمانی که در حال نماز هستی، درب خانه پادشاهی مقتدر را می کوبی و هر که درب خانه پادشاه را بسیار بکوبد، سرانجام آن درب به رویش باز می شود.(7)
ج- آیا کسی یافت می شود که دوست نداشته باشد مشمول رحمت الهی شود.
امام علی علیه السلام فرمود: هر گاه کسی به نماز می ایستد ابلیس از این که می بیند رحمت خدا او را فرا گرفته حسودانه به وی می نگرد.(8)
چ- برخورداری از جلالت خداوند
اگر نماز گزار می دانست که چه هاله ای از جلالت خدا او را فرا می گیرد، دوست نداشت سر از سجده اش بردارد.(9)
چند نکته:
1- امام علی علیه السلام در نهج البلاغة می فرماید: آیا به پاسخ دوزخیان گوش فرا نمی دهید. آن هنگام که از آنها پرسیدند: چه چیز شما را به دوزخ کشانده است؟ گفتند: ما از نماز گزاران نبودیم(10). همانا نماز، گناهان را چونان برگ های پاییزی فرو می ریزد و غل و زنجیر گناهان را از گردن ها می گشاید. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نماز را به چشمه آب گرمی که بر در سرای مردی جریان داشته باشد، تشبیه کرده. اگر روزی پنج بار، خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرک و آلودگی در بدن او نماند. (11)
2- نماز خواندن با نماز بر پاکردن تفاوت دارد. در قرآن کریم عبارت «الذین یقیمون الصلاة» و مشابه آن آمده یعنی کسانی که نماز را بر پا می دارند. نماز خواندن نوعی رفع تکلیف است در حالی که نماز بر پا کردن، یعنی نماز خواندن با تمام وجود. این نماز است که روح انسان را قوی کرده و به او آرامش حقیقی می دهد.
3- پیامبر خدا درباره مردی که با آن حضرت نماز می خواند و در عین حال مرتکب کارهای زشت می شد فرمود: نمازش روزگاری او را از کارهای زشت باز خواهد داشت. و دیری نگذشت که آن مرد توبه کرد.(12)
نماز به خودی خود قدرتی دارد که می تواند انسان را از کارهای ناپسند باز دارد.
4- یکی از حیله های شیطان این است که کار مفید و خوب را سخت جلوه می دهد. متأسفانه انسان ها هم در اثر کمی معرفت به نماز در دام شیطان می افتند. ما انسان ها مدت های زیادی را به کارهای لغو وبیهوده می گذرانیم اما وقتی نوبت به نماز و کارهای عبادی می رسد حال نداریم. این از دام های شیطانی است.
در پایان، بحث را با قطعه زیبایی از کتاب اخلاقی نفیس معراج السعادة ملا احمد نراقی (ره) به پایان می بریم
ای جان برادر! بدان که نماز تو تحفه و هدیه است که به بارگاه مالک الملک می بری و با آن تقرب به حضرت می جویی... و در روز عرض اکبر [قیامت] آن را به تو رد می نمایند پس دیگر اختنار به دست توست... ای غافل! آگاه شو و با خود تأمل کن که اگر خواهی تحفه به نزد پادشاه ببری.... سعی می کنی در خوبی و پاکیزگی و حسن آن تا به معرض قبول افتد. پس ای مغرور غافل بیچاره، تو را چه افتاده که این قدر غفلت .... می ورزی.... وارد شده است که هر نمازی را که آدمی، رکوع و سجود آن را درست بجا نیاورد، .... [آن نماز] در روز عرض اکبر[قیامت] خواهد گفت: خدا تو را ضایع کند چنان که مرا ضایع کردی.(13)
منابع:
1) منتخب میزان الحکمة، حدیث 3592
2) منتخب میزان الحکمة، حدیث 3597
3) سرالصلاة، امام خمینی، نشر پیام آزادی، 1360، تهران، ص 127
4) اصول کافی، 3/266/11
5) اصول کافی، 3/266/12
6) منتخب میزان الحکمة، حدیث3601
7) منتخب میزان الحکمة، حدیث3607
8) منتخب میزان الحکمة، حدیث3609
9) منتخب میزان الحکمة، حدیث3608
10) سوره مدثر، 42، 43
11) نهج البلاغه، خطبه 199
12) بحارالانوار،ج82، ص98 به نقل از منتخب میزان الحکمة
13) معراج السعادة، ملا احمد نراقی، باب نماز
مطالعه بیشتر:
1- سرالصلاة، امام خمینی،
2- معراج السعادة، ملا احمد نراقی، باب نماز
3- تفسیر نماز،حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
4- آداب نماز،امام خمینى
5- چهل حدیث، امام خمینى
6- نماز،استاد حائرى شیرازى
7- نماز براى جوانان، استاد قرائتى
8- پرتوى از اسرار نماز،استاد قرائتى
9- انسان کامل،استاد شهید مرتضى مطهرى
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید