بازدید امروز : 539
بازدید دیروز : 62
توفیق انجام عمل صالح و نیکی کردن به کدام سبب است؟ همت، سعادت یا دعوت؟
در انجام کار نیک هم همت خود شخص تاثیر دارد و هم سعادت یعنی توفیق الهی در انجام آن موثر است و هم دعوت مبلغان دینی می تواند در انسان انگیزه ایجاد کند. البته عوامل فراوان دیگری نیز ممکن است دخیل باشد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
نیت و انگیزه اصلی ترک گناه و انجام عمل صالح، قرب الهی است که از طریق حفظ خود حقیقی و معنوی انسان و سالم سازی و ارتقای کمالات روح حاصل می شود. همان که از آن به یاد خود تعبیر می شود و قرآن کریم آن را مستلزم یاد خدا معرفی می نماید. یاد خودی که هدف آن یاد خدا و معرفت الهی است. در این صورت هم در دنیا به سعادت می رسد و هم در آخرت رستگار خواهد بود و به تمامی انگیزه هایی که در سوال بدان اشاره کرده اید نیز خواهد رسید.
نیت های یاد شده خوب و صحیح است، ولی نیت اصلی این است که انسان با ترک گناه و انجام واجبات خویش را به گونه ای بسازد که شخصیت و زندگی او مورد رضایت خداوند باشد و در آخرت نیز شاهد نیکبختی و سعادت گردد.
بنابراین فرایندی که باعث می شود انسان گناه را ترک کند و به انجام عبادات و اعمال نیک دینی و اخلاقی رو بیاورد و آن را با انگیزه فراوان انجام دهد چند چیز است که عبارت اند از:
1- خود را بشناسد و بداند که حقیقت او روح و قلب معنوی او است و نه بدن و جنبه های طبیعی.
2- بداند که تمامی عوامل و عناصر دیدنی و شنیدنی و گفتارها و رفتارهایی که انجام می دهد مانند نهرهایی که به حوض واحدی می ریزند، به قلب انسان وارد می شوند و در آن تاثیر مثبت یا منفی ایجاد می کنند، شخصیت انسان حاصل تاثیر تمامی عوامل تربیتی و محیطی است.
3- تاثیر منفی گناه و همچنین آثار مثبت عمل صالح را در روح و قلب خود مورد مطالعه قرار بدهد و بداند که گناه و معصیت چه مقدار در روح او تاریکی و کدورت ایجاد می کند و به عکس عبادات و اعمال صالح چقدر به او توانایی معنوی و نورانیت می بخشد.
4- نیاز خود در دنیا و آخرت به عمل صالح برخواسته از ایمان را خوب بداند و درک کند که بعد از مرگ همین اعمال نیک یا بد او هستند که تجسم پیدا می کنند و سعادت و شقاوت و لذت و یا رنج او را رقم خواهند زد. اگر این گونه خودشناسی برای انسان پیدا بشود، آنگاه انگیزه بسیار قوی ای برای ترک گناهان و عمل و عبادت خواهد داشت و البته در این صورت خداوند نیز به انسان توفیق عمل خواهد داد.
در ادامه به عواملی که در کسب توفیق برای انجام کار نیک دخیل است اشاره می کنیم:
1. تلاش و همت خود انسان، 2. فراهم شدن شرایط از سوی دیگران.3 خواست خداوند و جور شدن امور.
در این راستا باید ابتدا توفیق تعریف شود تا مقدار نقش عوامل دخیل در آن نیز بیشتر آشکار گردد. امام صادق علیه السلام درباره آیه شریفه «وَ ما تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللَّهِ؛ توفیقى برایم نیست مگر به کمک خداوند تعالى» (هود/88) و نیز آیه شریفه «إِنْ یَنْصُرْکُمُ... ؛ اگر خداى تعالى ناصر شما باشد کسى بر شما غالب نیست و اگر او شما را خوار گرداند...» (آل عمران/160) چنین فرمودهاند هر گاه بنده آن طاعتى را که خداى تعالى امر فرموده انجام دهد کارش بر وفق امر الهى مىباشد و بنده هم به خاطر همین عمل موافق امر الهى موفق نامیده مىشود و دیگر چندان مهم نیست کدام یک از عوامل بیشتر و یا کمتر در آن دخیل بوده است.
بنابراین توفیق یعنى موافقت اعمال با اوامر الهى. اما گاهى واژه توفیق در بین عرف بطور عامتر استعمال مىشود و آن یعنى عمل بر وفق هدف به تحقق بیانجامد.
در هر حال براى کسب توفیق اسباب دیگری مىباشد که بعضى از آنها عبارتند از:
1- اطاعت از اوامر الهى: مولاعلى علیه السلام مىفرمایند: «ایها الناس انه من استنصح الله وفق و من اتخذ قوله دلیلاً هدى للتى هى اقوم فان جارالله آمن و عدوه خائف؛ اى مردم هر کس خداوند تعالى را نصیحت گر خود پذیرد موفق شده است (و به توفیق دست یافته است) و هر کس قول خداوند تعالى را راهنماى خود گیرد به چیزى هدایت یافته که پابرجاتر و مستحکمتر مىباشد زیرا پناهنده به خدا ایمن و دشمنش ترسو و دل نگران است» (شرح نهجالبلاغه ابنابىالحدید، ج 9، ص 106) در روایت شماره بعد مىفرمایند: «من استنصح الله حاز التوفیق؛ هرکس خداوند تعالى را ناصح خود گیرد توفیق را کسب کرده است»
بنابراین اولین سبب کسب توفیق اطاعت از اوامر الهى و گوش به فرمان خداوند بودن است. اگر بنده مطیع خدای متعال باشد برای انجام کار نیک و عمل صالح توفیق می یابد و حتی هنگام معصیت ممکن است خدای متعال میان او و گناه مانع و فاصله ایجاد نماید.
2- بهره بردن از تجربیات موفق گذشته: تجربههاى توفیق آمیز گذشته خود عاملی برای توفیق یافتن در ا نجام اعمال است. امام على(ع) مىفرمایند: «من التوفیق حفظ التجربة؛ از جمله توفیق تجربه مىباشد.»
3- برنامه ریزى و نظم: لازم است برنامه از روى دقت، مطالعه و مشورت با متخصصین متعهد و علما باشد تا از یک طرف از افراط و تفریط به دور باشد و از طرفى قابل عمل باشد ثانیاً نظم داشته باشید و بطور منظم و مرتب به این برنامه عمل کنید اگر یک روز هم کوتاهى شود به همان اندازه از توفیقات شما کاسته مىگردد. همچنین کوشایى و استقامت شرط توفیق است بر این نظم و عمل دقیق به برنامه پاى فشارید تا شاهد موفقیت باشید. امام على(ع) مىفرمایند: (من طلب شیئاً ناله او بعضه» هر کس حقیقتا طالب چیزى باشد و واقعاً بخواهد به آن چیز یا به بعضى از آن چیز خواهد رسید.
4- در خواست از خدا: دعا و درخواست مخصوصاً با تضرع و حال و اشک چشم و دل شکسته علاوه بر آثار مادى و معنوى استجابت، دل را بر انجام اوامر الهى رقیق و آماده مىسازد و آن را از کدورات تعلق و تشویش و اضطرابهاى ناشى از وسوسههاى یأسآور شیطان و نفس اماره پالایش مىدهد.
توسل به ائمه اطهار(ع) هم در همین راستا مىباشد فقط غفلت نشود که «... و من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزاء بنفسه...» امام رضا(ع) مىفرمایند: هر کس از خدا توفیق را مسئلت کند در حالى که کوشا و تلاش گر نیست خود را به استهزاء و شوخى گرفته است.
5- موافقت و خواست الهی: البته برتر از همه ارادهها اراده الهی است. اراده الهی بر اساس عدالت، حکمت و رحمت او می باشد. این جاست که فاکتورهای متعددی در موفقیت و عدم موفقیت ما دخالت دارد که از آن به عوامل ظاهری مادی و عوامل ناپیدای معنوی یاد می کنند.
آنچه مهم است این است که ما طبق وظیفه خود عمل کنیم و موانع را تا جایی که میتوانیم برطرف کنیم.
انسان باید انگیزه خدایی داشته باشد و در حال حرکت به سوی او باشد، این حالت باعث میشود حالت رضایت به او دست داده و به همین سبب خداوند اسباب لازم برای توفیق او را که خود بدان آگاهتر است فراهم مینماید.
شرط نتیجه بخشیدن این چند توصیه و راهکار فقط عمل به آن مىباشد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید