بازدید امروز : 168
بازدید دیروز : 62
می خواستم بدونم چطور می شود نظر و عقیده یک نفر را تغییر داد به عنوان مثال من یک فرد مذهبی هستم حالا می خوام شریک زندگی خود را متقاعد کنم که طرز پوشش خودش را عوض کنه چادر به سر کند یا نماز بخواند البته با ملایمت و حرف منطقی؟
از اینکه مشکل خود را با ما درمیان گذاشته اید خوشحالیم و امیدواریم بتوانیم راه حل مناسبی برای مشکل شما بیابیم. در این زمینه دو راهکار ارایه می شود, راهکار اساسی تغییر و اصلاح باورها است تا خود ایشان به صورت اختیاری راه صحیح را انتخاب کند و راهکار دیگر دادن اطلاعات در خصوص ضرورت و فلسفه پوشش در اسلام است. در راهکار اول شما سعی می کنید, نگاه تازه ای نسبت به زندگی و هدف آن ایجاد کنید و مسیر زندگی ایشان را به سوی خدایی شدن اصلاح نمایید و در راهکار دوم ایشان با فواید و چرایی های حجاب آشنا می شود.
اجازه دهید در ابتدای بحث، توضیحی در باره هدفمندی انسان در زندگی داشته باشیم.
- داشتن هدف در زندگی
انسان موجودی خداگونه است. خدای متعال انسان را به صورت خویش آفرید؛ «ان الله خلق آدم علی صورته» و خلیفه خود در زمین قرارش داد؛ «انی جاعل فی الارض خلیفه». به خاطر همین ملائکه بر او سجده کردند؛ «و سجد الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس» و برای او فراوان پیامبران فرستاد با کتاب های آسمانی، تا این خداگونگی از مرحله استعداد به فعلیت درآید و انسان آینه تمام نمای خدا در روی زمین گردد. در این راستا زندگی نیز فرصتی است برای خدایی شدن و عمر انسان اگر در این مسیر هزینه نشود، خسارت است؛ «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»
بنابراین هدف از خلقت انسان، خدایی شدن یا خداگونه شدن انسان و فعلیت بخشی به استعداد خلیفه الهی است که از طریق توحید و خدامحوری حاصل می شود.
هدفی که منظور نظر دین و اولیای الهی است ساختن انسان خدایی است. پیامبران و رهبران دینی برای خدایی شدن انسان تلاش کرده اند. آنها به هر چیزی که دعوت کرده اند مانند عبادت خدا و اخلاق، همه برای این بوده است که از انسان یک موجود خدایی بسازند.
هر انسانی در زندگی خود، اهدافی را دنبال می کند. حتی کسانی که اهل گناهند، هر دم هدفی را می جویند؛ ولی چون این اهداف گوناگون است و جهت خاصی ندارد، قانع کننده نیست و فرد همواره احساس می کند باید به دنبال هدفی راضی کننده بگردد. برای این که انسان هدف واحد و مناسبی برای زندگی خود انتخاب کند، باید ببیند «چرا آفریده شده است؟». آن کس که هدفش در زندگی، متناسب با هدف از آفرینش باشد، به آرامش و سعادت دست یافته است و همه جنبه های وجودی خود را در مسیر صحیح حیات قرار خواهد داد.
انسان اهداف فراوانی در زندگی خود دارد، ولی اگر بخواهد زندگی اش سامان درستی بیابد و به آرامش برسد، باید تمامی اهداف گوناگون خود را در مسیر خاص و برای رسیدن به هدف واحدی که همانا هدف از خلقت انسان است، سازماندهی و جهت دهی کند. برای این منظور نکته اساسی که وجود دارد شناسایی هدف نهایی و اصلی آفرینش است.
از دیدگاه قرآن کریم هدف نهایی انسان در زندگی، قرب الی الله یا همان خدایی شدن انسان از طریق عبادت توحیدی و انس با خداوند است؛ «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ و جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت». فایده و اثر عبادت نیز انس با معبود و نزدیک شدن به صفات و کمالات او است. برای هدفگذاری در زندگی باید به گونه ای برنامه ریزی نمود که تمامی اهداف جزئی زندگی در مسیر قرب الی الله توجیه و سازمان دهی شود، تا انسان بتواند در این مسیر به کمال و سعادت واقعی خودش دست یابد.
فلسفه حجاب در اسلام:
براى روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینى
بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است که براى رسیدن به کمال و معنویت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسى و توجه به هر یک از آنها در حدّ نیاز طبیعى، سبب شکوفایى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى کمال سوق داده است.
پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژى انسان
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطهاى مستقیم با تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمى در مورد فیزیولوژى و نیز روانشناسى زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّکهاى چشمىِ شهوتانگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایى زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعى قادر به دیدن است، از سوى دیگر ترشّح هورمونها در مرد صورتى یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتى گسترده تحت تأثیر محرّکهاى شهوانى قرار مىگیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّکهاى حسى پاسخ مىدهند. حس لامسه بروز زیادى ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمونهاى جنسى زن به صورت دورهاى ترشح مىشوند و به طور متفاوت عمل مىکنند، تأثیر محرّکهاى شهوانى بر زن صورتى بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید : «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچىگرى او ناشى مىشود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهاى بدن نما و آرایشهاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مىخواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحرافهاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».(1)
به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسى و زیبایى خاص زنانه و تحریک پذیرى جنس مردانه، یکى از علتهاى این حکم است ؛ بنابراین جذابیت مو و دیگر اندام ها در مورد زن و مرد یکسان نیست و همین طور تحریک پذیری زنان و مردان به یک صورت نمی باشد و این مسئله از نظر علمی نیز کاملا پذیرفته است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند ، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده ، اما همان گونه که بیان شد در حد پوشش زنان نیست .
با توجه به مطالب فوق مىتوان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّى و اساسى ریشه گرفته است. اسلام مىخواهد انواع التذاذهاى جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها براى کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربى که حضور در جامعه را با لذت جویى جنسى به هم مىآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسى را به هم مىریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و براى تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسى است که آثار شوم آن بر کسى پوشیده نیست.
ج) آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینى
1- بهداشت روانى اجتماع و کاهش هیجانها و التهاب جنسى که سبب کاهش عطش سیرى ناپذیرى شهوت است.
2- تحکیم روابط خانوادگى و برقرارى صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدودیت و پایان آزادىهاى خود تلقّى مىکنند وافراد متأهل هر روز در مقایسهاى خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار مىگیرند. این مقایسهها، هوس را دامن زده و ریشه زندگى و پیوند خانواده را مىسوزاند.
3- استوارى اجتماعى و استیفاى نیروى کار و فعالیت
دختر و پسرى که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانى شوند، از تمرکز و کارآیى آنها کاسته مىشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروى فکرى و کارى است.
4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانى او
حیا، عفاف و حجاب زن مىتواند در نقش عاطفى او و تأثیرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکى از وسائل مرموز براى حفظ مقام و موقعیت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد های دیگر در وجود زنان می شود.
اسلام حجاب را براى محدودیت و حبس زن نیاورده، بلکه براى مصونیت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضى به حبس، رکود و سرکوبى استعدادهاى زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت مردان هرزه مىباشد که در صدد کام جویىهاى آزاد و بى حد و حصر هستند و از طرفی مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند . و از طرف دیگر آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
پینوشتها:
1. مطهری ،مرتضی ، مجموعه آثار ج19 ص 436- 43
برای اگاهی بیشتر ر.ک : دکتر محمود بهزاد، تفاوتهاى زن و مرد از نظر فیزیولوژى و روانشناسى، مجله نگین، شماره 134، تیر 1355، ص 24.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید