بازدید امروز : 525
بازدید دیروز : 141
گوش دادن به ترانه و ... که حلاله یا مشکوکه بهتره یا گوش ندادن؟
طرح این سوال نشانگر روحیه ایمانی شما است. اگر کسی مومن است و می خواهد در راه خدا و کمال و سعادت حرکت کند، در برخورد با امور طبیعی و لذت های دنیوی، مانند موسیقی، باید حساب کند و ببیند اینگونه لذت ها مانع حرکت او هست یا نه و یا چه مقدار مانع است و چه مقدار مانع نیست، چون به طور کلی لذت های دنیوی اگر به صورت حساب نشده و افراطی مورد استفاده قرار بگیرد، در تقابل با لذت های معنوی قرار دارد و باعث عادت و تغییر مزاج انسان مومن می شود و لذا او بعد از مدتی احساس خواهد کرد که دیگر از عبادت و اعمال معنوی لذت نمی برد. آنگاه موضوع مانعیت اینگونه لذت ها و جنبه حرام بودن آنها برای او که قبلا حال بهتری داشت، آشکار و ملموس می شود.
گوش کردن به ترانه از چند حالت خارج نیست:
1- ترانه و موسیقی اگر به لحاظ محتوای شعری و ریتم و آهنگ هر دو حرام باشد که قطعا مانع است و باعث گمراهی مومن و گرایش او به سمت دنیا خواهد شد.
2- اگر ریتم و محتوا هر دو حلال باشد، در این صورت نیز باید به صورت حساب شده و به مقدار نیاز مصرف شود، زیرا در صورت افراط باز همان اثر تغییر مزاج معنوی به مادی را خواهد داشت.
3- در صورتی که ریتم حلال، ولی محتوا گمراه کننده است، یا بالعکس، باز هم حکم حرام را پیدا می کند چون در هر صورت مضر خواهد بود.
4- در مورد هر چیز مشکوک، قانون احتیاط است، بنابراین در مورد موسیقی مشکوک هم همین قانون وجود دارد. موسیقی مشکوک حرام نیست، ولی باید در مصرف آن احتیاط کرد و مواظب انحراف نفس بود.
توضیح بیشتر:
دیدگاه رهبری درباره موسیقی که در جمع دانشجویان ایراد شده است:
در مورد موسیقى دو حرف وجود دارد: یکى این که ببینیم اساساً مشخصههاى موسیقى حلال و حرام چیست؛ و دیگر این که بیاییم: در مصداق، مرزهایى را مشخص کنیم تا بهقول شما، جوانان بدانند که این یکى حرام و این یکى حلال است. البته این دومى کارآسانى نیست؛ کار دشوارى است. که انسان از این اجراهاى موسیقىهاى گوناگون - موسیقى خارجى، موسیقى ایرانى هم با انواع و اقسامش؛ با کلام، بىکلام - بخواهد یکىیکى اینها را مشخص کند؛ اما مشخصههاى کلىیى دارد که آنرا مىشود گفت. البته من هم در جاهایى به بعضى از اشخاصى که دستاندرکار بودند، آنچه را که مىتوانستم و مىدانستم، گفتهام؛ حالا هم مختصرى براى شما عرض مىکنم.
ببینید، موسیقى اگر انسان را به بیکارگى و ابتذال و بىحالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، این موسیقى، موسیقى حلال نیست؛ موسیقى حرام است. موسیقى اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر انسان را به گناه و شهوترانى تشویق کند، این موسیقى حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آنوقت حرام نیست. اینهایى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسیقى بىکلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتى در کلمات است. یعنى ممکن است فرضاً یک موسیقى سادهى بىضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مىشود، شعر گمراه کنندهیى باشد؛ شعر تشویق کنندهى به بىبندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و اینطور چیزها باشد؛ آن وقت حرام مىشود. بنابراین، آن چیزى که شاخص حرمت و حلیت در موسیقى است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقى دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقى لهوى داریم ممکن است موسیقى - به اصطلاح فقهىاش - موسیقى لهوى باشد. «لهو» یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهاى زندگى؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بىبندوبارى. این موسیقى مىشود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقى نمىکند.
شما مىگویید زبان بینالمللى. آن موسیقىیى که بهقول خود شما مرزها را درنوردیده و در جاهایى پخش شده، آیا این لزوماً موسیقى خوبى است؟ صرف این که یک موسیقى از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهاى مختلف برود و یک عده طرفدار پیدا کند، مگر دلیل خوب بودن موسیقى است؟ نه، به هیچ وجه. ممکن است یک موسیقىیى باشد که به شهوترانى و تحرکات و نشاطهاى شهوى جوانى تحریک مىکند؛ طبیعى است که یک مشت جوانى که غفلت زده هستند، از این موسیقى خوششان مىآید. هر جایى که در دنیا دستشان به این نوار بیفتد، از آن نوار استفاده مىکنند. این دلیل خوب بودن موسیقى نیست.
من نمىتوانم بطور مطلق بگویم که موسیقى اصیل ایرانى، موسیقى حلال است؛ نه، این طور نیست. بعضى خیال مىکنند که مرز موسیقى حلال و حرام، موسیقى سنتى ایرانى و موسیقى غیرسنتى است؛ نه، اینطورى نیست. آن موسیقىیى که منادیان دین و شرع همیشه در دورههاى گذشته با آن مقابله مىکردند و مىگفتند حرام است، همان موسیقى سنتى ایرانى خودمان است که به شکل حرامى در دربارهاى سلاطین، در نزد افراد بىبندوبار، در نزد افرادى که به شهوات تمایل داشتند و خوض در شهوات مىکردند، اجرا مىشده؛ این همان موسیقى حرام است. بنابراین، مرز موسیقى حرام و حلال، عبارت از ایرانى بودن، سنتى بودن، قدیمى بودن، کلاسیک بودن، غربى بودن یا شرقى بودن نیست؛ «مرز» آن چیزى است که من عرض کردم. این ملاک را مىشود بهدست شما بدهیم، اما اینکه آیا این نوار جزو کدامهاست، این را من نمىتوانم مشخص کنم.
البته الان دستگاههایى هستند که دارند ممیزى مىکنند؛ اما من خیلى هم اطمینان ندارم که این ممیزیها صددرصد درست باشد. گاهى مىآیند به ما مىگویند که یک نوار بسیار بد یا مبتذلى را دارند بهصورت مجاز پخش مىکنند؛ گاهى هم ممکن است عکس این اتفاق بیفتد. من الان نمىدانم واقعاً این ممیزیها چقدر از روى واقعبینى و ضابطهمندى انجام مىگیرد؛ اما آن چیزى که من مىتوانم به شما - بهعنوان یک جوان خوب و به عنوان کسى که مثل فرزندان خودم هستید - بهعنوان نصیحت و نظر خودم بگویم، ایناست که عرض کردم.
به نظرم مىرسد که موسیقى مىتواند گمراه کننده باشد، مىتواند انسان را به شهوات دچار کند، مىتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستى بکند؛ مىتواند هم این نباشد و مىتواند عکس این باشد؛ مرز حلال و حرام اینجاست. من امیدوارم که شما جوانان با این زاد و تقوا بتوانید وارد میدان بشوید و تولیدهایى داشته باشید که به معناى حقیقى کلمه هم خصوصیات موسیقى خوب و بلیغ را داشته باشد و به معناى حقیقى تأثیرگذار مثبت باشد و حقیقتاً جوانان و روحها را، به صفا و به معنویت و به حقیقت رهنمون کند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید