بازدید امروز : 320
بازدید دیروز : 141
چرا برای من همه چیز تکراری شده؛ خوردن، خوابیدن، درس خواندن، حتی نماز خواندن و... لطفا مرا راهنمایی کنید و علل منطقی و عقلایی را ذکر کنید با توضیح؟
از اینکه مشکل خود را با ما درمیان گذاشته اید خوشحالیم و امیدواریم بتوانیم راه حل مناسبی برای مشکل شما بیابیم. اجازه دهید در ابتدای بحث، توضیحی در باره هدفمندی انسان در زندگی داشته باشیم.
- داشتن هدف در زندگی
انسان موجودی خداگونه است. خدای متعال انسان را به صورت خویش آفرید؛ «ان الله خلق آدم علی صورته» و خلیفه خود در زمین قرارش داد؛ «انی جاعل فی الارض خلیفه». به خاطر همین ملائکه بر او سجده کردند؛ «و سجد الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس» و برای او فراوان پیامبران فرستاد با کتاب های آسمانی، تا این خداگونگی از مرحله استعداد به فعلیت درآید و انسان آینه تمام نمای خدا در روی زمین گردد. در این راستا زندگی نیز فرصتی است برای خدایی شدن و عمر انسان اگر در این مسیر هزینه نشود، خسارت است؛ «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»
بنابراین هدف از خلقت انسان، خدایی شدن یا خداگونه شدن انسان و فعلیت بخشی به استعداد خلیفه الهی است که از طریق توحید و خدامحوری حاصل می شود.
هدفی که منظور نظر دین و اولیای الهی است ساختن انسان خدایی است. پیامبران و رهبران دینی برای خدایی شدن انسان تلاش کرده اند. آنها به هر چیزی که دعوت کرده اند مانند عبادت خدا و اخلاق، همه برای این بوده است که از انسان یک موجود خدایی بسازند.
هر انسانی در زندگی خود، اهدافی را دنبال می کند. حتی کسانی که اهل گناهند، هر دم هدفی را می جویند؛ ولی چون این اهداف گوناگون است و جهت خاصی ندارد، قانع کننده نیست و فرد همواره احساس می کند باید به دنبال هدفی راضی کننده بگردد. برای این که انسان هدف واحد و مناسبی برای زندگی خود انتخاب کند، باید ببیند «چرا آفریده شده است؟». آن کس که هدفش در زندگی، متناسب با هدف از آفرینش باشد، به آرامش و سعادت دست یافته است و همه جنبه های وجودی خود را در مسیر صحیح حیات قرار خواهد داد.
انسان اهداف فراوانی در زندگی خود دارد، ولی اگر بخواهد زندگی اش سامان درستی بیابد و به آرامش برسد، باید تمامی اهداف گوناگون خود را در مسیر خاص و برای رسیدن به هدف واحدی که همانا هدف از خلقت انسان است، سازماندهی و جهت دهی کند. برای این منظور نکته اساسی که وجود دارد شناسایی هدف نهایی و اصلی آفرینش است.
از دیدگاه قرآن کریم هدف نهایی انسان در زندگی، قرب الی الله یا همان خدایی شدن انسان از طریق عبادت توحیدی و انس با خداوند است؛ «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ و جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت». فایده و اثر عبادت نیز انس با معبود و نزدیک شدن به صفات و کمالات او است. برای هدفگذاری در زندگی باید به گونه ای برنامه ریزی نمود که تمامی اهداف جزئی زندگی در مسیر قرب الی الله توجیه و سازمان دهی شود، تا انسان بتواند در این مسیر به کمال و سعادت واقعی خودش دست یابد.
با این توضیحی که در باره داشتن هدف در زندگی بیان شد، باید عرض کنیم که شما دوست عزیز گمان می کنید که زندگی تکرار است؛ در حالی این تصور درست نیست.
شرح مطلب:
هر پدیده ای در صورتی تکرار محسوب می شود که بین دو چیز هیچ فرقی نباشد؛ در صورتی که محال است در عالم چیزی یافت شود که عین چیز دیگر و یا حتی عین قبل خود باشد! در حقیقت در هستی هیچ تکراری وجود ندارد و هر پدیده ای از دیگری منحصر به فرد است.
بعنوان مثال: خوردن الآن شما، با خوردن چند دقیقه قبل شما نیز یکی نمی باشد؛ زیرا یکی در زمان حال انجام گرفته و دیگری در زمان گذشته و کمیات و کیفیاتی متفاوت دارند (دقت کنید). آیه قرآن نیز می فرماید: «کل یوم هو بی شأن» یعنی حتی خدا هر لحظه تازه است و در حال ظهور تازه و شان تازه است و تکرار و کهنگی در هستی راه ندارد, جهان هستی هم هر لحظه تازه است و هیچ بهاری مانند بهار قبلی نیست. می دانید چرا اثر انگشت معتبر است, زیرا هیچ سر انگشتی با سر انگشت دیگر عین هم نیست و تمام مخلوقات خدا با هم متفاوت اند. تکرار و تماثل از نظر فلسفی باطل است و در جهان هستی تکرار نیست. تفکر تکراری بودن تنها در ذهن انسان ممکن است, وجود داشته باشد, نبابراین ما هستیم که باید تفکر تکراری بودن را از ذهن و زندگی خود دور کنیم و هر روز نقش تازه و طرح نوی برای پیشرفت و تکامل خود در اندازیم.
بعنوان مثال: وقتی یک کوهنورد از قله بالا می رود، به ظاهر کاری تکراری می کند؛ اما در واقع چنین نیست. او با هر گامی که رو به بالا برمی دارد، به هدف اصلی که رسیدن به نوک قله است نزدیکتر می شود. و یا کسی که با شرکت در مسابقه «دو» می دود، ظاهراً کاری یکنواخت و تکراری انجام می دهد؛ شما بگویید، آیا چنین است؟ به یقین پاسختان منفی است.
عده ای با داشتن هدف الهی لحظه به لحظه رو به تازگی می روند و به خدا تقرب پیدا می کنند؛ عده ای نیز با بی هدفی و یا با داشتن هدفی سوء، رو به انحطاط می گذارند. پس سکون و یکنواختی در زندگی و هستی وجود ندارد.
حجةالاسلام قرائتی در رد تفکر تکراری بودن نماز می فرمایند: «افراد با تقوا که وجودشان با نور الهی روشن شده، با هر نماز یک گام به جلو می روند؛ زیرا نماز تکرار نیست بلکه معراج است. پله های یک نردبان، همه مثل هم است؛ اما هر پله یک قدم انسان را رو به بالا می برد. چنانکه کسی چاه حفر می کند؛ در ظاهر کار تکراری می کند و همواره کلنگ می زند؛ اما در واقع با هر کلنگی که می زند به عمق بیشتری می رسد. عبادت و نماز در ظاهر تکراری اند اما در واقع بالا رفتن از نردبان کمال و عمق دادن به معرفت و ایمانند». (تفسیرنماز، ص 32) با هر نماز انسان خدایی تر و نورانی تر می گردد.
بنابراین شما دوست عزیز، می توانید حتی خوردن و خوابیدن خود را با نیت کسب انرژی برای انجام دستورات خداوند تعالی انجام دهید و هر لحظه رو به تازگی و رشد و بالندگی حرکت کنید. باید تصمیم بگیرید هر روز تازه شوید و کار تازه، حرکت تازه و قدم تازه بردارید.
موفق باشید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید