بازدید امروز : 136
بازدید دیروز : 42
توکل به خدا و اعتماد به نفس چگونه سازگار است؟
در پاسخ گفتنی است: انسان برای دست یابی به موفقیت و رسیدن به هر کمالی نیازمند عنصری به نام اعتماد به نفس و پذیرش توانایی خود است. اعتماد به این که می تواند، موجب می شود تا امید به دست یابی در وی تقویت گردد و انگیزه ای برای انجام کارهای سخت و دشوار در او پدیدار شود. از این رو روان شناسان و اندیشمندان حوزه های رفتارشناختی بر این باورند که اعتماد به نفس نه تنها نیمی از موفقیت است بلکه عامل اصلی بروز توانایی ها در انسان و شکوفایی استعدادهاست. کتاب های بسیاری در این حوزه از سوی روان شناسان نگاشته شده است.
در بینش و نگرش اسلامی و قرآنی مسأله اعتماد به نفس با دشواری های سخت چالشی مواجه است. به نظر می رسد که بینش قرآنی چنین امری را به طور مطلق مورد تأیید قرار نمی دهد و آن را خارج از نگرش توحیدی ارزیابی و به گونه ای از مقوله شرک برمی شمارد؛ زیرا در نگاه قرآن به هستی، محور همه چیز، توحید محض است. توحید در حوزه های توحید اسمایی و عبادی و افعالی و ذاتی امری پذیرفته شده و غیرقابل انکار است. بنابراین اگر کسی معتقد به این مسأله باشد که شخص می بایست تنها به خود اعتماد داشته و از تکیه بر قدرتی برتر خودداری ورزد و بر این باور تأکید کند که او به تنهایی قادر به انجام هر امری است، در حقیقت نادیده گرفتن حاکمیت و مالکیت و ربوبیت خداوند در امور هستی است.
در بینش اسلامی و قرآنی انسان نه تنها می بایست در همه امور خویش خداوند را به عنوان حاکم و مدیر و مدبر بنگرد بلکه در کارهای خویش باید به او توکل و اعتماد کند و از اعتماد به نفس به معنا و مفهومی، خودداری ورزد؛ زیرا گونه ای از اعتماد به نفس چیزی جز باور به استغنای ذاتی نیست که بر خلاف بینش و نگرش قرآنی است. بر این اساس بررسی و تحلیل دو موضوع اعتماد به نفس و مسأله توحید و توکل محور نوشتار حاضر است که براساس آموزه های قرآنی صورت گرفته و خوانندگان عزیز را به مطالعه آن دعوت می کنیم.
بینش توحیدی در وابستگی فقر ذاتی انسان
قرآن بر این امر تأکید می کند که انسان موجودی وابسته است. این وابستگی به شکلی است که بدون خدا نه تنها او وجود نمی یابد بلکه بقا و پایداری وجودی وی به خداوند است. انسان به دلیل فقر ذاتی در ایجاد و بقا، همواره به خداوند نیازمند است تا وجود وی را حفظ و نگه دارد؛ چنان که بر پایه آموزه های قرآنی انسان موجودی است که در عین اختیار، تحت تأثیر بلکه حاکمیت امور و قوانین جبری حاکم بر هستی می باشد به گونه ای که نمی تواند به طور کاملاً اختیاری هرگونه که اراده کرد عمل کند و هرچه خواست به دست آورد. از این رو بر پایه «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین) در حالتی قرار می گیرد که از آن به بین الامرین و یا بین المنزلتین یاد می کنند.
باتوجه به آموزه های قرآنی می توان گفت که انسان هیچ گاه نمی تواند به تنهایی و بر پایه وجود و استعداد و توانایی های خویش هر آن چه را خواست به دست آورد بلکه در این میان عوامل و علل متعددی است که می تواند مانع رسیدن وی گردد که مهم ترین عامل تدبیر و مدیریت الهی بر کائنات و هستی است. خداوند به همان اندازه که علت اصلی دست یابی انسان به امر و یا چیزی است به همان نیز خود بزرگ ترین عامل جلوگیری از رسیدن وی به آن می باشد.
به هر حال به حکم آیه: انتم الفقراء الی الله انسان از فقر (نیاز) ذاتی برخوردار می باشد و نمی تواند بی حکم و اراده و مشیت الهی وجود و بقایی داشته باشد و یا به امری دست یابد. هر کاری که انجام می دهد به قوه الهی انجام می دهد هرچند که در این میان فاعل و کننده کار خود اوست: بحول الله و قوته اقوم و اقعد؛ با قدرت و حول الهی می ایستم و می نشینم. بنابراین هرچند که انسان می ایستد و یا می نشیند ولی این امکان تنها با قدرت و خواست خداوندی برای وی میسر شده است.
چیستی اعتماد به نفس
اعتماد به نفس اگر به معنای استغنای ذاتی از خداوند باشد، در اندیشه و بینش، کفر و گمراهی است و در عمل، امر خلاف واقع و دور از حقیقت و امری باطل و نادرست می باشد و بیانگر واقعیت بیرونی نیست. به این معنا که اگر شخص دارای چنین بینش و نگرشی باشد، ازنظر تکلیفی گناه کار و مستحق عذاب است و ازنظر حکم وضعی، امری برخلاف واقع را گزارش کرده و یا باور نموده است؛ زیرا بیان شد که انسان ازنظر وجودی و بقایی همواره نیازمند عنایت الهی برای وجود و بقاست و دمی بی حکم و اراده الهی نمی تواند زیست کند و وجود داشته باشد.
قرآن به کسانی که به این معنا از اعتماد به نفس باور دارند هشدار شدید می دهد و آن را کفر و گمراهی برمی شمارد. از نظر قرآن یکی از عوامل بسیار مهم در راه کفر و طغیان بشر بر ضد خدا، استغنای انسان است: کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی؛ هر زمانی که انسان خود را مستغنی دید طغیان می ورزد. (علق آیه7 و نیز نگاه کنید: عبس آیه5 و لیل آیه8)
در دوره ای که اندیشه اومانیسم و انسان محوری در غرب، گفتمان غالب شد، انسان از خدا دور شد و طغیان برضد او را در پیش گرفت. باور به این که انسان، محور هستی است و اوست که هستی را مدیریت می کند و کسی در جهان و حتی خدا در امر هستی کاره ای نیست موجب شد تا انسان از خدا دور شود و به حکم اعتماد به نفس، خدا را به کناری نهد و امور را خود آنطور که خواست مدیریت کند. بر این اساس در غرب هنوز بر پایه اندیشه های اومانیستی و انسان محوری، مفهوم اعتماد به نفس در همه حوزه ها به شدت تشویق و تبلیغ می شود و از مردم خواسته می شود که به جای تکیه و اعتماد به هر نیروی بیرونی اعم از انسان و یا نیروهای فرابشری مانند خدا، به خود تکیه و اعتماد داشته باشند.
این معنا از اعتماد به نفس همان مفهوم استغنای انسان از خداوند است که در آیات پیش گفته به عنوان بینش و نگرش نادرست مذموم و عاملی برای کفر و طغیان بشر برشمرده شده است.
روش و بینش و نگرش انسان غربی این معنای قرآنی را تأکید و تقویت کرده که انسان با اعتماد به نفس و استغنای از خدا، دست به طغیان نه تنها بر ضد خدا بلکه بر ضد بشریت و هستی می زند، چنان که مسأله استعمار و بهره کشی های فسادآمیز از انسان و طبیعت در این دوره یکی از مهم ترین عوامل تباهی محیط زیست بشر و بشریت بوده است.
دیدگاه قرآن درمورد اعتماد بنفس و توکل
در قرآن هرگاه سخن از اعتماد به نفس می آید به این معنا است که انسان قدر و منزلت خویش را در هستی بداند و به این نکته توجه داشته باشد که خداوند همه توانایی ها و قدرت ها را به شکل اسمایی در وی قرار داده است. از سوئی همه هستی از زمین و زمان و آسمان و هر آن چه در آن هاست را مسخر او کرده تا بتواند با همت، پشتکار، خلاقیت، ابتکار و استقامت و اراده قوی خود برای رسیدن به کمال لایق و شایسته اش از آنها بهره برد. کمالی که انسان شایسته آن است، کمال خلیفه اللهی است که بتواند هستی را به اذن و حکم الهی مدیریت کند و به عنوان رب طولی به پرورش موجودات هستی بپردازد. این همان چیزی است که گاه از آن به آبادانی زمین و گاه از آن به پرورش موجودات و تسخیر آن ها یاد می کند.
انسان می بایست باور داشته باشد که خداوند به وی امکان دست یابی به همه امور و تسخیر و مدیریت آن را داده است. چیزی در آفاق و انفس نیست که او نتواند بدان آگاه شود و آن را مدیریت و تدبیر و ربوبیت نکند. انسان در حکم جانشینی خدا می تواند بیافریند، زنده کند و بمیراند و یا هر کار دیگری که خداوند به حکم خالقیت و ربوبیت انجام می دهد انجام دهد، با این تفاوت که انسان از نظر قرآن در این امور نمی تواند غنی باشد و به تنهایی از عهده آن برآید و یا دعوی استغنا کند و به این باور برسد که اگر در ذات خویش غنی بالذات نیست ولی می تواند خود را به غذا برساند که از آن به استغنا یاد می شود. این باور از آن رو نادرست است که مدیریت و ربوبیت و حاکمیت خداوند را به حاشیه می راند. از این رو از آن نهی می کند و از مردم می خواهد که با این که به قدرت و توانایی های خدادادی خویش آگاه می شوند و از آن بهره می گیرند ولی با این همه بدانند که همه این قدرت، برخاسته از حول و قوه اوست و اوست که غنی بالذات است و انسان می بایست در هر کاری، به خداوند به عنوان منشا قدرت و قوت، تکیه و اعتماد کند. این همان معنای توکل و اعتماد به خداست که در بسیاری از آیات قرآن بدان اشاره شده است.
به عبارت دیگر اگر انسان می خواهد با تکیه و اعتماد به نفس مصطلح امروز و براساس اراده و پشتکار و همت، دست به کاری کوچک یا بزرگ بزند اشکالی ندارد اما باید با این نگرش و بینش باشد که همه این همت و اراده و پشتکار و اقدام او با اذن و قدرت خداوند صورت می پذیرد. درست مانند کسی که می گوید من در خانه خود هر وقت بخواهم با تکیه بر همت و اراده خود و با حرکت به سوی کلید برق، چراغ منزل را روشن کنم اما او در عین حال می داند که همه این اراده و حرکت و اقدام او در روشن کردن چراغ برق وابسته و منوط به اراده و خواست اداره برق منطقه است که آن، این قدرت و توانایی را به خانه او منتقل کرده و این شخص اکنون با توانایی ذاتی خود اقدام به استفاده از برق می کند و این تفسیر همان ایاک نعبد و ایاک نستعین است که عبودیت از فعل ماست ولی قدرت و قوت و کون از جانب خداست.
چیستی توکل
توکل به معنای اعتماد (لسان العرب ج 15 ص 388) است که اگر با کلمه علی متعدی شود و به شکل فعل درآید به معنای تکیه و اعتماد کردن به دیگری خواهد بود. (مفردات راغب اصفهانی ص 882) وقتی گفته می شود: توکلت علی الله به معنای این است که به خداوند در هر امری اطمینان و اعتماد می کنم. (المصباح ج 1 و 2 ص 670 ذیل واژه وکل)
در آیات قرآن برای تأکید بر مسئله توکل به خدا در امور و اعتماد و تکیه زدن به او، از واژگان دیگری چون تفویض و حسبی نیز استفاده شده است که به معنای آن است که من کارهای خویش را به خدا واگذار می کنم و یا او در کارها مرا کفایت می کند و نیازی نیست که جز به قدرت و قوت او به کسی و چیز دیگری تکیه و اعتماد کنم و با این توکل و تفویض، خودم با اراده و پشتکار و همت خود کارهای خویش را پیش می برم. به این معنا که فاعل کار خود خواهم بود و از نیرو و قوتی که خداوند به من داده است بهره مند می شوم.
آثار اعتماد به نفس و توکل قرآنی و ویژگی متوکلان
اعتماد به نفس و توکل به معنا و مفهوم قرآنی برخلاف مفهوم غربی و اومانیستی آن آثار و برکات فراوانی دارد که می توان به آرامش روحی و روانی شخص اشاره کرد (آل عمران آیه 172 و 173).
از دیگر آثار آن می توان به افزایش انگیزه و حرکت و تحرک اشاره کرد؛ زیرا شخصی که خداوند خالق و پروردگار هستی را به عنوان تکیه گاه و پشتوانه خویش می بیند، بی هیچ ترسی از آینده و نرسیدن به مقصد و مقصود و اندوهی از گذشته گام برمی دارد و می داند که به هدف خواهد رسید و اگر به ظاهر به امری نرسید در حقیقت به چیز دیگری دست یافته که از مقصد و مقصود مهم تر است و آن ارتباط تنگاتنگ با خدا و تقرب و نزدیکی به اوست.
از این رو اشخاص متوکل، دارای اعتماد به نفس بیش تر برای اقدام و کار هستند و هرگز خسته نمی شوند و از راهی که می روند باز نمی گردند و کوتاه نمی آیند. (اعراف آیه 88 و 89 و یونس آیه 84 و 86)
بنابراین استقامت و پایداری در برابر مخالفت ها و سختی ها امری طبیعی در این دسته از انسان هاست. از صفات ایشان می توان به پایداری اشاره کرد به گونه ای که در برابر شکست ها کوتاه نمی آیند و هرگاه دچار شکستی شدند با گام های استوارتر حرکت خویش را از سر می گیرند. (آل عمران آیه 121 و 122 و 172 و 173)آنان در کارهای خویش از امدادهای غیبی خداوند بهره مند می شوند و خداوند از جایی که امید و روزنه ای به آن نبود به ایشان یاری می رساند. (آل عمران آیه 160 و مائده آیه 11 و انفال آیه 62 و 64)انسان متوکل از فضل خدا و محبت او بهره مند می شود (آل عمران آیه 159) وچون کارهایش مبتنی بر خلوص و اخلاص و وجه الهی است، رضایت و خشنودی خدا را نیز به دست می آورد (آل عمران آیه 173 و 174) و در هر حال، پیروزی از آن او خواهد بود، چه به ظاهر شکست بخورد و چه پیروز شود چون به رضای او عمل کرده است و لذا موفق و پیروز خواهد بود. (آل عمران آیه 122 و 123 و انفال آیه 48 و 49)
از دیگر آثار توکل و اعتماد به نفس اسلامی و قرآنی می توان به شجاعت و شهامت در برابر مخالفان و دشمنان (یونس آیه 71 و 83)، صبر در برابر شکست ها و اذیت و آزارها و مقاومت ها (ابراهیم آیه 12 و نحل آیه 41 و 42)، سلامت روحی و روانی و جانی در دنیا و آخرت (آل عمران آیه 173 و 174) و برخورداری از روحیه بالا (آل عمران آیه 122) اشاره کرد زیرا خداوند را کفیل خود می داند و همه امور خویش از ریز و درشت را به او تفویض و واگذار کرده است. (آل عمران آیه 173) این گونه است که در پناه خداوند از مصونیت خاصی برخوردار می شود و هرگز آسیبی از سوی دشمان انسی و جنی به وی نمی رسد و از ضرر و زیان و آسیب های شیطان در امان و محفوظ می ماند. (حجر آیه 65 و نحل آیه 98 و 99)
به هر حال اعتماد به نفس قرآنی هماهنگی و ارتباط تنگاتنگی با مسئله توکل و مقوله اعتماد به خدا و تکیه بر او دارد و نمی توان مسئله اعتماد به نفس را در اسلام و قرآن از توکل و اعتماد به خدا جدا دانست؛ زیرا باور به جداسازی چیزی جز کفر و شرک نیست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید