بازدید امروز : 210
بازدید دیروز : 141
آیا می تونیم حقانیت مذهب شیعه رو از راهی غیر از روایات و تاریخ اثبات کنیم؟
یکی از بهترین راه هایی که می تونیم حقانیت شیعه رو باهاش اثبات کنیم, کارکرد اونه. این راه یه راه مصداقی و کارکردیه و با روایت و تاریخ کاری نداره, قبل از اینکه بخوایم در باره حقانیت صحبت کنیم, اول باید بگیم شیعه, یعنی چی؟ روش شیعه چیه؟ و بعد حقانیت اون رو اثبات کنیم.
کلمه شیعه یعنی «پیرو» منتهی این واژه یک اصطلاح خاصه، شیعه در اصطلاح, یعنی پیرو اهل بیت پیامبر (ع) بودن، یعنی یک نوع سیر و سلوک از طریق پی روی از چهارده انسان معصوم. پیرو انسان های کاملی که الگوهای شیعه و تمامی انسان ها برای بهترین روش زندگی ورسیدن به خدا و سعادت هستند, ادعای شیعه اینه که انسان تنها از طریق نزدیک شدن به اونها و تشبه به معصومین(ع) می تونه در زندگی عادی و معنوی خودش موفق باشه.
نکته مهمی که اینجا باید بهش توجه کنیم اینه که شیعه بودن یک روشه, یک متد, ما وقتی از شیعه بودن صحبت می کنیم در واقع داریم از یک روش خاص برای زندگی سخن می گیم. البته هر دین و مذهبی اینطوریه ها, به طور کلی دین و مذهب, یعنی روشی برای اداره زندگی و جامعه و خود سازی . روشی که بتونه انسان رو به مقصدش برسونه و در حقیقت همه ادیان و مذاهب می خوان این کار رو بکنن منتهی روشاشون فرق می کنه.
روش شیعه اینه که می گه این انسان ها ای همه اونایی که تشته انسان شدنی اید, تشنه حقیقتی اید, تشنه خدایید, اگه می خواین انسان بشین انسانیت رو از پیامبر(ص) و علی(ع) یاد بگیرین از فاطمه زهرا(س) بیاموزین اگه می خواین خودتون رو بسازین و به کمال برسین، راهش اینه که مثل چهارده معصوم(علیهم السلام) زندگی کنین مثل اونا فکر کنین, دلتون رو با اونا صفا بدین و صفاتتون رو با اونا اصلاح کنین. ببینین اونا چطور زندگی می کردن, چطور حرف می زدن، چطور برخورد می کردن, چطور کار می کردن، چطور مهربون بودن، چطور خوش اخلاق بودن، چطور عبادت می کردن، چطور تمام توجهشون به خدا بوده، چطور یاد خدا بودن، چطور به فقرا رسیدگی می کردن، چطور خانوادشون رو اداره می کردن، چطور جامعه رو اداره می کردن، چطور عدالت رو اجرا می کردن، و چطور از حق و حقیقت دفاع می کردن و چطور با ستم نمی ساختن، شما هم همین جوری باشین. مثل اونا زندگی کنید و با اونا باشین و به اونا فکر کنین و از اونا باشین.
رسیدن به اونا, عین رسیدن به خداست و دیدن اونا عین دیدن خدا است, چون اونا مظهر و آینه تمام نمای خدا هستن. مگه نمی خاین به خدا برسین, مگه هدف دین این نیست که انسان به خدا نزدیک بشه، مگه نمی خواین خوب بشین، مگه نمی خواین به آرامش برسین, مگه نمی خاین موفق باشین, مگه نمی خواین از گرفتاری های دنیا نجات پیدا کنین، اگه انسان بخواد به تمامی این هدفها توی زندگی اش برسه, اگه بخواد نجات پیدا کنه, رستگار بشه و با نیک بختی و عاقبت به خیری به آخرت منتقل بشه و در اونجا هم مشکلی پیدا نکنه و در نهایت به لقاء الهی برسه, راهش اینه که اونارو دوست داشته باشه, دنبال اونا راه بیفته و و با اونا زندگی کنه و سوار کشتی اونا بشه, نه از اونا عقب بمونه و نه از اونا جلو بزنه.
و اما بحث حقانیت, یعنی از کجا بفهمیم که این روش واقعا حقه, اگه این راه رو انتخاب کنیم, انتخابمون واقعا درسته, راه رو درست انتخاب کردیم, از کجا باید مطمئن بشیم که اشتباه نمی کنیم و فقط این راه می تونه انسان رو نجات بده, خوب راه خیلی وجود داره همه ادیان و مذاهب و حتی مکاتب بشری ادعاشون اینه که می خوان انسان رو به سعادت برسونن.
ما اگه بخوایم بفهمیم که مذهبمون حقه یانه یکی از بهترین راه هاش اینه که اول حساب کنیم ببینیم ما از دین و مذهب چی می خوایم, چه انتظاری ازش داریم, و بعد بیایم حساب کنیم, مطالعه کنیم, تحقیق کنیم, ببینیم کدوم مذهب و روش می تونه انتظارات ما رو بر آورده کنه؟
اگه انتظارمون اینه که راه زندگی رو به ما نشون بده، نیازهامون رو تأمین کنه, انسان رو به سر منزل مقصود خودش برسونه, اگه می خوایم روشی باشه که کارایی داشته باشه, بتونه ما رو درست و متعادل تربیت کنه و به آروزهای انسانی و الهی مون برسونه ؟
خوب راهش اینه که ببینیم کدام دین و مذهب می تونه این کارکرد رو داشته باشه, حساب کنیم ببینیم کدام دین و مذهب تونسته و یا می تونه استعداد های ما رو شکوفا کنه و انسان رو واقعا به جایگاهی که شایسته اش هست برسونه. یعنی در واقع از یک روش کارکرد گرایانه استفاده کنیم.
چرا گفتم تونسته یا می تونه؟ چون ممکنه یک مذهبی بتونه, ولی چون درست اونو نشناختیمش یا درست باورش نکردیم و ازش درست استفاده نکردیم, عملا خودشو نشون نداده باشه.
ما اعتقادمون اینه که مذهب شیعه هم تونسته انسان های متعادل, کامل و سعادتمندی رو به جامعه بشری عرضه کنه, مانند خود معصومین(ع) و کسانی که با پیروی از آنها در طول تاریخ به کمال و سعادت رسیدن و کم هم نیستند. و هم می تونه در آینده سعادت بشر رو تأمین کنه.
ولی شما برین بررسی کنین ببینین کدام مذهبی غیر شیعه می تونه این کار رو بکنه. کدوم مکتب بشری و الهی دیگه تونسته یا می تونه انسان کامل تحویل بده. منظورم انسان مدرن نیست. اونی که غربی ها می گن و آدم خیلی عقب مونده ای یه نه. کسی که فقط به فکر منافع خودشه و کارش شده خودخواهی وکشوندن ثروت و امکانات دنیا به سمت خودش. انسانی که غربی های می خوان بسازن و اسمشو هم می گذارن انسان مدرن, آدم خیلی ناقصیه, یعنی درسته که بعضی جاهاش رشد کرده, ولی از یک نظر هم خیلی عقب مونده است, بعد از رنسانس و انقلابی که در غرب به وجود اومد, اونایی که این تحول رو مدیریت می کردن, یه چیزایی به بشر دادن, ولی خیلی چیزا رو هم ازش گرفتن. رفاه و ترقی مادی رو در علم و صنعت رو بهش دادن, و خدا و معنویت رو ازش گرفتن, اخلاق و انسانیت رو ازش گرفتن, آدم غربی شد مثل یک آدمی که تنش خیلی بزرگ شده و سرش خیلی کوچیک مونده, از تناسب افتاد و زیبایی و جمال انسانیت رو از دست داد. بقیه مکاتب بشری و مذاهب به ظاهر الهی تحریف شده هم همین طوری اند, هیچ کدومشون نمی تونن انسانی بسازن که کامل و متعادل باشه و استعداد های بی نهایتش شکوفا بشه و بتونه واقعا جانشین خدا روی زمین باشه.
اما ما که می گیم مذهبمون حقه منظورمون اینه که خروجی و محصولش ناقص نیست, راه و روشی رو آموزش می ده که اگه ما زندگی و جامعه مون رو با او روش اداره کنیم, محصولش انسان های بسیار پیشرفته و کاملی یه, این رو هم اثبات کرده, نمونه هاش خیلی زیادن, یه نمونش که هممون خوب می شناسیمش و خیلی هامون هم ایشون رو با چشای خودمون دیدیم, امام خمینی یه.
کسی که وقتی حرف می زد, دنیا تکون می خورد. وقتی گفت کمونیسم باید به زباله دان تاریخ بره، رفت. وقتی گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تونه بکنه نتونست بکنه. کسی که دل های مردم توی دستاش بود و با یک جمله انقلاب درست می کرد. توی ده سال تمام فرهنگ و سیاست دو هزار و پانصد ساله شاهی رو نابود کرد. یه کاری کرد که همه دنیای استکبار رو با بحران مواجه کرده, همین الان هم واقعا نمی دونن با این انقلاب و آدم هایی که او ساخته چیکار کنن. هر کاری می کنن نمی تونن موجی رو که او ایجاد کرده جلوش رو بگیرن.
البته از این افراد توی این مذهب خیلی زیادن, فقط این یک نفر نبوده, افرادی مانند شیخ صدوق و مفید و شیخ انصاری و بحر العلوم و شیخ بهایی و مانند اونا خیلی زیادن, خیلی از عرفا هم بودن که نامشون خیلی شناخته شده نبوده و کتمان می کردن, ولی قدرتشون برای اینکه در مقام خلافت خدا باشن کامل بوده, ولایت داشتن, اگه هم قیام نکردن و مثل امام خمینی(رض) موفق نشدن حکومت تشکیل بدن, چون زمینه اجتماعی براشون فراهم نبوده مثل خیلی از امامامون که با اینکه معصوم بودن و ولایتشون کامل بوده, زمینه برای حکومت و اجرای دین در جامعه براشون فراهم نشده. انسان کاملی که ما می گیم یعنی انسان مؤثری که بتونه جانشین خدا روی زمین باشه, کار خدائی بکنه و دلها رو به سمت خدا بکشونه.
حرف ما اینه که فقط روش شیعه برای این هدف کار سازه، کارآمده، کارآئی اش تضمین شده است و راه های دیگه و روش های دیگه ای که دیگران میگن راه به جائی نمی بره. یه روایت بگم، خیلی جالبه.
در یک روایت مشهوری پیامبر(ص) گفت: بعد از من امت من هفتاد و سه گروه می شن که فقط یگ گروه اهل نجاته و گروه های دیگه هلاک می شن. می دونید اهل نجاته یعنی چه؟ پیامبر در حقیقت می خواسته به همین اشاره بکنه, یعنی می خواسته بگه فقط یک روش نجات دهنده است و اون روش شیعه است. می خواسته بگه تنها شیعه است که راهبردش برای رسیدن به سعادت کامله. بقیه گروه ها نمی تونن انسان را به مقصدش برسونن. پیامبر در حقیقت می خواسته با کارکرد این مذهب اشاره کنه و بحث نجات یه بحث کارکردیه.
البته اثبات حقانیت راه دیگه ای هم داره که اکثرا از این راه می خوان اثباتش کنن, ولی اثبات از طریق کارکرد و کارایی اون خیلی ملموس تره, یک وقت ما می آییم با سند و مدرک و روایت وعلم درایه و رجال می خواییم حقانیت این روش رو اثبات کنیم و یک وقت می آییم بدون این که به سند و مدرکی اشاره کنیم می خواهیم از طریق محتوا و کارکرد اون به حقانیت برسیم.
متأسفانه بیشتر کسانی که در این وادی قلم می زنن و صحبت می کنن, هی می خوان به زور سند و مدرک و بیان روایت و حدیث و این که این روایت کاملا موثقه و متواتره و مانند آن, مطلب رو بر سونن و حقانیت شیعه رو اثبات کنن و نمی آن کارکرد های شفاف و مثبت اون رو برای مردم توضیح بدن و آثار تربیتی و کاربردی اون رو نشون بدن.
ما نمی خواییم بگیم این روش رو باید کنار بگذاریم. نه در جای خودش باید برای هر مطلبی که می گیم, براش سند و مدرک دینی و تاریخی ارائه بدیم, ولی حرف ما اینه که یکی از بهترین راه هایی که می تونه حقانیت یک راه، یک روش, یک مذهب رو خوب نشون بده، کارکرد و تأثیر مثبت اونه.
اگه مذهبی می تونه مثل شیعه انسان تربیت کنه, انسان رو به انسانیت و کمال برسونه و اونو در دنیا و آخرت خوشبخت و سعادتمند کنه خوب بسم الله.
ولی مشکل اینجاس که نمی تونن و نتونستن نمی گیم هیچ کاری ازشون بر نمی آد بالاخره هر روشی ممکنه کارکرد های مثبتی هم داشته باشد و به انسان خدمت هایی بکنه, ما نمی خوایم همه رو انکار کنیم اما مکتبی که بتونه به طور هماهنگ و همه جانبه و بدون افراط وتفریط انسان کامل معتدل و کارآمد, تربیت کنه, فقط مکتب اهل بیته.
نوشته سید مصطفی علم خواه
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید