بازدید امروز : 538
بازدید دیروز : 62
چرا رغبت نمی کنیم به سوی نماز خواندن و نماز خواندن خوب و یا با اینکه می دانیم قرآن خوبه به طرف خواندنش نمی رویم و همش به دنبال سریع نماز را خواندن و ... هستیم و ...؟
می دانید چرا؟ چون نمی دانیم عبادت چیست و چه نیرویی به ما می دهد! خوب ما گاهی ممکن است نماز نخوانیم و یا در عبادت سهل انگاری کنیم. کسانی هم بودند که تمام عمر عبادت می کردند و نقل شده که علی (ع) شبی هزار رکعت نماز می خواندند. شما فکر می کنید فرق این دو گروه در چیست. فرقش همین اطلاع و آگاهی است. آنها می دانستند عبادت چیست و چه نقشی در سعادت و زندگی انسان دارد و ما نمی دانیم. البته کشف سر عبادت و تاثیر آن برای ما آسان نیست ولی با کمک گرفتن از قرآن کریم و سخنان اهل بیت(ع) می توان به گوشه هایی از اسرار و آثار عبادت پی برد. در ادامه سعی می کنیم به صورت فهرست وار شما را با گوشه ای از این آثار آشنا کنیم.
یک. چیستى عبادت
حقیقت عبادت یا پرستش و عبودیت عبارت است از تعظیم و تقدیس و خضوع و خشوع احترامآمیز و تحسینآمیز همراه با ثنا و تذلل و خاکسارى عابد در برابر معبود.
پرستش در حقیقت توجه باطنى انسان به حقیقتى است که او را آفریده و آدمى خود را نیازمند او در قبضه قدرت او مىبیند؛ سیرى است که انسان از خلق به سوى خالق مىکند؛(1) عبارت است از میل به خدمت و تقدیس موجودى برتر و والاتر که مستحق این خدمت است و تقدیس کننده بى آن که پاداشى از او بخواهد او را تقدیس، احترام و ستایش مىکند.(2) عبادت پرواز روح است و سفر روحانى، رمز آزادى و نشانه محبت آفریدگار و آمادگى براى خدمت او.(3)
دو. چرایى عبادت
2-1. عبادت نیاز ذاتى
تقدیس و پرستش امرى غریزى و از نیازهاى فطرى بشر است. به قول ویلیام جیمز: «در ما غرایزى هست که مار ابه دنیاى دیگر پیوند مىدهد، همان طور که غرایزى به این جهان پیوند مىدهد». به عبارت دیگر عبادت حالتى روحانى و معنوى است که مبدأ و مقصد مادى ندارد. بنابراین انسان با عبادت به یک احساس معنوى و فرامادى خود پاسخ مىدهد و لازمه هر احساس طبیعى این است که پاسخ دادن به آن موجب لذت و ابتهاج است و پایهاى از پایههاى سعادت بشر را تشکیل مىدهد.
امیرمؤمنان در لذت ما قبل از عبادت و انس با پروردگار مىفرماید: «پروردگارا تو از هر انیسى براى دوستانت انیسترى. و از همه آنها براى کسانى که به تو اعتماد کنند براى کارگزارى آمادهترى، آنان را در باطن دلشان مشاهده مىکنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان بصیرت و معرفت شان را مىدانى، رازهاى آنان نزد تو آشکار است و دلهاى آنان در فراق تو بى تاب. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد یاد تو مونس شان است و اگر سختىها بر آنان فرو زیرد به تو پناه مىبرند».(4)
2-2. عبادت فخریابى
عبادت و نیایش خلوتى براى کسب نورانیت نفس و باز یافتن خود واقعى و فرونهادن خود خیالى است. اقبال لاهورى مىگوید: «... عمل عبادت یا نیایش است که به نورانیت نفانسى مىانجامد...».(5) او هم چنین نیایش را از تفکر محض برتر داشته و مىگوید: «در عمل تفکر، ذهن حقیقت و واقعیت را مشاهده و دنبال مىکند. در نیایش... از اندیشه برتر و بالاتر مىرود و خود حقیقت و واقعیت را تسخیر مىکند...».(6) همه بر آن است که: «نیایش به عنوان وسیله اشراق نفسانى عمل حیاتى و متعارفى است که به وسیله آن جزیره کوچک شخصیت، وضع خود را در کل بزرگترى از حیات اکتشاف مىکند».(7) ویلیام جیمز دراین باره مىگوید: «... حقیرترین فرد بر روى زمین با این توجه عالى، خود را واقعى و باارزش احساس مىکند».(8)
2-3. پرواز روح به ساحت فرامادى
عبادت پرواز روح به افقهاى وسیعتر از حضیض مادى و تنگناى حیات محدود حیوانى است. در این سیر روحانى انسانى مى یابد که نیازى فراتر از حاجات و لذتى فراتر از لذات بدنى و وجودى برین و جاوید و راى کالبد محدود فانى است.(9)
آلکسیس کارل مىگوید: «نیایش اصولا کشش روح است به سوى کانون غیرمادى جهان، به عبارت دیگر پرواز روح است به سوى خداوند و یا حالت پرستش عاشقانهاى است نسبت به آن مبدئى که معجزه حیات از او سر زده است، کوشش انسان است براى ارتباط با آن وجود غیرمرئى، آفریدگار همه هستى، حکمت مطلق، خیرمطلق... انسان در برابر خداوندگار هستى نشان مىدهد که او را دوست دارد، نعمات او را سپاس مىگذارد و آماده است تا خواست او را هر چه هست انجام دهد».(10)
2-4. پیروزى روح بر بدن
در کشاکش اشواق و اهداف روح و شهوات و امیال تن؛ هر یک مىکوشند بر دیگرى فایق آیند و دیگرى را مغلوب و مطیع خود سازند؛ پرستش بهترین وسیله پیروزى روح بر بدن است. لکنت دونوئى مىنویسد: «ستیزه انسان علیه طبیعت و علیه دشمنان خارجى نزاع براى زیست بود... سپس ستیزه مبدل به مجاهده با نفس شد... فردى که دراین مبارزه پیروزى مىشود مدلل مىسازد که وى پیشرو نژاد آیند وجه انسان کامل خواهد بود...».(11)
2-5. یقین یابى
انسان به وسیله عبادت در عقایدش به مرحله یقین مىرسد و با یقین به این که خداوند همه جا حاضر بر اعمال او ناظر است و جهنم و بهشتى وجود دارد، آماده همه گونه فداکارى و چشم پوشى از لذت و تحمل هر گونه شدت و سختى مىگردد و کسب فضایل و اجتناب از رذایل برایش آسان مىشود.(12)
2-6. رهایش از پوچى
عبادت نشانه آن است که نیایشگر زندگى و هستى را پوچ نمىانگارد و در مىیابد که از تیمار مهر و مشیتى حکیم و عادل برخوردار است. اما آن که هستى را پوچ مىداند نخستین اثرش آن است که خود پوچ مىشود.(13)
2-7. نیروبخشى
عبادت صرفا مانع از کژىها نیست، بلکه نیروبخش است. خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «از شکیبایى نماز مدد جویید». آرى کلمه «الله بزرگتر است» به انسان نیرو و شخصیت اخلاقى مىبخشد.(14) ما در سوره حمد تکرار می کنیم که ایاک نعبد و ایاک نستعین. و از این طریق از خدای متعال نیرو می گیریم.
2-8. سلامت و آرامش روان
عبادت و نیایش آرامش روحى و سلامت روانى مىبخشد. قرآن دراین باره مىفرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(15) در این آیه کلمه «الا» آگاهى و هوشیارى مىدهد و خبر مهمى را اعلام مىکند. از نظر ادبى هم مقدم داشتن آن آماده حصر مىکند. یعنى تنها به یاد خدا بودن و غیر خدا را فراموش کردم آرامش دلهاست.(16) آرى عبادت در سه جبهه طبیعت، اجتماع و نفس به انسان نیرو مىدهد.(17)
2-9. تجدید میثاق با خدا
یکى از فلسفههاى عبادت این است که انسان همواره در یادش باشد که بنده است و مکلف و چشم بینایى بر او ناظر است. از این نظر عبادت تجدید پیمان با خدا و مقام ربوبیت او و یادآور بندگى و تکلیف انسان در برابر خالق است. مونتسکیو مىگوید: «انسان چون موجود حساسى است و دچار هزار هوس مىگردد و چنین مخلوقى که گرفتار هوس خود مىباشد هر لحظه ممکن است خالق خود را فراموش کند، چنین مخلوقى هر لحظه خودش را هم فراموش مىکند، بلکه هر آن ممکن است دیگران را هم فراموش کند، به همین است که خداوند عالم به وسیله قوانین مذهبى او را به طرف خود مىخواند تا از یاد خدا و خالق خود غافل نگردد...».(18)
2-10. ربوبیت و لایت
در حدیث است: «بندگى گوهرى است که کنه آن خداوندگارى است».(19) مراد از این سخن، ولایت، کمال و قدرتى است که در پرتو عبودیت و اخلاص و پرستش واقعى نصیب بشر مىشود. این مسأله به تناسب درجات عبودیت مراحل و منازلى دارد به شرح زیر:
2-10-1. روشن بینى؛ کمترین نشانه قبولى عمل انسان نزد پروردگار این است که بنیشى فافذ یافته و روش و بیناى خرد مىگردد. قرآن کریم مىفرماید: «اگر تقواى الهى داشته باشید خداوند نیز قدرت تشخیصى براى شما قرار مىدهد».(20)
2-10-2. تسلط بر قواى نفسانى؛ در پرتو عبودیت اراده انسان در برابر خواهشهاى نفسانى و حیوانى نیرومند و غالب مىشود و انسان مدیر لایق دایره وجود مىشود.
2-10-3. سلطه بر اندیشه؛ قوه خیال آدمى سخت گریز و پراکنده و لجام گسیخته عمل مىکند؛ تمرکز و حضور قلب را از میان مىبرد. رشد عبادى انسان موجب ولایت و تسلط بر اندیشههاى پراکنده و نیروى متخلیه است. نتیجه این تسلط آن است که چون روح و ضمیر براساس سائقه فطرى خداخواه میل به یاد کند؛ قوه خیال با بازیگرىهاى خود نمىتواند مزاحم آن شود.
2-10-4. غناى روح از بدن؛ روح در مراحل قوت و قدرت خود به مرحلهاى مىرسد که بسیارى از فعالیتهاى خود از به کارگیرى بدن بى نیاز مىشود. این بى نیازى گاه لحظهاى و گذرا و گاه دائم و پایدارست.
2-10-5. سلطه کامل بر بدن؛ در این مرحله بدن از هر جهت تحت فرمان و اراده شخص قرار مىگیرد وقتى اعمال خارق العاده از آن سر مىزند.(21)
2-10-6. سلطه بر طبیعت؛ در این گام طبیعت خارجى نیز تحت نفوذ اراده انسان قرار مىگیرد. و کرارت خواریق عادات رخ مىنماید.(22)
2-11. تقرب به خدا
یکى از مهمترین ثمرات عبادت، بلکه اساسىترین آن تقرب به ذات احدیت است.
چیستى تقرب: تقرب به خداوند به معناى پیمودن مدارج کمال و مراتب هستى و از نظر رتبه وجودى و کمالى به کانون لایتنهاى هستى نزدیک شدن. انسان در اثر اطاعت و بندگى و عبادت پروردگار نمىتواند در مراتب کمال صعود کند و از مقام فرشته بالاتر رود و یا لااقل در حد فرشته از کمالات هستى بهرهمند گردد.(23)
2-12. پشتوانه اخلاق و ایمان
عبادت داراى نقش نیرومند تربیتى و از پشتوانهاى مهم اخلاق و تربیت است. اخلاق بدون پشتوانه سست و لرزان است، چرا که محور اصلى اخلاق از خردى خارج شدن است و تنها ایمان به خدا مىتواند انسان را از خودى و خودگرایى خارج کند و عبادت پشتوانه ایمان است. رابطه عبادت و اخلاق را به صورت نمودار زیر مىتوان دریافت
عبادت ---- ایمان ---- اخلاق(24)
امام على (ع) در خطبه 196 نهج البلاغه پس از اشاره به پارهاى از مفاسد اخلاقى چون سرکشى، ظلم، تکبر و... مىفرماید: «چون بشر در معرض این آفات اخلاقى و بیمارىهاى روحى است خداوند به وسیله نمازها و زکاتها و روزهها بندگان مؤمن خود را ازا ین آفات حراست و نگهبانى مىکرد...».(25)
2-13. پشتوانه قانون و اجتماع
قانون و عدالت نیازمند پشتوانه است؛ چرا که مهمتر از وجود قانون عادلانه اجراى آن است. اجراى عدالت نیز مستلزم تحمل محرومیت است. پس اگر اخلاق و قانون عادلانه به خدا باشد مىتواند بر وجدان حکومت کند، والا نه. از طرف دیگر عبادت یادآور خدا و غفلت نکردن از بندگى است و لاجرم پشتوانه نیرومندى براى اجراى عدالت و قانون است.(26)
2-14. گناه زدایى و پرورش نیکخواهى
هر گناهى اثرى تاریک کننده و کدورت آور بر دل باقى مىگذارد و میل به کارهاى نیک را کاهش و رغبت به دیگر مفاسد و گناهان را افزایش مىدهد. در مقابل عبادت و بندگى وجدان مذهبى انسان را پرورش مىدهد؛ گرایش به شر و فساد را ذایل مىگرداند و میل به خیر و نیکى و جایگزین آن مىسازد. در خطبه 196 نهج البلاغه آمده است: «... این عبادت دستها و پاها را از گناه باز مىدارند، چشمها را از خیرگى باز داشته به آنها خشوع مىبخشد، نفوس را رام مىگردانند، دلها را متواضع مىنمایند، و باد دماغ را زایل مىسازند».(27)
آموزههاى عبادی اسلام ویژگىها و امتیازاتى دارد که برخى از آنها به اختصار عبارتند از:
3-1. تعادل
اسلامى دین جامع و همه جانبه نگر است. نه چنان زندگى را درگیر عبادت به معنى خاص آن مىکند که دیگر امور زندگى مختل گردد و نه آن چنان به دیگر فعالیتها بها مىدهد که رابطه با خدا و عبادت و نیایش فراموش گردد. اسلام زندگى و معنویت را با یکدیگر توأم مىسازد و همه مراتب ظاهریى و باطنى حیات را در نظر مىگیرد. تنها افراد خاص به آن گرایش پیدا مىکنند نیست، بلکه عبادت را در متن زندگى، همگانى، و دلپذیر مىسازد.(28)
3-2. گستره عبادت
در اسلام عبادت گسترهاى فراغ دارد و منحصر به امورى ویژه (عبادى به معنى خاص) نیست در اسلام تعلیم و تصمیم و تفکر عبادت است. در روایت است که: «... هیچ عبادتى مانند فکر نیست».(29)
3-3. عبادت و تربیت
اسلام به روح عبادت که تذکر و ارتباط با خدا است قناعت نکرده؛ بلکه از نظر تربیتى به عبادت شکل داد، آنها هم نهایت اهمیت را داده است. در عبادات نیست، طهارت و نظافت، احترام به حقوق، دقتشناسى، جهتشناسى، تصورات عالى، ضبط نفس در مقابل احساسات و غرایز، اعلام صلح و سلام با صالحان و پاکان، همکارى و همدلى و استانت و عبادت دسته جمعى، اجتماع عملى در جماعات، در حج و غیره قرار داده است.(30) به عنوان مثال از نظر روح عبادت فرقى نمىکند که ما روى فرش غصبى نشسته باشیم یا فرش خود؛ چرا که اینها مربوط به حوزه قراردادهاى اجتماعى است؛ اما اسلام وجود حتى یک نخ غصبى در لباس را هم باطل مىکننده عبادت دانسته است. و این بالاترین تأثیر تربیتى در عرصه رعایت حقوق اجتماعى را دارد. به عبارت دیگر در دین اسلام برنامههاى تربیت مربوط به حقوق اجتماعى در پیکره عبادت است.(31)
3-4. عبادت و نیت
اسلام هیچ عبادتى را بدون نیت نمىپذیرد. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «لاعملالا بنیته»،(32) و نیز فرمود: «براى هر کسى همان است که نیت کرده».(33) نیت داراى دو رکن است:
3-4-1. عمل همراه با آگاهى و توجه باشد؛ نه عادتى غافلانه و تهى از توجه و حضور قلب.
3-4-2. اخلاص و انگیزه خدایى.
نیت جان عمل است و بقیه پیکر آن. پیامبر فرمود: «نیته المؤمن خیر من عمله»(34). راز این مسأله این است که:
الف. جهت گیرى کامل عمل به سوى خدا حفظ شود.
ب. بر اثر عادت به صورت کارى غیر ارادى، بى هدف و تهى از درک و توجه نشود، چه در این صورت دیگر عمل خاصیت خود را از دست داده است.(35)
راز احکام نماز
یکى از عبادات اسلامى نماز است؛ نماز عبادتى جامع و آمیزه شگفتانگیزى است که هر یک از آداب و اجزا و شرایط آن اسرارى نهفته دارد. برخى از آنچه در این باب گفتنى است عبارت است از:
1. اباحه مکان و... حقوق اجتماعى
اسلام غصبى نبودن و مباح بودن مکان نماز، لباس نماز گذار، آبى که با آن وضو مىگیرد و حتى ظرف آن را لازم مىداند و مىگوید حتى اگر یک نخ غصبى در لباس تو باشد نمازت پذیرفته نیست. این گنجایدن نوعى برنامه تربیتى در پیکره عبادت و فرهنگ سازى و نهادینه کردن رعایت حقوق دیگران است.(36)
2. طهارت و نظافت
شرط طهارت بدن و لباس در نماز یک برنامه نظافت و تمرین دائمى و مستمر آن در ضمن عبادت است. از نظر پیش خدا رفتن تأثیرى ندارد که روى انسان شسته باشد یا نه، اما خداوند مىفرماید: «هر گاه به نماز ایستادید صورت خود و دستان تا مرفق را بشویید...».(37) یا «و اگر جنب هستید پاکیزه شوید».(38) بدین سان اسلام عبادت را با اصول صحیح زندگى توأم نموده و معنویت و زندگى را به هم مىپیوندد.(39)
3. قبله
در نگاه قرآن ما به هر سو بایستیم با خدا مواجه هستیم: «و از آن خداست مشرق و مغرب، پس به هر طرف روى کنید، به سوى خدا رو آوردهاید».(40) در عین حال اسلام به جاى این که مردم به هر جهتى نماز بخوانند دستور داد که همه به سوى نقطهاى واحد بایستند تا:
3-1. افراد بفمهند که یک جهت باشند، و این درس اتحاد و یکسویى است.
3-2. اولین عبادتگاه را برگزید تا ما را با تاریخ توحیدى گذشته پیوند دهد و سنت توحیدى ابراهیم و پیشینیان براى همیشه در خاطر همگان زنده و جاوید بماند. انتخاب کعبه یعنى احترام به عبادت و پایگاه توحید. اولین مسجد و معبد، قبله همیشه و همگان!(41)
4. تسلط بر خود
در نماز خوردن و آشامیدن، خندیدن، گرفتن براى غیر خدا و رویگردانى به این سوى و آن سوى و بسیارى از دیگر امور جایز نیست. چرا که در حال نماز انسان باید بر تمایلات خود غالب شود. این نوعى انضباط جسمى و روحى و تمرین ضبط نفس و تسلط بر خویشتن است. در نماز اگر سخن از نوع گفتگوى معمولى انسانها بر زبان جارى شود نماز باطل است، تا چه رسد آنچه موجب زوال طهارت است چون خوابیدن.(42)
5. تمرین وقت شناسى
در نماز دقت زیادى نسبت به وقت صورت گرفته به طورى که روى دقیقه و ثانیه آن حساب مىشود بدین روى اسلام نوعى تمرین دقتشناسى و احترام به نظم در زمان داده و از هرج و مرج و لجام گسیختگى در وقت اجتناب داده است.(43)
6. همسویى و مسالمت طلبى
در نماز پس از حمد و ثناى خدا در سوره حمد مىخوانیم: «پروردگارا «ما» تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو مدد مىجوییم». و پس از آن گوییم «ما را به راه راست هدایت فرما». در این جا صحبت از «ما» است، نه «من». بدین سان اسلام روح مسلمان را روحى اجتماعى و همدل، همکار، همسو و همگام با دیگران مىکند.
بالاتر از آن مسأله صلح و سلم طلبى در اسلام نماز است. «السلام علینا و على عباد الله الصالحین». این یک اعلام سلم طلبى است، البته براى عموم بشریت حتى کسانى که باید ریشه آنها را کند، بلکه براى بندگان صالح و شایسته خداوند یعنى خدایا! من با هیچ بنده خوب تو سر جنگ و ستیز ندارم.(44)
7. وحدت زبان
پیش از این گفته آمد که عربى بودن نماز دینى مشترکى بر کل امت اسلامى پدید مىآورد و این اولاً در جهت بقاء و ماندگارى دین است و ثانیاً گامى است به سوى وحدت بشریت.(45)
-----------------
1) شهید مطهرى، اسلام و مقتضیات زمان، ج 1، ص 292.
2) همو، یادداشتها، ج 6، الفبایى، ص 160.
3) همان، ص 197.
4) نهج البلاغه، خ 225، شهید مطهرى، سیرى در نهج البلاغه، ص 98-97.
5) اقبال لاهورى، احیاى تفکر دینى در اسلام، به نقل از شهید مطهرى، یادداشتها، ج 6، ص 191.
6) همان، ص 105، به نقل از همان، ص 192.
7) همان، ص 105، به نقل از همان جا.
8) اقبال لاهورى، احیاى تفکر دینى در اسلام، ص 105، شهید مطهرى، یادداشتها، ج 6، ص 199.
9) شهید مطهرى، یادداشتها، ص 193 و 194.
10) همان، ص 193.
11) همان، ص 194.
12) همان جا.
13) همان، ص 196.
14) همان ج.
15) رعد13)، آیه 28.
16) شهید مطهرى، هدف زندگى(در مجموعه تکامل اجتماعى)، ص 85.
17) ر.ک: على احمد پناهى، آرامش در پرتو نیایش، قم، موسسه آموزش و پژوهشى امام خمینى.
18) منتسکیو، روح القوانین، ص 85.
19) العبودیه جوهره کنسها الربوبیته.
20) انفال (8)، آیه 29.
21) این مسأله غیر از مطالبى است که قبلا تحت عنوان پیروزى روح بر بدن بیان شد.
22) شهید مطهرى، ولاء و ولایتها، ص 83-73.
23) شهید مطهرى، ولدء و ولایتها، ص 64-68.
24) همو، یادداشتها، ص 176.
25) همو. سیرى در نهج البلاغه، ص 97.
26) همو. یادداشتها، ص 176.
27) همو. سیرى در نهج البلاغه، ص 96 و 97.
28) بنگرید:
الف.شهید مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 344.
ب. همو، ولدء و ولایتى، ص 69.
29) لاعباده کالتفکر، شیخ طوسى، ج 1، ص 145.
30) شهید مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 26.
31) همو. یادداشتها، ج 6، ص 178؛ نیز همو، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 186.
32) اصول کافى، ج 1، ص 70.
33) صحیح بخارى، ج 1، ص 2.
34) کافى، ج 2، ص 84.
35) نگا: شهید مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 193-198.
36) شهید مطهرى، مجموعه آثار، ص 637 و 638؛ نیز گفتارهاى معنوى، ص 89.
37) مائده (5)، آیه . «إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ...».
38) مائده (5)، آیه 6. «وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا».
39) شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 22، ص 636 و 637 و نیز گفتارهاى معنوى، ص 88.
40) بقره (2)، آیه 115. «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ».
41) شهید مطهرى، مجموعه آثار، ص 638 و 639؛ همو. گفتارهاى معنوى، ص 89 و 90.
42) همو. مجموعه آثار، ج 22، ص 640.
43) همان، ص 641.
44) همان، ص 642.
45) همو. مجموعه آثار، ج 21، ص 73 و 74.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید