بازدید امروز : 159
بازدید دیروز : 392
دختری 20 ساله هستم که با پسران زیادی رابطه داشتم اما حال توبه کرده ام، چه کنم تا گذشته خود را جبران کنم؟
با سلام به شما خانم گرامی و محترم که با بیداری و بصیرت، قصد داری در مسیر بندگی، موانع را برداشته و خود را به قرب الهی برسانی. از صمیم قلب برای شما آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.
احساس نگرانی شما بیانگر این معنا است که چراغ ایمان هنوز در وجود شما برافروخته است و این برای انسان مومن نعمتی بزرگ و سرمایه ای ارزشمند است و باید خداوند را برای این نعمت شکر کنی.
«به سوی افقی روشن»
نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشی این است که انسان های زیادی بودند که با پشیمانی از کردار خویش به درگاه خداوند آمدند و جبران کارهای اشتباه را کرده و جزء اولیاء الهی شدند. پس این کار شدنی است. از این دسته انسان ها می توان فضیل عیاض را نام برد که قبل از توبه و برگشت، یک راهزن بود اما با شنیدن یک آیه از قرآن برگشت و تمام گذشته ها را جبران کرد.آن آیه این بود:
« آیا براى کسانى که ایمان آوردهاند وقت آن نرسیده که دلهایشان - براى یاد خدا و براى آنچه از حق نازل شده - خاشع شود و مانند کسانى نباشند که پیش از آنها کتاب (آسمانى) به آنها داده شده بود، پس مدت (عمر و خوشى زندگى) بر آنها طولانى شد و دلهایشان سخت گردید، و بسیارى از آنها نافرمان بودند؟!»(حدید، 16)
بعد از شنیدن این آیه، فضیل گفت: چرا خدایا دیگه وقتش رسیده که برگردم.
و برگشت و چقدر مردانه و زیبا هم برگشت که ما بعد از صدها سال داریم از او به نیکی یاد می کنیم. او هر آن چه می توانست از حقوق الهی و مردم و ... را جبران کرد.
در حقیقت گناه، یعنی پشت به خدا کردن. از آن جایی که خداوند نور آسمان و زمین است-الله نور السموات و الارض- اثر معنوی این دور شدن از خدا، تاریک شدن دل است. دور شدن از خدا، یعنی دور شدن از نور و تاریک شدن باطن انسان. و توبه یعنی یعنی بازگشت از راه تاریک گذشته و حرکت به سوی نور خداوند؛ به سوی افقی روشن.
«شوق شدید خداوند به بازگشت ما»
اگر انسان خطایی کرده باید برگردد و جبران کند و چقدر خداوند متعال مشتاق این برگشتن است.
خداوند متعال می فرماید: « ای داود! اگر کسانی که به من پشت کردند می دانستند من( خدا) چگونه انتظار آنان را می کشم و چگونه با آنان مدارا می کنم و چقدر به ترک گناهانشان مشتاقم، هرآینه از شدت شوق به من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من پاره پاره می شد.» (1)
امام باقر(ع) می فرماید: خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می یابد، شاد می گردد.(2) خداوند متعال توبه کنندگان را دوست دارد( إن الله یحب التوابین ). مخصوصا اگر توبه کننده جوان باشد.( إن الله یحب الشاب التائب)
«بی نهایت»
من و شما باید خودمان آینده خود را بسازیم و آینده ما این چند ساله دنیا نیست- که این چند ساله بازیچه ایست- بلکه آینده ما آن میلیاردها میلیاردها سال و بلکه بی نهایت زمانی است که قرار است در آخرت و انشالله در بهشت رضوان خدا سپری کنیم.
بدان که دنیا بسیار کوتاه است و به زودی بساط جهان برچیده خواهد شد و شما شاد و خرسند از انتخابی که کرده ای خواهی بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: « دنیا در مقابل آخرت مثل این است که یکی از شما انگشتش را در آب دریا فرو برد. آن گاه به آن چه از آب دریا که بر روی انگشت او قرار گرفته بنگرد».(3) دنیا مانند همان چند قطره ای است که بر روی انگشت باقی مانده و آخرت تمام دریای نامتناهی است. ( لطفا با دقت به این حدیث فکر کنید)0
بنشین و حساب کن که چند سال داری؟
و حداکثر چند سال از عمرت باقی مانده؟
سن شما 20 سال است. اگر میانگین عمر انسان 80 سال باشد 60 سال از عمر شما باقی مانده. از این 60 سال، 20 سال را ما در خواب هستیم زیرا در شبانه روز 8 ساعت می خوابیم و 8 ساعت یعنی یک سوم روز و به عبارتی یک سوم عمر. بنابراین فشرده عمر ما در این دنیا نهایتا 40 سال است البته درصورتی که حادثه ای پیش نیاید و زودتر به دیار باقی نرویم. زندگی این دنیا هم که همراه با سختی های خود است پیری، محدودیت ها، مریضی ها و ...
حال این دنیای محدود را با آخرت نا محدود مقایسه کن. وقتی از جهنمی ها در مورد مدت زمان سپری شده در دنیا می پرسند آن ها جواب می دهند: یک روز یا کمتر از یک روز. آیا می توانی زمانی برای آخرت بیان کنی. جهان آخرت چند برابر این دنیا است؟ دو برابر؟ ده برابر؟ صد برابر؟ هزار برابر؟ میلیون برابر؟ میلیارد برابر؟ میلیارد میلیارد هم در برابر زمان دنیای آخرت هیچ است.
این دنیا می آید و می رود همان طور که تا بحال هم آمده و رفته و اگر برگردیم و به پشت سر خود یعنی به تاریخ نگاه کنیم می بینیم کسانی رستگار شدند که با خدا بودند و از غفلت سر برون آوردند.
خواهرم!
ما هم باید به خود بیاییم و هیچ گاه ابدیت خود را با غفلت چند ساله عوض نکنیم که ما برای بقاء خلق شده ایم نه برای فنا. هم دنیای خویش را آباد کنیم و هم آخرت خود را.
پس بیایید خود را از اسارت نجات دهید آخر تا کی می خواهید اسیر نفس و شیطان باقی بمانید؟ مگر شما معبودی ندارید؟
افرادی مانند فضیل عیاض و جهانگیر خان قشقایی و ... که مسیر نا صحیح می رفتند با شنیدن یک نکته به خود آمدند و مسیر خود را برای همیشه تغییر داده و خود را جاودانه کردند. چرا من و شما از همین حالا با شنیدن این نکات بر نگردیم و با خدای خود دست آشتی ندهیم و خود را جاودانه نکنیم.
«دو نیمه سیب»
شما کار اصلی را انجام داده ای. آن چه در کلام شما موج می زند توبه و پشیمانی و روح جبران گذشته هاست. نیمی از کار همین برگشت است که به امید خدا شما این راه را رفته ای. مطمئن باش که این پشیمانی از گناهان، تمامی زنگارهای روحت را شسته و مانند نوزادی هستی که از مادر متولد شده. امام باقر علیه السلام می فرماید: کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می کند مانند کسی است که مسخره می کند.(4)
نیم دیگر کار همان جبرانی است که در سؤالت آورده ای. ابتدا باید روحیه این جبران در تو تقویت شود اما آن عامل اصلی که مانع تقویت این روحیه می شود دسیسه های شیطان است. این ملعون، وقتی برگشتِ بنده ای را می بیند با قوت بیشتری دست بکار شده و تمام حیله های خود را در این مسیر بکار می بندد. با تلقیناتی از قبیل این که: ای بابا جبران این همه نماز و روزه و ... نشدنی و بسیار سخت است. حالا جوانی، بگذار بعدها که کمی پیر شدی جبران خواهی کرد. حالا یواش یواش بعداً جبران می کنی. اصلا همین توبه کردن کافیه و دیگر جبران معنا نداره. بابا بی خیال و ... .
این دشمن قسم خورده ما از آن جایی که خودش از درگاه الهی رانده شده با حسادت تمام، نمی خواهد اجازه دهد ما به آغوش باز و گرم و مهربان خداوند و خالق و همه چیزمون برگردیم اما کور خوانده است و کید او ضعیف است و نخواهد توانست انسان هایی که تصمیم برگشت به خدا دارند را از مسیرشان باز دارد به این شرط که ما از خواندن آیه یأس دست برداشته و با امید به آینده معنوی خود نگاه کنیم. مهم ترین حربه شیطان این است که انسان را به نوعی از حرکت به سمت خدا نا امید کند. در روایات هم داریم که نا امیدی از درگاه الهی بالاترین گناه است( به عبارت بالاترین گناه خیلی توجه کن). بنابراین جای کمترین نگرانی نیست و فقط باید با اراده پولادین و برنامه ریزی برای جبران گذشته ها با قوت تمام حرکت کنی. وقتی اراده تو بر جبران مصمم شود دیگر کسی جلودار نخواهد بود. مطمئن باش که اگر یک قدم برداری خداوند صد قدم به سوی تو خواهد آمد و وجود او را حس خواهی کرد.
«نا امیدی ممنوع»
آیا همه بندگان خوب و لایق خداوند که به مقام قرب او رسیده اند و سر بر آستانه با عظمت او ساییده اند همگی از ابتدای عمر، پاک و بی خطا و بی جرم بوده اند؟ خیر، این ویژگی تنها مخصوص بندگان معصوم خداوند یعنی انبیا و اولیا(ع) است و دیگران کم و بیش از خطا و اشتباه در برهه ای از دوران عمر خویش به ویژه دوران نوجوانی و جوانی که دوران اوج غریزه در انسان است، دچار خطا و اشتباه و گناه بوده اند. در روایات آمده است که وحشى «غلام هند، همسر ابوسفیان» که قاتل حضرت حمزه عموى پیامبر (ص)، مدافع بزرگ اسلام و سیدالشهداء در جنگ احد، چون از کردهى خود پشیمان شد، خدمت پیامبر (ص) رسید و از آن حضرت سوال نمود که آیا درب توبه به روى من باز است و آیا خداوند گناه مرا خواهد بخشید و راهى براى نجات من نیز هست، در پاسخ این آیه نازل شد که « اى پیامبر به بندگان گناهکار و اسراف کار در مورد خودشان بگو، که نباید از رحمت خداوند مأیوس شوید. آرى خداوند تمامى گناهان را میبخشد»(5).
«جبران گذشته»
تمام این مطالب را آوردم تا روح امید را- که احساس کردم در شما رو به خاموشی گراییده- زنده و تازه کنم.
وقتی انسان توبه می کند باید نگاهش، بیشتر رو به آینده باشد. اما منظور شما را می فهمم. شما می خواهید ثابت کنید که توبه اتان توبه حقیقی بوده و این بسیار ستودنی است.
جبران گذشته برای ما انسان ها با سر خم کردن در برابر خدایی است که معصیت او را کردیم. گفته بودید برای جبران گذشته چه کنم؟
کافی است به خدا قول دهید به دستورات او عمل می کنید. ابتدای راه برای شما سخت است اما شیرین. غرق شدن در محبت خدایی که از مادر نسبت به انسان مهربان است و محو شدن در محبت بی انتهای او برای شما که خاشعانه برگشته اید ساده تر است. یقین کنید که خدا با آغوش باز پذیرای شماست.
باید دید خدا از انسان چه طلب کرده و فلسفه خلقت او را چه دانسته. همو می فرماید: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. جن وانسان را خلق نکردم مگر برای عبادت. آیا اعمال ما با فلسفه خلقت هم خوانی دارد. همه موجودات در عالم مشغول تسبیح خداوند هستند به غیر از انسان. یسبح لله ما فی السموات و الارض.
دوش مرغی به صبح می نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح گوی و من خاموش
همه رو به سوی حق دارند مگر شمار زیادی از ما انسان ها. .... آه آه از این همه دوری که تا بحال داشته ایم و درک نکرده ایم. آه آه از کمی توشه و طولانی بودن سفر.
خلاصه ی خواسته خداوند متعال از ما انسان ها انجام واجبات و ترک محرمات است. واجبات ما را به خدا نزدیک می کند و خدا آن ها را دوست دارد. محرمات هم مبغوض خداست و ما باید از آن ها دوری کنیم. باید توجه داشته باشی که شاهراه بندگی همین انجام واجبات و ترک محرمات است. وقتی از عرفای بزرگ هم در مورد بندگی می پرسیم همین پاسخ را می دهند. حال اگر باز هم حال معنوی داشتی می توانی به مستحبات رو بیاوری و برای تجدید قوا آن ها را انجام دهی اما باید اصل بودن واجبات و ترک محرمات را فراموش نکنی.
«طعم ایمان»
در زمان انجام واجبات و ترک محرمات و هم چنین زمان انجام مستحبات باید طعم ایمان را بچشی. این طعم به شما نیرو می دهد. لذتی که از نماز خواندن و ارتباط با خدا می بری همان طعم لذیذ ایمان است. باید از خدا و معبود زیبای خود بخواهی که این لذت را از تو نگیرد.
وقتی از خداوند در نمازت استعانت می جویی باید حقیقی باشد و به خدا بگویی که خدایا دیگر مستأصل شده ام و نمی دانم کجا روم و از تو کریم تر نیز سراغ ندارم تو پروردگار منی و .... . همین سخنان با خداوند و اظهار عجز، عین ایمان است. سعی کن با گفتن این کلمات، طعم ازدیاد ایمان را بچشی و شیطان و نیروهایش را از خود دور کنی. انشالله موفق خواهی شد. حتما در طی این راه از اهل بیت مدد بگیر. مخصوصا از امام زمان علیه السلام که خودشان فرموده اند: ما در مراعات حال شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از یاد نمی بریم. بنابراین حال که امام زمان ما از مراعات حال ما کوتاهی نمی کند ما از او درخواست کنیم یاریمان دهد.
چند نکته بسیار مهم:
1- باید در انتخاب دوستان خود تجدید نظر کنید. دوست خوب می تواند انسان را وارد بهشت کند و دوست بد نیز خیر خواه انسان نیست.
در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده که: بعضى از بهشتیان مىگویند چه بر سر دوست ما آمد- در حالى که دوستشان در جهنم است.- خداوند براى این که قلب این مؤمن را شاد کند فرمان مىدهد دوستش را از دوزخ خارج کنند و به بهشت بفرستند، اینجا است که باقىماندگان در دوزخ مىگویند واى بر ما که نه شفاعت کنندهاى داریم نه دوست مهربانى (6)
2- سعی کنید با اماکن مذهبی مانند مسجد، کانون فرهنگی مسجد و از این قبیل مراکز ارتباط داشته باشید. این کار برای شما فواید زیادی دارد. شما را با دوستان خوب و مذهبی آشنا کرده، محیط مناسب و سالمی را برای پیشرفت شما و زندگی آینده تان فراهم می کند.
3- بسیاری از ما انسان ها در مسیر معنویت مانند کودکی نوپا می مانیم. ممکن است خدای ناکرده از ما خطایی سر بزند نباید نا امید شویم و بگوییم «نمی توانم». خیر باید برخاست و توبه کرد و دوباره حرکت را آغاز نمود. نا امیدی از رحمت الهی خواسته شیطان است و بزرگ ترین گناه. همان طور که یک کودک نوپا با زمین خوردن دوباره بر می خیزد و راه می افتد ما هم باید دوباره بر خیزیم و حرکت کنیم.
1- ارتباط با دعاها مخصوصا مناجات خمسه عشر( مناجات پانزده گانه): این دعاها سرشار از معرفت است و اگر انسان معرفتش بالا رفت به آرامش می رسد.
مناجات خمسة عشر( مناجات پانزده گانه) از امام سجاد علیه السلام و در مفاتیح الجنان موجود است. این مناجات شامل:« مناجات توبه کنندگان، مناجات شِکوه داران، مناجات ترسناکان، مناجات امیدواران، مناجات مشتاقان حق، مناجات شکر گزاران، مناجات اهل طاعت خدا، مناجات اهل ارادت و اشتیاق، مناجات محبان خداوند، مناجات اهل توسل به خداوند، مناجات نیازمندان به درگاه خدا، مناجات عارفان، مناجات اهل ذکر، مناجات چنگ زنندگان به ریسمان الهی، مناجات اهل زهد». همان طور که ملاحظه می کنید به فراخور حال هر انسانی مناجاتی با پروردگار عالمیان وجود دارد. حتما در زمان هایی که حس معنوی دارید با این مناجات مأنوس باشید.
2- دفترچه یادداشتی بردارید و نام هر شهید را در یک صفحه آن بنویسید. سعی کنید از شهدایی باشند که معروف نیستند( نام هر شهیدی که هر کجا می بینید، شهیدی که فقط کوچه ای به نام اوست یا ...). حتی می توانید چند صفحه به شهدای گمنام شهرکتان اختصاص دهید. در طول روز با آن شهید ارتباط برقرار کرده با او صحبت کنید و از او در رسیدن به اهداف معنوی و مادیتان یاری بخواهید. شهدا به گفته خداوند در قرآن کریم، زنده اند بنابراین کاملا صدای شما را می شنوند و به یاریتان خواهند شتافت.
3- مداومت و ایستادگی: پیمودن مسیر حق و حقیقت دائمی است و باید در این راه ایستادگی از خود نشان داد. البته این طور نیست که انسان در تنگنا و با سختی این مسیر را بپیماید بلکه از بودن با حضرت حق لذت می برد و این لذت بالاترین لذات است.
4- قرآن: انس با قرآن و تلاوت و تدبر در آن زنگار را از دل انسان می زداید. قرآن کلام خداست و کلام خدا نیز نور است. کار نور این است که راه را به آدمی نشان می دهد و انسان را از ظلمات نجات می بخشد. سعی کنید در روز حداقل چند آیه از قرآن بخوانید.
5- مطالعه: از آن جا که انسان موجودی فراموش کار و غفلت خیز است باید کاری کرد تا این فراموشی و غفلت کمتر دامن گیر آدمی شود. برای این کار مطالعه مستمر و هدایت شده بسیار مفید است. مطالعه برخی کتب پیشنهاد می شود:
- گناهان کبیره شهید دستغیب. گناهان کبیره، شهید دستغیب
- معراج السعادة، ملا احمد نراقی
- به کجا و چگونه، محمد عالم زاده نوری، انتشارات مؤسسه امام خمینی(ره)
- کتاب های پرسش و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری.
- کیمیای سعادت( احوالات مرحوم شیخ رجبعلی خیاط)
- الهی نامه، آیت الله حسن زاده آملی
ارجاعات:
1- یا داود ! لو یعلم المدبرون عنی کیف انتظاری لهم، ورفقی بهم، وشوقی إلى ترک معاصیهم، لماتوا شوقا إلی وتقطعت أوصالهم من محبتی. (المحجه البیضاء، ج 8، ص 62، به نقل از میزان الحکمه)
2- تفسیر نمونه، ج 24، ص 295
3- التفسیر المعین، ص 220
4- تفسیر نمونه، ج 24، ص 296
5- قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا. (سوره زمر، آیه 53)
6- تفسیر نور الثقلین، ذیل آیه 100و 101 سوره شعراء
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید