بازدید امروز : 537
بازدید دیروز : 62
چند وقته حال معنوی و روحی ام به شدت نزول کرده و از این بابت ناراحتم ... نسبت به خیلیتر چیزهای دین بی تفاوت شدم، می ترسم که بدعاقبت بشم، میشه راهنماییم کنید؟
خدمت شما دانشجوی گرامی عرض کنم : همینکه متوجه این مطلب هستید که نسبت به گذشته حالات معنوی کمتری دارید امر بسیار ارزشمندی است، یعنی این حالت نشان می دهد که: اولا، چراغ معنویت در قلب و جان شما هنوز روشن است و ثانیا، این که شما مورد توجه حق تعالی هستید چه این که اگر او نمی خواست شما هرگز چنین احساسی را نداشتید همین که الان رنج می برید و نسبت به گذشته خود که حال معنوی بیشتری داشتید حسرت می خورید جای امیدواری است ؛ اما باید توجه داشته باشید که از دست دادن حالات معنوی معلول علت های گوناگونی می تواند باشد که شما با مراجعه به حالات نفسانی خود و همچنین بررسی آنچه که روی داده باید علت اصلی بروز چنین حالتی را در خود پیدا نموده و با توصیه هایی که در همین نوشتار ذکر می گردد در رفع آن کوشش نمائید تا بدینوسیله عاقبت بخیری را برای خود تضمین نمائید (انشاء الله).
ابتدا گفتنی است: مهمترین عامل شناختی برای دین داری و سعادت مندی انسان، شناخت خود است، یعنی همان معرفت نفسی که متضمن معرفت خداوند نیز هست- من عرف نفسه فقد عرف ربه- اینکه انسان اولا بداند دارای دو هویت بشری و الهی است، و حقیقت او روح است- و نفخت فیه من روحی- نه بدن مادی، ثانیا بداند که هویت بشری زایل شدنی و هویت الهی او ماندنی و جاودان است، این موضوع باعث می شود که برای زندگی جاودان اخروی خود برنامه داشته باشد و تلاش کند. ثالثا بداند که سعادت او در گرو این است که هر چه بیشتر هویت بشری خود را تعدیل کند و از خواهش های و خواسته های افراطی آن فاصله بگیرد و متقابلا در تقویت جنبه های روحانی خود بکوشد و به نیازهای معنوی روح خود بها دهد و سعی کند با تقویت ارتباط با خداوند به او نزدیک شود و نیروهای معنوی خود را فعال نماید. این دانش اگر به باور عمیق تبدیل شود، دیگر انسان نیازی به محرک اضافی ندارد و به طور قطع در راه خدا و معنویت و کمال حرکت خواهد کرد و هرگز دچار سستی و کاهلی نخواهد شد.
و اما از نظر عملی اولین عامل ضعف معنوی این است که بداند برخی اوقات از دست دادن حالات معنوی نتیجه برخی اتفاقات و حوادث زندگی می باشد از نگاه روان شناختی انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسانها کم و بیش دورههایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مىکنند و این امر طبیعى است. و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزى، شکست در بعضى از امورات زندگى، مورد تمسخر و استهزا قرار گرفتن، زندگى کردن در غربت و دوری از خانواده و... که هر یک از این عوامل می تواند در حالات معنوی انسان تاثیر گذار باشد و گه گاهی موجب کاهش حالات معنوی در انسان گردد .
عامل دوم : فقدان برنامه ریزی در مسائل معنوی
مسلما کسیکه شبها را به شب نشینى و بیهودگى به نیمه مىرسانند، و معده خود را تا به حلقوم از خوردنىها پر مىکنند، و سپس در بستر نرم، و مکان راحتى بخواب میروند، چنین خوابیدهاى براى نماز شب بیدار نخواهد شد. چرا که او از ابتداى شب اسباب خواب را فراهم مىکرده , نه شب زنده داری را (أسرارالصلاة ص : 459) همچنین اگر فردی تا ساعات پایانی شب خود را با رایانه و اینترنت و ... مشغول نماید ؛ نباید توقع داشته باشد که بتواند نماز صبحش را اول وقت بخواند (اگر نگوئیم که چنین کسی حتی نمی تواند برای نماز صبح بیدار شود ).
باید توجه داشت چنین مساله ای می تواند برخاسته از شرایط زندگی، دوستان، محیط دانشگاه و جو حاکم بر آن باشد که توانسته در وضعیت روحی شما تأثیر گذاشته باشد .
در چنین صورتی سعی کنید در محیط دانشگاه با دانشجویانی که بیشتر اهل معنویت، نماز و دعا هستند معاشرت داشته باشید و از گعده های دانشجویی که توأم با گناه و رفتارهای غیراخلاقی است اجتناب کنید.
سومین علت که در کاهش حالات معنوی تاثیر گذار است تحمیل عبادات مستحبی به خود به هنگام عدم امادگی روحی می باشد
حضرت علی علیه السلام در اینخصوص فرموده اند : إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً- فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ- وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ یعنی براى دلها گاهى اقبال و رو کردن است (دارای میل واشتیاق است ) و گاهى ادبار و پشت کردن،( در حالت بی میلی و بی حوصلگی )؛ هرگاه اقبال کرد به نوافل و مستحبات بپردازید و هرگاه پشت کرد به واجبات اکتفا کنید.
لذا اگر فردی در حالت ادبار و بی میلی به انجام مستحبات پرداخته و این امور را به خود تحمیل نماید به مرور زمان موجب دل زدگی از امور معنوی و در نهایت منجر به دست دادن حالات معنوی می گردد.
چهارمین عامل که علمای اخلاق در این خصوص ذکر نموده اند این است که از دست دادن حالات معنوی تدبیری الهی در راستای مصالح بندگان خوب خدا می باشد
بدین معنا که برخی اوقات سلب توفیقات و از دست دادن حالات معنوی تدبیر از سوی خداوند جهت بالا بردن ظرفیت بندگان صالح الهی می باشد چراکه اگر همیشه آن لذت معنوی ادامه پیدا کند. ادامه زندگی روزمره اختلال پیدا می کند و انسان ارتباط خودش را با اطرافیان قطع می کند، لذا باید ظرفیت انسان برای تحمل مقامات معنوی بالا رود به طوری که مانند اولیا و معصومان(ع) در حالی که آن مقامات معنوی را دارند در میان مردم نیز زندگی می کنند. و یا به این دلیل است که بنده خود را از عجب محافظت کند، و یا اینکه توفیقی از بنده خوب خدا سلب می شود تا با تأسف شدید او برای از دست رفتن توفیق الهی(همچون تهجد و نماز شب)، اجر بیشترى باو عنایت فرماید.
البته آنچه که از اخبار استفاده مىشود این امر خیلى اندک و یکى دو - نوبت بیشتر نخواهد بود.
در چنین صورتی اگر واقعا به این نتیجه رسیدیم که کاهش حالات معنوی در ما از این قسم می باشد وظیفه ما این است که از این تغییر حال دلسرد و ناامید نباشیم.
پنجمین عامل از عواملی که تاثیر فراوانی در کاهش حالات معنوی انسان دارد گناه می باشد ؛ لذا نسبت به این مساله باید بسیار حساس بود و اگر کسی دید بی میلی به عبادت و تهذیب نفس در وی طولانی شده، این امر نشانگر بروز مشکلی در زوایای وجودی او می باشد که از مهمترین این مشکلات گناه می باشد .
بعضی از گناهان که در روایات و کتب اخلاقی به آنها تصریح شده و نقش مستقیمی در سلب توفیقات الهی و کاهش روحیات معنوی دارد از قرار ذیل می باشد
1- جای گیری حب دنیا و زرق و برق آن در دل آدمی.
2- استفاده از غذاهایی که حلال نیستند.
3- استفاده از غذاهایی که پاک نیستند.
4- لعن دیگران (چهلحدیث ص : 456)
5- دروغ گفتن(نقطههاىآغازدراخلاقعملى ص : 258)
6- استهزاء و تحقیر مؤمنان است (نقطههاىآغازدراخلاقعملى ص : 289)
7- تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود. که با تفحص در نفس خود باید علت را پیدا کرد و مداوا نمود. 6-
در صورت بروز چنین موقعیتی باید موارد ذیل را مورد توجه قرار داد
اول : باید با توبه و جبران، آثار آن را از بین برده و همیشه مراقب بود که دیگر آن گناه را مرتکب نشود تا در آینده نیز موفق باشد.
دوم : باید بخاطر گذشته خود اندوهگین بوده و اگر اعمال گذشته او قابل قضا مىباشد قضاى آن را بجا آورده و اگر قابل قضا نیست با عمل دیگرى غیر از قضا آن را جبران نموده و با امید به لطف و رحمت الهی و با همت و پشتکار دوباره بنای معنوی و تقوایی خود را با انجام وظایف دینی و ترک محرمات بازسازی نمائید و مطمئن باشید که خداوند شما را رها نخواهد کرد و روز به روز وضعیت روحیتان بهتر خواهد شد.
سوم: به نماز اول وقت اهتمام بیشتری بورزید و در جلسات مذهبی بیشتر شرکت کنید.
چهارم : از گفتگو با جنس مخالف، نگاه کردن به آنها، خندیدن در منظر نامحرم جدا خودداری کنید.
پنجم : شب ها قبل از خواب وضو بگیرید و حتی المقدور چند آیه ای از قرآن را با توجه تلاوت کنید یا دو رکعت نماز مستحبی بخوانید و بعد بخوابید.
ششم : محاسبه نفس که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایستهاى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
هفتم : از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ایشان بهرهگیرى نمائید .
--------
پی نوشت :
1- متاسفانه منشاء بسیاری از گناهان عدم آگاهی نسبت به آنها می باشد مثلا بسیاری از زنان و دختران با وجود اینکه افراد معتقدی هستند اما از احکام پوشش اسلامی و چگونگی آن ، همچنین چگونگی روابط با نامحرمان بی اطلاع می باشند لذا توصیه می کنیم نسبت به فراگیری واجبات و محرمات دینی مطالعه بیشتری نموده و به کتابهای ذیل مراجعه فرمائید :
1- مطالعه رساله عملیه مرجع تقلید خود
2- پرسش و پاسخ دانشجویی شماره 18 (احکام نگاه و پوشش )
3- کتاب واجبات و محرمات در شرع اسلام / آیت الله مشکینی / دفتر نشر الهادی / 1378
4- کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید