سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2742010

  بازدید امروز : 554

  بازدید دیروز : 141

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ می فرماید : بنده ام با چیزی مانند آنچه بر او واجب کرده ام، محبوب من نمی شود . [امام صادق علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 88/8/28::: ساعت 11:18 صبح

چه رابطه ای بین لذات جنسی و عرفان وجود دارد. از برخی شعرهای عرفا معلوم می شود آنها در عالم سلوک و مستی روابطی شبیه روابط جنسی و معاشقه با یک معشوق دلربا برقرار می کردند و یا حتی خودشان زن می شدند. به همین دلیل برخی آنان را منحرف و همجنسباز می نامیدند. نمونه های بسیار بارز آن در شعرهای عطار و مولوی پیداست. می خواستم نظر کارشناسان شما را بپرسم. البته قصد داشتم 20 سال دیگر این سوال را بپرسم گفتم شاید تا آن موقع زنده نباشم یا خودم عارف شده باشم.

در پاسخ به چند مطلب توجه کنید :
1- میان عرفان حقیقی و راستین با لذت جنسی نامشروع نه تنها هیچ رابطه ای وجود ندارد بلکه این دو با یگدیگر تقابل و تضاد دارند .
2- لذت جنسی گرایش مادی و حیوانی است که هر چند اصل وجودش ضرورت دارد ولی انسان را به سمت و سوی دنیا و عالم ماده کشانده و او را از عالم تجرد و ملکوت که عرصه معرفت و قلمرو عرفان و عشق حقیقی است دور می سازد .
3- اشعار شاعران معرفتی مانند حافظ و مولوی دارای ایهام است و در واقع محدودیت و نا رسایی و اشتراک لفظی الفاظی که بیانگر مقصود واقعی آنها است چنین توهمی را ایجاد می کند که آنها اهل شهوترانی و هم جنس بازی و شراب خواری و مانند آن هستند در حالی که همه اهل معرفت اذعان دارند که معرفت حقیقی تنها با اطاعت از خداوند و بندگی خالصانه و دوری از گناهان و شهوات و هوس ها حاصل می شود و بدون آن معرفت توهم و خیال است و واقعیتی ندارد .
3- در مورد معرفت و عشق به توضیحات ذیل توجه نمایید :
عشق بر دو گونه است مجازی و حقیقی
الف) عشق مجازی: در این گونه عشق‏،موضوع عشق ورزی همانا صفات ظاهری و کمالات مشهود و محسوس محبوب است .یعنی کمالات ظاهری محبوب موجب جذب عاشق می شود.
عشق مجازی خود دو گونه است:(دقت شود)
1-عشق حیوانی که در آن عاشق تنها از روی شهوت و هوس معشوق خود را می خواهد و به جنبه های جنسی او نظر دارد.
2-عشق پاک: در این عشق اگر چه نظر عاشق به ظاهر محبوب است، ولی چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهی دارد، خود زمینه ساز عشق حقیقی می شود و مانند پلی عاشق را به سوی عشق حقیقی رهنمون می گردد.
ب ) عشق حقیقى و الهى:
عشق حقیقى عبارت است از قرار گرفتن موجودى کمال‏جو در مسیر جاذبه کمال مطلق، یعنى خداوند متعال، پروردگارى که جمیل مطلق، بى‏نیاز، یگانه، داناى اسرار، توانا، قاهر و معشوق است که همه رو به سوى او دارند و او را مى‏طلبند (احیاء علوم الدین، غزالى، ج 4، ص 283 - 279)
عشق مجازى خود عشق اصلى و اصیلی نیست و از روى تسامح به آن عشق اطلاق مى‏شود. پیروان عرفان، جهان هستى را (از جمله انسان را) مظهر و نشان حضرت حق دانسته، و عشق به مظاهر خداوند سبحان را عشق مجازى در طول عشق به ذات پروردگار مى‏دانند. به قول سعدى:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
برای عارف و اهل دل عشق مجازى همچون پل و نردبان به عالم عشق حقیقى است. از آن جا که تمام عوالم هستى و موجودات آن، حضرت حق را نشان مى‏دهند، امورى مجازى به شمار مى‏روند. به همین جهت عشق به آیات الهى، عشقى مجازى قلمداد مى‏شود. اما غیر عارف به خصوص افراد معمولی در عشق زمینی می مانند و نمی توانند آن را وسیله رسیدن به عشق حقیقی قرار دهند.
قابل توضیح اینکه تمام زیبایی های موجود در هستی چه انسانی و چه نباتی و حیوانی ظهور زیبایی ذات الهی است و هیچ موجودی از خویش جمال و زیبایی ندارد، بنابراین کسی که عاشق جمال انسانی می شود، نیز درحقیقت عاشق خداوند شده است، ولی از طریق ظهورات انسانی او.
این عشق نیز عشق به خداوند است با این تفاوت که مرتبه آن پایین تر از کسی است که از مظاهر عبور کرده و عارف به زیبایی و جمال ذات الهی است و به سرچشمه زیبایی ها عشق می ورزد و اهل عرفان و عشق حقیقی حق تعالی است.
ناگفته نماند که جمال خداوند جز از طریق مظاهر او شناختنی نیست، ولی فرق است میان کسی که با دیدن مخلوقات و مظاهر زیبای هستی، غرق در جنبه های مظهری آنها می شود، نمی تواند از آن عبور کند و اسیر آن می شود، و کسی که در اثر عرفان ذات هستی، قدرت عبور از چهره های ظاهری و دیدن جمال حق تعالی از پی هر چهره ای را دارد و در اثر شناخت و اعتقاد توحیدی، توجه کامل او به خداوند است و هر زیبایی را اثر جمال حق می داند و دائم بنده واسیر حق تعالی است.
اهل حیات طبیعی و دنیا اهل احساس و ظاهراند و عشقشان نیز احساسی و ظاهری است و چون حیات عقلانی و عرفانی را در خویش احیا نکرده اند، توان عبور از این عشق و راهیابی به عشق حقیقی را ندارند، اما اهل دل و عرفان چون از حیات طبیعی و سپس از حیات عقلانی عبور کرده اند و به وادی عشق و عرفان درآمده اند، آنچنان قدرتی یافته اند که توان تبدیل هر عشقی را به عشق محبوب عالم دارند، برای آنها که به توحید راه یافته اند، عشق نیز وحدت می یابد و هر عشقی به عشق خداوند باز می گردد.
عشق مجازى باید به عشق حقیقى بر گردد تا ارزش پیدا کند و عاشق از رهگذر کمالات محسوس به کمال مطلق رهنمون گردد. و اگر در همان متوقف گردد جز انحراف هیچ نخواهد بودو سد راه کمال آدمی می گردد. زیرا عشق ما بر معشوق راستین متمرکز است و به هر آن چه که از اوست و بوى او را مى‏دهد و نشانه اوست عشق مى‏ورزیم. ازاین‏رو توقف در این عشق هر چند بهتر از نداشتن عشق است، ولى نتایج عشق حقیقى و راستین را ندارد.
هر عشق و محبتى که از این دو مقوله خارج باشد عشق نیست بلکه شهوت و غریزه زیستی است در واقع آفتى است که به رنگ عشق درآمده و زایل شدنى است. به طورى که در برهه‏اى از عمر انسان(عشق کاذب شهوانى بیشتر در سنین جوانى رخ داده و گاهى همچون آتشفشان، جلوه می کند که بایستى از آن به خاطر اثرات مخرب و ویرانگرش پرهیز نمود ) این عشق بعد از سپرى شدن آن دوره رخت برمى‏بندد و بر زیر خاکسترهاى آن خرابى و فساد شدیدى باقى خواهد ماند. جداى از مورد عشق کاذب و دروغین این امکان هست که در یک انسان، هم عشق مجازى باشد و هم عشق حقیقى، اما چینش و نحوه قرارگیرى این دو، به صورت طولى مى‏باشد، یعنى توجه اولى به عشق مجازى است ولى هدف نهایى متوجه عشق حقیقى (خداوند متعال) است و همان طور که ذکر شد درنگ و توقف در عشق مجازى رهزن و بازدارنده از رشد و تعالى مى‏باشد.
تنها آن عشق مجازى که در دل جاى دارد، مى‏تواند پلى براى رسیدن به عشق الهى باشد. عاشق باید به منشأ کمال و حسن معشوق توجّه کند و دیدگاه خود را به آن معطوف دارد و معشوق مجازى را «نمادى» از معشوق حقیقى خویش تلقى کند و او را جلوه‏اى از جمال و کمال او بداند.
اگر در عشق مجازى، عاشق همواره به این حقیقت واقف شود که معشوق او «مجازى» است و تنها براى راهبرى او به «عشق برتر و برین» است، مى‏تواند از این عشق گذر کرده و به عشق حقیقى و الهى برسد؛ امّا اگر نگاه خویش را بر همان معشوق مجازى محدود سازد و جان و دلش محدود و مسخر و مقید وى گردد، هیچ‏گاه نمى‏تواند از او گذر کند و به معشوق حقیقى دست یابد.

علاوه بر این؛ همواره بکوشد و دقّت نماید که هنگام برخورد با معشوق مجازى، به یاد معشوق حقیقى افتد و با نگاه او، هجران معشوق اصلى را یاد آورد؛ مانند عشق یعقوب به پسرش یوسف: هرگاه که یعقوب، یوسف را به «چشم سر» مى‏دید، به «چشم سرّ» در مشاهده حق بود و چون مدتى مشاهده یوسف از وى دریغ شد، مشاهده حضرت حق نیز از دل وى در حجاب گردید. از این رو آن همه جزع و فزع یعقوب در فراغ یوسف، بر فوت مشاهده حق بود؛ نه بر فوت مصاحبت یوسف و آن زمان که دوباره به دیدار یوسف موفق شد، به سجده افتاد که دلش معشوق اصلى را دید.(کشف الاسرار، ج‏5، ص‏140؛ در این خصوص نگا: عرفان اسلامى، صص‏177 و 178)
به هر روى، زمانى مى‏توانیم عشق مجازى را به عشق الهى و حقیقى مبدل سازیم که از آن گذر کنیم و به منشأ و منبع اصلى و سبب اصیل آن روى آوریم.
چشم دریا دیگر است و کف دگر
کف بهل وز دیده دریا را نگر
جنبش کف‏ها ز دریا روز و شب‏
کف همى بینى و دریا نى عجب‏
ما چو کشتی ها به هم بر مى‏زنیم‏
تیره چشمیم و در آب روشنیم‏
اى تو در کشتى تو رفته به خواب‏
آب را دیدى، نگر در آبِ آب‏
آب را آبى است کو مى‏راندش‏
روح را روحى است کو مى‏خواندش‏
(مثنوى‏معنوى، دفتر3، ابیات 1270 - 1274)

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید