بازدید امروز : 579
بازدید دیروز : 141
اهمیت ولایت و رهبری دین و جامعه از دیدگاه اسلام
بی گمان شناختن این مقام و پیروی از آن از زبان قرآن و صاحبان اصلی امر می تواند دروازه ای به سوی حقانیتی باشد که ما را به سوی کمال می برد. مطلب حاضر نگاهی به مقام و منصب ولایت از زبان یکی از آنان است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
ولایت امر، ولایت الهی
از مهمترین آموزه های الهی، ولایت است. هرچند که ولایت شاخه های بسیاری دارد ولی ولایت امر به سبب آن که ارتباط مستقیمی با زندگی آدمی دارد، از مهمترین و اصلی ترین شاخه های آن به شمار می آید. از آن جایی که در آیات قرآنی، اولوالامر درمقام ولایتی همانند ولایت الهی و رسول خداوند(ص) قرارگرفته اند و اطاعت از ایشان بی چون و چرایی، لازم و ضروری شده است، این پرسش مطرح می شود که این افراد چه کسانی هستند که درمقام عصمت نشسته اند؛ زیرا اطاعت بی چون و چرا در امور زندگی از ایشان، نمی تواند چیزی جز عصمت آنان باشد. از این رو برخی گفته اند اگر «وال من وال و عاد من عاد» را بپذیریم به معنای عصمت آن شخص خواهدبود و به سبب همین انکار عصمت اصل ولایت معصومان(ع) را منکر می شود تا به تبعات آن ملتزم نباشد.
به سخن دیگر، اطلاق آیه 53 سوره نساء که می فرماید: «اطیعواالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم» جز با عصمت صاحبان امر سازگار نیست؛ زیرا پیروی از آنان در صورت ارتکاب گناه، لازم نیست؛ در صورتی که آیه، اطاعت اولوالامر را به طور مطلق و بدون قید و شرط، همانند اطاعت پیامبر(ص) لازم شمرده است؛ پس باید اولوالامر کسانی باشند که مقام عصمت، آنان را از هرگونه خطا و اشتباه حفظ کند، چنان که بعضی از مفسران اهل تسنن بدان اعتراف کرده اند. (التفسیرالکبیر، ج4، ص113)
برهمین اساس و بر مبنای احادیث معتبر که در منابع شیعه (تفسیر نورالثقلین، ج1،ص497) و اهل سنت (البحرالمحیط، ج3، ص 278؛ ینابیع الموده ، ص116؛ احقاق الحق، ج3، ص425)، نقل شده، مفسران شیعه اتفاق نظر دارند که منظور از اولی الامر، در این آیه نمی تواند جز امامان معصوم(علیهم السلام) باشند که از عصمت برخوردار هستند. (تفسیر نورالثقلین، ج1، ص497)
از نظر قرآن، اولوالامر در چنان جایگاهی نشسته اند که از توانایی بسیار شگرفی در استنباط حقایق برخوردار هستند و دارای قدرت استنباطی بالا برای تحلیل اخبار امنیتی و نظامی و مانند آن نیز می باشند. خداوند در آیه 38 سوره نساء به این توان و قدرت شگرف استنباطی ایشان اشاره می کند و تبیین می نماید که این قدرت استنباطی می تواند موضوعاتی را که بسیاری از مردم را درحیرت و تحیر فرو می برد، حل کند. به این معنا که آنان از این ویژگی برخوردارند تا موضوعات را به درستی تحلیل نمایند و مردم را در هنگامه بحران فتنه ها و حیرت ها به سوی راه درست رهنمون گردانند و به عافیت و سلامت به مقصد رسانند.
برپایه آیه 38 سوره نساء، استنباط هایی که صاحبان امر در هر موردی به ویژه راهکارهایی که برای برون رفت از فتنه ها و مشکلات ارائه می دهند، حجت بوده و برمردم است که از آن اطاعت کنند. بر این اساس در موارد حیرت و فتنه ها و مشکلات نمی توان بی هدایت و رهبری اولوالامر اقدام کرد و خودسرانه عمل نمود.
آیه 35 سوره نساء بیان می کند که نتیجه و پیامد این اطاعت، چیزی جز سلامت و سعادت انسان در دنیا و آخرت نخواهد بود و هر کسی که فرجام نیکی را می جوید و می کوشد تا به آرامش و آسایش در دنیا و آخرت دست یابد می بایست همان گونه که از خدا ورسول الله(ص) اطاعت می کند از اولوالامر و امامان معصوم(ع) نیز اطاعت کند. (نگاه کنید به مجمع البیان، شیخ طبرسی، ذیل آیه)
مردم حتی در مواردی که اطلاعات خاص امنیتی و نظامی و سیاسی در اختیار دارند که به مسایل امت مرتبط می شود باید این اطلاعات را تنها در اختیار اولوالامر بگذارند و برای رفع تحیر و سرگردانی در هنگام فتنه ها و مشکلات ناشناخته به آنان مراجعه نمایند؛ زیرا مدیریت جامعه و امت در همه زمینه ها به عهده اولوالامر است که دارای عصمت می باشند و آنان نیز وظیفه دارند تا به حکم الهی تمامی اخبار امنیتی را کنترل و ارزیابی کرده و با تحلیل و تشخیص امور و حقایق و استنباط راهکارهایی برای برون رفت از مشکلات اجتماعی و سیاسی ونظامی، جامعه را مدیریت کنند.از دیگر وظایف و مسئولیت های آنان مبارزه با هر گونه شایعه سازی و شایعه پراکنی است که امنیت جامعه و دولت و ملت را با خطر مواجه می سازد. (نساء آیه 38)
در یک کلام، مهم ترین وظیفه اولو الامر در میان امت اسلام، هدایت و رهبری نظام و حکومتی است که دین و دنیای آدمی را در اختیار دارد. بر این اساس آنان، رهبران الهی برای مدیریت دنیوی و معنوی مردم هستند و هیچ چیزی بیرون از دایره مسئولیت و وظایف آنان نمی باشد. از این رو در آیه 95 سوره نساء اطاعت مطلق از آنان، از مومنان و امت اسلام خواسته شده است؛ زیرا آنان در مقام عصمت کبرائی هستند که ایشان را از هرگونه خطا و اشتباه و سهو بازمی دارد و از غفلت دور داشته و توانایی درک و استنباط درست و کامل امور را به آنان بخشیده است.
ولایت، بنیاد دین:
امام باقر(ع) براساس این آموزه های قرآنی است که در مقام تبیین جایگاه ولایت می فرماید: بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشی کما نودی بالولایه؛ اسلام بر پنج پایه بنیاد گردیده است: نماز و زکات و روزه و حج و ولایت. آن گونه که به ولایت خوانده شده به هیچ چیزی فراخوانده نشده است. (کافی، کلینی، ج 2، ص 81 و نیز وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 1 ، ص 01)
برداشت امام باقر(ع) از آموزه های قرآنی در حوزه ولایت معصوم(ع) این است که اگر ولایت و مدیریت الهی بر جامعه از طریق اعمال ولایت معصومان (ع) نباشد، چیزی از دیگر احکام، اجرایی نمی شود و از محتوای اصلی آن خارج می شود؛ چون ولایت است که به همه اصول و فروع اسلام معنا و مفهوم می بخشد. اگر هر یک از احکام عبادی و اقتصادی و نظامی و سیاسی اسلام بی ولایت اجرایی شود، هرگز عدالت تحقق نخواهد یافت و هنگامی که عدالت تحقق نیابد، ایمان و عمل صالح به طور کامل و تمام تحقق نخواهد یافت وانسان و جامعه بیرون از دایره عدالت و ایمان و عمل صالح واقعی خواهد بود و چیزی جز خسران و زیان، نصیب آن جامعه نخواهد شد.
این ولایت است که به همه چیز اعتدال می بخشد و انسان و جامعه را به سوی کمال در علم و عمل سوق می دهد و زمینه های متاله شدن فرد و جامعه را فراهم می آورد. از این رو مؤمنان پیش از دیگر آموزه های دینی به سوی ولایت دعوت شده اند؛ زیرا با ولایت و اطاعت از ولی الله است که می توان مسیر درست را یافت و به کمک ایشان در آن مسیر حرکت کرد.
ولایت و اطاعت از اولوالامر، فلسفه همه آموزه های اسلامی است. لذا شهادت به ولایت رسول الله(ص) و دیگر اولی الامر(ع) پیش از هر عمل صالح و نیکی لازم است؛ زیرا بی ولایت هیچ عملی، صالح و تأثیرگذار نخواهد بود هرچند که به ظاهر صالح و نیک باشد. در روایت است که بی ولایت هیچ عملی مقبول نخواهد بود؛ زیرا هیچ عملی بدون ولایت، تمام نیست. از این رو گفته اند: «من تمام الحج لقاء الامام؛ از جمله شرایط تمام یافتن حج دیدار و لقای امام و بیعت با اوست. هم چنان که «من تمام الصلاه و الزکاه و الصوم لقاء الامام» می باشد و کسی نمی تواند مدعی تمامیت عملی عبادی و یا اجتماعی و یا دینی باشد مگر این که اطاعت و ولایت امام را پذیرفته باشد.
اصولاً در اذان و اقامه انسان جز به ولایت دعوت نمی شود و این که در فقره ای از اذان و اقامه گفته می شود «حی علی خیرالعمل» این دعوت تنها به ولایت است. بر این اساس امام صادق(ع) در تفسیر این فقره می فرماید: خیر العمل الولایه؛ بهترین عمل همان ولایت است. (فلاح السائل، ص137 و نیز توحید صدوق، ص241)
ولایت امام معصومان(ع) ولایتی است که همگان از آدم(ع) تا آخرین بشر به آن دعوت شده اند؛ زیرا اسلام دین یگانه ای است که همگان بدان خوانده شده اند. از این رو امام باقر(ع) در بیان این معنا می فرماید: ولایتنا ولایه الله التی لم یبعث نبیا قط الابها؛ ولایت ما ولایت خداوند است و این همان ولایتی است که هیچ پیامبری را جز براساس آن مبعوث نکرده است. (بصائر الدرجات، ص57 و نیز کافی، ج1، ص734) بنابراین هیچ کسی نمی تواند مدعی ایمان به اسلام باشد درحالی که ولایت امام معصوم(ع) را نپذیرفته باشد حتی اگر آن شخص آدم ابوالبشر(ع) باشد.
امام باقر(ع) در تفسیر و تبیین کامل تر این معنا در عبارتی دیگر می فرماید: بنا عبدالله و بنا عرف الله و بنا وحدالله و محمد(ص) حجاب الله؛ به وسیله ما خدا پرستش می شود و به وسیله ما خدا شناخته شد و به وسیله ما اعتقاد به توحید و یگانگی خدا تحقق یافت و محمد(ص) حجاب خداست. (بصایر الدرجات، ص46و بحارالانوار، ج32، ص201)
بنابراین نه تنها معصوم(ع) مسیر شناخت الهی است بلکه تنها مسیر عبادت الهی است و اگر کسی مدعی اطاعت از خدا باشد ولی از اولوالامر(ع) اطاعت نکند، همانند ابلیس عمل کرده، زیرا عبادت و سجده اطاعت از آدم(ع) به معنای اطاعت از خداست و از آن جایی که باطن اطاعت و سجده بر آدم(ع) اطاعت از ولی الله(ع) است اطاعت خدا تنها از این طریق، شدنی است.
به سخن دیگر، هر کسی بخواهد خدا را بشناسد و عبادت و اطاعت کند چاره ای جز این ندارد که معصومان(ع) را اطاعت کند. از این رو پیامبر(ص) می فرماید: من عصا هم فقد عصی الله. هم العروه الوثقی و هم الوسیله الی الله؛ هر که آنان را نافرمانی نماید خدا را نافرمانی نموده است و آنان دستاویز مورد اطمینان و وسیله تقرب به سوی خداوند هستند. (تفسیر نورالثقلین، ج1، ص626 و نیز اثبات الهداه، ج1، ص484)
در همین معنا امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: من اطاع امامه فقد اطاع ربه؛ هر کسی از امام خود اطاعت کند پروردگارش را اطاعت کرده است. (غررالحکم، آمدی، ص576) زیرا آنان مردمانی هستند که خداوند اطاعت ایشان را واجب دانسته و همه برتری های مادی و معنوی را به ایشان ارزانی داشته است. (وسایل الشیعه، چ 6 ص 373)
امام باقر (ع) اصولا دین را چیزی جز محبت نمی شمارد و می فرماید: هل الایمان الاالحب؛ آیا ایمان جز محبت است؟ آن گاه درحدیثی دیگر می فرماید: حبنا ایمان وبغضنا کفر؛ محبت ما ایمان و دشمنی با ما کفر است (محاسن، ج 1،ص 501و نیز وسایل الشیعه، ج 81، ص 665) بنابر این کسی که ایمان را می جوید باید آن را در محبت بجوید و این محبت می بایست به اهل بیت (ع) باشد که خداوند محبت و دوستی اشان را واجب دانسته است. از این رو دشمنی با ایشان جز کفر نخواهد بود و هر کسی محبت ایشان را نداشته باشد کافر است و از دین اسلام بیرون می باشد. این که امام تمام اسلام را به ولایت می داند از آن روست که بی ولایت ایشان هرگز ایمانی تحقق نخواهد یافت و اسلامی در شخصی ظاهر نمی شود، هر چند که مدعی ایمان و اسلام باشد. لذا فرزندش امام صادق (ع) می فرماید: ان فوق کل عباده عباده و حبنا اهل البیت افضل العباده؛ مافوق هر عبادتی عبادتی است و محبت ما خاندان بهترین و برترین عبادت است. (محاسن، ج 1، ص 051 و بحارالانوار، ج 72،ص 19) بنابر این محبت اهل بیت (ع) تنها عبادت کاملی است که برتر از آن عبادتی نیست.
این که محبت اهل بیت (ع) برترین و بهترین عبادت دانسته شده است از آن روست که بنیاد اسلام و دین و عبادت بر محبت به اهل ولایت (ع) می باشد وکسی که به اهل بیت (ع) محبت ندارد باید در ایمان خود شک کند؛ چنان که اگر کسی مدعی محبت به اهل بیت (ع) و دشمنان ایشان باشد باید در خود و ایمانش شک نماید؛ زیرا ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه، خدا در درون آدمی دو قلب قرار نداده است؛ زیرا دوستی اهل بیت (ع) با دوستی دشمنان ایشان جمع نمی شود. (بحار الانوار، ج 42، ص 813)
به هر حال از دیدگاه اهل بیت (ع) ولایت، اصل اساس اسلام و ایمان است و امنیت و آرامش قیامت جز با ایمان به ایشان و محبت و اطاعت از آنان تحقق نمی یابد چنان که پیامبر (ص) به صراحت اعلام می دارد که امنیت در رستاخیز با محبت به اهل بیت (ع) شدنی است. (همان، ج 72، ص 97)
امام باقر (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود: محبت من وخاندانم در هفت مورد که بسیار وحشتناک است سود می دهد: هنگام مرگ، در قبر، هنگام زنده شدن، کنارنامه عمل، زمان حساب، نزد میزان و نزد صراط. (جامع الاخبار، ص 312)
بنابر این ولایت اهل بیت (ع) و محبت و اطاعت ایشان معنای درست و کامل ایمان و اسلام است و در رستاخیز چنین ایمان و اسلامی می تواند آدمی را از خشم خدا حفظ کند و به بهشت وارد سازد.
در زمان غیبت نیز ولایت فقیه همان ولایت معصومین است که به صورت نازل همان مقام و مسئولیت را اداره می کند و مردم وظیفه دارند روابط خود را بر اساس رابطه با معصوم با او تنظیم کنند، یعنی ولاء محبت و اطاعت و نصرت داشته باشند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید