سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2745793

  بازدید امروز : 530

  بازدید دیروز : 62

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
[ و چون از صفین باز مى‏گشت ، به گورستان برون کوفه نگریست و فرمود : ] اى آرمیدگان خانه‏هاى هراسناک ، و محلتهاى تهى و گورهاى تاریک ، و اى غنودگان در خاک اى بى کسان ، اى تنها خفتگان اى وحشت زدگان شما پیش از ما رفتید و ما بى شماییم و به شما رسندگان . امّا خانه‏ها ، در آنها آرمیدند ، امّا زنان ، به زنى‏شان گزیدند . امّا مالها ، بخش گردیدند . خبر ما جز این نیست ، خبرى که نزد شماست چیست ؟ [ سپس به یاران خود نگریست و فرمود : ] اگر آنان را رخصت مى‏دادند که سخن گویند شما را خبر مى‏دادند که بهترین توشه‏ها پرهیزگارى است . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 88/4/30::: ساعت 11:43 صبح

دانشجوی 21 ساله ای هستم که سوالی راجع به اثرات وضعی گناه داشتم. در جایی خواندم که اثرات وضعی گناههایی که در گذشته مرتکب گشته ایم با توبه هم از بین نمی رود. آیا این بدین معنی است که اگر شخصی که در گذشته عاصی و گنهکار بوده و اینک توبه کرده باز هم در غل و زنجیر تبعات گناهان گذشته خویش است؟ این درحالی است که در احادیث معتبر وارد شده کسی که خالصلانه توبه کند، خداوند گناهان گذشته او را تبدیل به ثواب می کند. اگر مطلب اول صحت دارد، لطفا توضیح دهید که پس از توبه و انابه چگونه می توان از دست اثرات وضعی و تکوینی گناهان گذشته رهایی یافت و خلاص شد؟

پاسخ:

به طور کلی و بر اساس تقسیم‌ بندی‌های نظری مجازات بر سه گونه است:
1 ـ مجازات قراردادی. (تنبیه و عبرت)
2 ـ مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد. (مکافات دنیوی)
3 ـ مجازاتی که تجسمی از خود جرم است و چیزی جدا از آن نیست. (عذاب اخروی)
نوع اول مجازات همان کیفرها و مقررات جزایی است که در جوامع بشری به وسیله تقنین الهی یا غیرالهی وضع گردیده است. فایده این گونه مجازات ها دو چیز است:
یکی جلوگیری از تکرار جرم و به وسیله خود مجرم یا دیگران از طریق رعبی که کیفردادن ایجاد می‌کند. و به همین جهت می‌توان این نوع مجازات را تنبیه نامید. فایده دیگر تشفّی و تسلّی خاطر ستمدیده است و این در مواردی است که از نوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد.
نوع دوم، کیفرهایی است که رابطه علی و معلولی با جرم دارند، یعنی کیفر معلول جرم و نتیجه طبیعی آن است. این کیفرها را «مکافات عمل» یا «اثر وضعی گناه» می‌نامند. بسیاری از گناهان اثرات وضعی ناگواری در همین جهان برای گناهکار در پی دارد. مثلا شراب خواری علاوه بر زیان‌های اجتماعی، صدمات زیادی بر روان و جسم شراب خوار وارد می‌سازد. شرابخواری موجب اختلال اعصاب و تصلّب شرائین و ناراحتی‌های کبدی می‌گردد. منظور از اثر وضعی همان اثر ذاتی است که با جرم و گناه پیوند ناگسستنی دارد و از آن جدا نمی‌گردد.
مثلاً اثر وضعی و ذاتی نوشیدن سمّ خطرناک، مردن است و مردن معلول این علت است و در نظام علت و معلول جهان هر چیزی موقعیت خاصی دارد و ممکن نیست با توبه کردن مثلا علت واقعی، معلول واقعی را به دنبال خود نیاورد.

هر چند دنیا محل کِشت و آخرت فصل درو است ولی گاهی برخی از اعمال در همین دنیا، نتایج خود را نشان می‌دهد. این دریافت ثمره عمل و درو کردن کِشته، نوعی جزای الهی است ولی جزای کامل نیست چون محاسبه دقیق و مجازات کامل در آخرت انجام می‌گیرد. دنیا خانه عمل است و احیاناً جزا هم در آن داده می‌شود ولی آخرت خانه جزا و حساب است، در آنجا مجالی برای عمل نیست.

کارهایی که مربوط به مخلوق خدا است، خواه نیکی و احسان باشد یا بدی و آزار به مردم، غالبا در همین دنیا پاداش و کیفری دارد بی آن که چیزی از جزای اخروی آنها کم گردد. مثلا بدی کردن با پدر و مادر، در همین جهان کیفر دارد به ویژه اگر این بدی، کشتن آنها باشد. حتی اگر پدر و مادر انسان کافر یا فاسق هم باشند باز هم بدی نسبت به آنها بدون عکس العمل نمی‌ماند.
منتصر عباسی پدرش متوکل را که از پلیدترین خلفای عباسی بود کشت ولی پس از مدت کوتاهی خود نیز کشته شد. با این که متوکل در مجالس انس و عیش خود، امیر المؤمنین علی علیه السلام را مسخره می‌کرد و دلقک های او تقلید آن حضرت را کرده و مسخرگی می‌کردند و در اشعار خویش به حضرت اهانت می‌کردند. زمانی که منتصر شنید پدرش حضرت فاطمه سلام الله علیها را دشنام می‌دهد از بزرگی پرسید مجازاتش چیست؟ او گفت: قتلش واجب است ولی بدان هر کس پدرش را بکشد عمرش کوتاه خواهد شد. منتصر گفت: من باکی ندارم در راه اطاعت خداوند عمرم کوتاه گردد. پدرش را کشت و پس از وی، هفت ماه بیشتر زنده نماند. (سفینه البحار، مرحوم شیخ عباس قمی، ماده «وکل»)
مولانا در مورد عمل و عکس العمل می‌گوید:
این جهان کوه است و فعل ما ندا .... سوی ما آرد صداها را ندا.
و شاعر دیگری در این مورد می‌گوید:
به چشم خویش دیدم در گذرگاه .... که زد بر جان موری مرغکی راه .... هنوز از صید، منقارش نپرداخت .... که مرغ دیگر آمد کار او ساخت....چو بد کردی مشو ایمن ز آفات .... که واجب شد طبیعت را مکافات
نوع سوم از مجازات، مجازات‌های جهان دیگر است که رابطه تکوینی قوی‌تری با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول قراردادی است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علت و معلول است بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است.

در اینجا رابطه عینیت و اتحاد حکمفرماست. یعنی آنچه در آخرت به عنوان پاداش یا کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده می‌شود تجسم عمل خود آنها است. یعنی آنچه به آدمی در آن جهان می‌رسد، چه نعمت‌های بهشتی و چه عذاب دوزخی، همان چیزهایی است که آدمی خودش آماده و مهیا ساخته است. مجازات آخرت، تجسم یافتن خود عمل است.

نعمت و عذاب آنجا همین اعمال نیک و بد است که وقتی پرده کنار رود تجسم و تمثل پیدا می‌کند. تلاوت قرآن صورتی زیبا می‌شود و در کنار انسان قرار می‌گیرد. غیبت و رنجاندن مردم به صورت خورش سگان جهنم در می‌آید.
حال در مورد پرسش شما باید بدانید که اگر گناهی از روی علم و عمد و توجه نباشد گرچه عملی خلاف و ناپسند است اما گناه محسوب نمی‌شود چون معنای گناه جرم و عصیان و پرده دری و سرپیچی از فرمان مولا است و این در صورتی است که با علم و عمد و توجه باشد.

در نتیجه کیفر و مجازات نوع اول را که کیفر قراردادی بود و هدف آن تنبیه فرد مجرم و عبرت گیری خود مجرم و دیگران بود در این مورد معنا ندارد چون اصلا گناهی نکرده تا مشمول این نوع کیفر باشد ولی کیفر نوع دوم که اثر وضعی آن است در اینجا ممکن است شامل شود. در مثالی روشن‌تر اگر فردی ظرف شرابی بنوشد و علم به شراب بودن و حرام بودن آن نداشته، بدون شک استحقاق کیفر نوع اول را ندارد چون اصلا گناهی مرتکب نشده است ولی کیفر نوع دوم که اثر طبیعی شرب خمر و اثر وضعی و ذاتی آن است حتما وجود دارد و مست شدن و بی خبری و بی عقلی و صدمات جسمانی و روانی ناشی از نوشیدن شراب متوجه این فرد خواهد شد هر چند علم و عمدی در کار نبوده است. در همین مثال اگر این فرد شراب را آگاهانه و عمداً بنوشد، علاوه بر کیفر نوع دوم، مشمول کیفر نوع اول و سوم نیز خواهد بود.
بله، تنها نکته‌ای که می‌ماند این است که در عین حال که برای هر گناهی آثار وضعی وجود دارد اما بعد از توبه می‌توان با مراقبت از خود، و انجام کارهای نیک و خیرات و مبرات اندک اندک برخی از آثار وضعی گناه مانند تاریکی های حاصل از آن در روح و قلب را کاست و کم کم اثرات سوء به جا مانده از آن را نابود و زائل ساخت. در قرآن کریم آمده است: «إن الحسنات یذهبن السیئات» یعنی قطعا خوبی‌ها از میان برنده پلیدی هاست. (هود/14)

اینکه گفته شده با توبه انسان پاک می شود و توبه جبران کننده گناهان است، در مورد اینگونه آثار معنوی و باطنی است. توبه ظلمت و تاریکی حاصل از شراب خواری را مثلا از بین می برد و عمل صالح و عبادت نورانیت را جایگزین آن می نماید، ولی توبه نمی تواند جلوی مست شدن را بگیرد.
حال دوست عزیز گرچه با مطالبی که در بالا آمد تصور می‌شود پاسخ کامل خود را دریافت کرده باشید اما جهت مطالعه و عبرت بیشتر مطالب زیر را نیز تقدیم می‌کنیم:
تیرگی روح و معنویت در اثر گناه عمدی و از روی علم حاصل می‌گردد که فرد با عصیان و جرم بین خود و خداوند حجاب و پرده ایجاد می‌کند و فطرت خداجوی خود را آلوده می‌سازد ولی در عین حال بعضی امور هر چند گناه و عصیان هم نباشد از آثار آن، تیره ساختن روح و روان آدمی است.

مثلا در مورد بعضی بزرگان نقل کرده‌اند غذایی را که بدون گفتن بسم الله تهیه می‌شده نمی‌خورده‌اند تیرگی حاصل از چنین غذایی اگر هم کیفر بنامیم کیفر نوع اول نمی‌باشد بلکه اثر وضعی و کیفر نوع دوم است.
گناه علاوه بر عقوبت اخروی، نکبت هایی هم در دنیا به دنبال دارد. این امر از مسلمات است که کردار انسان، چه خوب و چه بد، انعکاسهایی در همین دنیا هم دارد. خداوند کریم در آیه 29 سوره شوری می فرماید: «و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر» و هر گرفتاری که به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید و بسیاری را نیز عفو می‌کند. حضرت امیر علیه السلام می‌فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «خیر آیه فی کتاب الله هذه الآیه»؛ بهترین آیه در قرآن همین آیه است. سپس فرمودند: «یا علی! ما من خدش عود ولا نکبه قدم الا بذنب» اصول کافی، ج 2، ص 269 (ای علی! هر خراشی که از چوبی به انسان می‌رسد و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است که از او سرزده است.)
در این جا مقصود از آثار وضعی گناه، اثرات عینی و آشکاری است که معصیت حق تعالی در همین دنیا برای فرد و جامعه در پی دارد.
از جمله آثار وضعی گناه مواردی است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
بیم و ترس: این بیم به صورت وحشت از مرگ و ترس از مخلوقات دیگر بروز می‌کند.
عدم استجابت دعا: سلب توفیق دعا ؛ از بین رفتن حال خوش معنوی هنگام دعا؛ محدود شدن افق فکری و معطوف شدن ذهن به خواسته های حقیر؛ موجب حبس دعا می شود؛ امید و باور به اجابت را سلب می کند و این خود مانع استجابت دعا می‌شود ؛ برخی از گناهان حق الناس به گردن می‌آورد و با نفرین افراد صاحب حق، دعا مستجاب نمی‌شود؛ برخی از گناهان موجب عاق والدین می‌شود و این گونه دعا بی فایده می‌گردد؛ برخی از گناهان به خودی خود زمینه استجابت دعا را تا مدت ها از بین می‌برند، مثل غیبت کردن و نوشیدن شراب که تا چهل روز دعای شخص را بی اثر می گذارد.
افتادن از چشم خوبان: انسان گناهکار، محبتش در دل خوبان جای نمی‌گیرد و همین باعث می‌شود که از دعای آنان محروم گردد. بغض اولیاء دین: و رسوایی در تعالیم دینی، سفارش بسیاری به لزوم محبت به اولیاء شده است و شاید سرش این باشد که هدایت یافتن جز با پذیرش ولایت ممکن نیست و اقل مراتب ولایت، محبت است.

یکی از آثار وضعی گناهان، بغض اولیای دین است و شاید از یک نظر مخرب ترین اثر گناه باشد، زیرا از ولایت خدا به ولایت شیطان می رود. حرام خواری یکی از مهم ترین معاصی است که دشمنی با اولیای دین را موجب می شود. لذا امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بعد از آن که شقاوت دشمن را دیدند، فرمودند: آنچه که شما را به جنگ با فرزند رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم آورده این است که شکمهایتان را از مال حرام انباشته‌اید، لذا گوش دلتان کر شده و صدای مظلومیت و حق را نمی‌شنوید. عزت و آبرو برای آدمی از هر چیزی ارزشمندتر است و حیا محصول گران قیمت این نگرش است.
خشکسالی و نباریدن باران: از جمله آثار وضعی گناه، خشکسالی است. یکی از گناهانی که موجب عدم نزول باران می شود، نپرداختن زکات است.
نزول بلا و آفت: گناه خود آفت و بلا برای مسیر حیات طیبه است، ولی موجب نزول بلا و آفات بر فرد و جامعه هم می شود. چنان که بالاتر نیز اشاره کردیم قرآن کریم به وضوح به این ارتباط اشاره می کند: «ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم ویعفوا عن کثیر.» امام صادق علیه السلام می فرماید: «اما انه لیس من عرق یضرب و لانکبه ولاصداع ولامرض الا بذنب» (بدان که هیچ رگی زده نمی شود و هیچ پایی به سنگ نمی خورد و درد سر و مرضی پیش نیاید مگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده است.) مطابق روایات اگر گناهان جدید در جامعه واقع شود، بلا و آفت و گرفتاری هایی که سابقه نداشته، نازل می شود.( اصول کافی، ج 3، ص 37712 باب الذنوب)

بدین خاطر علت بیماری های جدید مثل ایدز، جنون گاوی و ... به نوعی اثرات وضعی گناهان نو و جدیدی است که در غرب شیوع یافته است.
از جمله دیگر گناهان آفت زا و دارای اثر وضعی عبارتند از: خوردن مال یتیم، زنا، فرار از جنگ، کمک نکردن به مظلوم، ترک امر به معروف و نهی از منکر و...
گناه و نسیان: گناه موجب نسیان و فراموشی می شود. فراموشی عوامل مختلف فیزیولوژیکی و روانی می‌تواند داشته باشد. گناهان نیز یکی از عوامل فراموشی به شمار می‌روند.
البته فراموشی مراتبی از ضعف قوه حافظه و ذاکره تا فراموشی آموخته ها و فراموشی نعم الهی دارد.
یکی از عقوبت‌های الهی که از اثرات وضعی گناه می‌باشد ضعف قوه یادآوری است. امام رضا علیه السلام می‌فرماید: «اتقوا الذنوب فانها ممحقه للخیرات ان العبد لیذنب الذنب فینسی به العلم الذی کان قد علمه» (میزان الحکمه، ج 3، ص 465)؛ (از گناهان بپرهیزید؛ چون گناهان باعث از بین رفتن خیرات می‌شود. همانا بنده ای مرتکب گناهی می‌شود و آن باعث می‌شود علمی را که قبلا آموخته بود، فراموش کند.) همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: «ان مما اعان الله به علی الکذابین النسیان» (اصول کافی، ج 2، ص 341، ج 15، باب الکذب)
از جمله چیزهایی که خداوند با آن دروغ گویان را عقوبت می کند، فراموشی است.
گناه موجب فراموشی مرگ و قیامت می شود: «فانساهم لقاء یومهم هذا» گناه موجب فراموشی گناهان گذشته می‌شود: «فینبئهم بما عملوا احصاه الله و نسوه»( مجادله، 6) گناه موجب فراموشی نعمت‌های الهی می‌گردد: «کذلک اتتک آیاتنا فنسیتها و کذلک الیوم تنسی»( طه، 126)گناه موجب فراموشی خداوند متعال است: «نسو الله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقون» (توبه، 67)
کوتاهی عمر: عمر بزرگ‌ترین سرمایه اهل ایمان برای کسب درجات عالیه است. لذا اولیای الهی همیشه طول عمر طلب می‌کردند «و ان تطیل عمری فی طاعتک» (بحارالانوار، ج 94، ص 358) چنان که پاره‌ای از اعمال صالح مثل صله رحم موجب زیادی عمر است برخی از گناهان نیز موجب کوتاهی عمر می‌شوند. آه و نفرین صاحبان حق و مظلومان از مؤثرترین عوامل کاهش عمر است.

البته اجل بر دو نوع است: مقدر و معلق. اجل مقدر پایان طبیعی عمر آدمی است و به هیچ وجه نمی‌توان آن را تغییر داد. ولی اجل معلق مرگ زودرس است که با ارتکاب گناهان و یا اعمال صالح، تغییر می‌کند. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «نعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء و تقرب الآجال و تخلی الدیار وهی قطعیه الرحم و العقوق و ترک البر»( اصول کافی، ج 2، ص 448، ح 2، باب تفسیر الذنوب.) (پناه می‌برم به خدا از گناهانی که مایه تسریع در نابودی است. گناهانی که مرگ‌ها را نزدیک کرده و خانه‌ها را ویران می‌کند. آن گناهان قطع رحم، آزردن پدر و مادر و ترک نیکی و احسان است.)
پیامبراکرم صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید:
«ان الیمین الکاذبه تذر الدیار بلاقع من اهلها و تورث الفقر فی العقب» (بحارالانوار، ج 101، ص 283، ح 24) (قسم دروغ خانه ها را بی صاحب و بی خانمان می سازد و موجب فقر فرزندان می شود.)
فقر وگناه: گناه یکی از عوامل مهم فقر است. چه فقر مادی و تنگدستی معیشتی و چه فقر معنوی و تهی دستی روح آدمی. ماهیت بعضی از گناهان هزینه بر است و بار مالی دارد مثل ربادادن، رشوه دادن، قمار و ... همچنین اساساً گناه نعمت را از کف می برد و رزق و روزی را کم می کند. امام باقر علیه السلام می فرماید: «ان العبد لیذنب الذنب فیزوی عنه الرزق» (اصول کافی، ج 2، ص 270، ح 8، باب الذنوب) (بنده خدا گناه می‌کند و در نتیجه رزق و روزی از او دور می‌شود. حضرت امیر علیه السلام می‌فرماید: «ما کان قوم قط فی غض نعمه من عیش فزال عنهم الا بذنوب» (نهج البلاغه، خطبه 187)؛ (هیچ عیش و خوشی از قومی زایل نمی شود، مگر به خاطر گناهان.)
البته باید دقت کرد فقر عوامل دیگری غیر از گناه نیز دارد. لذا نمی‌توان گفت هرکس فقیر است، گناهکار است. امام صادق علیه السلام خطاب به یکی از شیعیان که خود را فقیر معرفی کرده بود، فرمودند: تو فقیر نیستی، زیرا محبت ما را داری و آن گران بهاترین چیز است.
حیرت و سرگردانی: حیرت دومعنا دارد: حیرت مثبت و سازنده که انسان با تفکر در عظمت الهی حیران می‌گردد. در دعای شریف ندبه می‌خوانیم: «الی متی احار فیک یا مولای» و دیگری حیرت منفی که از آثار و عقوبت غضب الهی است که انسان به سرگردانی می‌افتد و قدرت تشخیص خوب از بد را ندارد و نظام فکری اش مختل می‌شود. حکایت چهل سال سرگردانی بنی اسرائیل به خاطر نافرمانی نمونه‌ای از این حیرت است. حضرت امیر علیه السلام می‌فرماید: «لقد استهام بکم الخبیث» (نهج البلاغه، خطبه 133) (شیطان خبیث شما را به حیرت می اندازد.)
تسلط اشرار و ستمگران: برخی از گناهانی که باعث تسلط اشرار می‌شوند:
ترک امر به معروف و نهی از منکر، امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «لاتترکوا الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی الله امورکم شرارکم» (بحارالانوار، ج 74، ص 407، ح 3624) عدم اطاعت از رهبری و خیانت به امام. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «و لم یتبعوا الاخیار من اهل بیتی سلط الله علیهم شرارهم» (اصول کافی، ج 2، ص 374، ح 2، فی عقوبات المعاصی) (اگر از برگزیده‌های اهل بیتم پیروی نکنند، خداوند ناپاکان و اشرار آنها را بر آنها مسلط می‌گرداند.)
دوری از علما: رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید: «سیأتی زمان علی الناس یفرون من العلماء کما یفر الغنم من الذنب فاذا کان ذلک ابتلاهم الله بثلثه أشیاء: الاول یرفع الله البرکه من أموالهم و الثانی سلط الله علیهم سلطانا جائرا و الثالث یخرجون من الدنیا بلا ایمان»( بحارالانوار ، ج 22، ص 453)؛ (زمانی بر مردم فرا خواهد رسید که از علما فرار کنند، چنان که گوسفند از گرگ بگریزد. پس خداوند به خاطر این کارشان آنها را به سه گرفتاری مبتلا می‌کند: اول این که برکت را از مالشان برمی‌دارد. دوم این که سلطان ستمگری بر آنها مسلط می‌کند. سوم این که بی ایمان از دنیا می‌روند.)
پیمان شکنی: امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «اذا نقضوا العهد سلط الله علیهم عدوهم»( اصول کافی، ج 2، ص 374، ح 2، باب عقوبات المعاصی)؛ (اگر پیمان شکنی کنند، خدا دشمنانشان را بر آنها مسلط می‌کند.)
و مجازات یا عمل و مکافات آن، رابطه «علی و معلول» برقرار است، مثلاً اگر کسی دارو یا سم مهلک بخورد و به سخن عقل و وجدان یا افراد دلسوز اعتنا نکند، خواهد مرد مرگ وی نتیجه طبیعی و اثر وضعی آن عمل است.
کسی که در حین رانندگی چند لحظه غفلت میکند، چرت میزند و به دره‏ای سقوط میکند، یا دست و پایش میشکند یا میمیرد، نمیتوان در این موارد بحث تناسب جرم با کیفر را مطرح ساخت و گفت آیا این عادلانه است که با چند دقیقه «خودسری» و خوردن داروی مهلک یا چند لحظه غفلت و چرت زدن، مجازات مرگ داشته باشد.
رجوع کنید به: 1. عدل الهی، شهید مطهری، 2. داستان های شگفت، شهید دستغیب شیرازی.

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید