بازدید امروز : 165
بازدید دیروز : 141
ما چگونه می توانیم از طریق فطرت خود خداوند را بشناسیم و چطور می توانیم درون خود را بشناسیم، خداوند را هر چه بهتر در درون خود حس کنیم امدادهای او را که به ما می رسد ر ا انکار نکنیم و به طور کلی ایمان خود را افزایش دهیم؟
خدا را سپاس می گوئیم که دانشجویانی همچون شما در دانشگاههای ایران اسلامی مشغول به تحصیل بوده و همانگونه که در کسب علم تلاش کوشش می نمایند ، به دنبال کسب معارف توحیدی نیز هستند .
دانشجوی گرامی : انسان فطرتا خدا جو است و می داند که درمان تمام دردها و جبران تمام نقص هایش خدای متعال است و زندگی را هم فرصتی برای خدایی شدن می داند و دائم در جستجوی خالق خود می باشد, منتهی تا غفلت زدایی نکند و این فطرت در او شکوفا نشود, نمی تواند عملا در زندگی دینی خود موفق باشد و کمال و سعادت خود را تضمین شده ببیند. برای اینکه انسان بتواند از طریق فطرت به تمامی آنچه نگاشته اید برسد دو راه عمده را باید در زندگی خود طی نمائید اول : شناسایی زنگارهایی که مانع از شکوفایی فطرت می شود دوم : برطرف نمودن موانع شکوفایی فطرت
برای روشن شدن این دو راه به توضیحاتی که در این خصوص خدمت شما ارائه می نمائیم خوب دقت کنید :
اول : موانع شکوفایی فطرت
خداوند متعال نعمتی تغییر ناپذیر (1) در وجود تمامی انسان ها به ودیعه نهاده به نام فطرت که به واسطه آن خیر را از شر را و هدایت را از ضلالت و ... تشخیص می دهد و به خاطر همین نعمت است که می بینیم گذاره هایی همچون فداکارى، احسان، شجاعت، سخاوت و قهرمانى، در نزد همه مردم زمین چه مسلمان و چه غیر مسلمان خوب پسندیده است و گذاره هایی که در مقابل آنها قرار دارد همچون ترس و بخل و ... صفات رذیله محسوب می شود .
انسان بوسیله همین فطرت اولیه است که پروردگارش را می شناسد و به او ایمان می آورد . اما متاسفانه برخی امور مانع از شکوفایی این نعمت الهی گردیده و همچون سدی جلوی خود شناسی ، خداشناسی و ایمان افراد را می گیرد تا جایی که هم خود و هم خدای خود را بطور کامل فراموش کرده و به او کافر می شوند .
چه بسا نمونه های متعددی از این موانع در مسیر زندگی هر یک از ما وجود داشته باشد که سدی در برابر خودشناسی و خدا شناسی ما گردیده است لذا در قدم اول باید این موانع را به خوبی شناخت تا با آگاهی کامل به مبارزه با آنها پرداخته و در رفع آنها تلاش و کوشش نمود .
در اینجا برای آشنایی بیشتر شما به تعدادی از مواردی که مانع از شکوفایی فطرت انسان می گردد اشاره می نمائیم:
1- غفلت
انسانى که از خود و خدا و آیات الهى غافل شود، از حرکت علمى براى شناخت و شهود حق و از حرکت عملى براى شکوفایى (فطرت و) فضایل نفسانى محروم مى گردد زیرا غفلت که در فرهنگ دین، رجس و چرک است، نمى گذارد انسان به سوى کمال حرکت کند. چنان که در قرآن فرمود: «ولقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن والإنس لهم قلوب لا یفقهون بها ولهم أعین لایبصرون بها ولهم اذان لا یسمعون بها أولئک کالأنعام بل هم أًضل أولئک هم الغافلون»( اعراف/ 179).
به یقین گروه بسیارى از جن و انس رابراى دوزخ آفریدیم، آنها دل ها و عقل هایى دارند که با آن اندیشه نمى کنند و نمى فهمند و چشمانى دارند که با آن نمى بینند و گوش هایى دارند که با آن نمى شنوند، آنها چون چارپایانند، بلکه گمراهتر، اینان همان غافلانند.
خدای متعال اندیشه را داده تا خدا را درک کند و چشم و گوش را داده تا آثار وجودی و صفات رحمان خدا را در آفرینش مشاهده کند و به یاد خدا باشد و برای خدا کار کند. وقتی انسان از خدا غافل می شود, از انسانیت تنزل می کند و از جمله حیوانات و غافلان محسوب خواهد شد.
امیرالمؤمنین على (ع) فرمود: «الغفله ضلال النفوس»( شرح غرر الحکم 1/ 369.)
غفلت، گمراهى جان است. امام صادق (ع) فرمود: «إیاکم والغفله فإنه من غفل فإنما یغفل عن نفسه»( بحارالانوار 69/ 227) ترجمه : از غفلت بپرهیزید زیرا به زیان جان شماست، غفلت از تزکیه و نزاهت روح، غفلت از جان خود شخص است و خسارات بزرگى را در پى دارد. (آیة الله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
2- پندارگرایى
انسانى که مى پندارد خدا او را نمى بیند و او در مشهد و محضر خداى سبحان نیست، پنهان و نجواى او را نمى داند، انسانى که مى پندارد با مرگ نابود مى شود و دوباره زنده نمىشود انسانى که مى پندارد قدرت و جاه و مال او را جاودانه مى کند انسانى که مى پندارد نظام آفرینش بیهوده و یاوه است «أفحسبتم أنَّما خلقناکم عبثا»( مؤمنون/ 115). و انسانى که مى پندارد هدایت یافته است و نیازى به رهبرى پیامبران ندارد، و انسانى که مى پندارد کار خوب انجام مى دهد در حالى که به بدى مبتلاست «وهم یحسبون أنَّهم یحسنون صنعا»( کهف/ 104). در همه این موارد و نظایر آن گرفتار یکى از موانع شکوفایى فطرت است.
سرّ اینکه انسان پندارگرا از شهود حقیقت و گرایش به فضیلت محروم مىشود، آن است که دلهاى این گونه انسانها تهى است و چیزى در آن وجود ندارد «و افئدتهم هواء» چون آنچه به دل آنها راه یافته، پندار محض است و پندار هم باطل است.
بنابراین، انسانى که در کمند پندار خود گرفتار است، هرگز در صدد شکوفایى فطرت خود در بعد علم و عمل نخواهد بود، نه حق را مشاهده مى کند و نه فضایل را در زندگى خود پیاده خواهد کرد. (آیة الله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
3- تکبر
قرآن مى فرماید: «إنَّ الذین یجادلون فى ایات الله بغیر سلطان أتیهم إن فى صدورهم إلا کبر ما هم ببالغیه»( غافر/ 56). آنان که بدون برهان به مجادله در آیات خداوند مى پردازند، در سینه هایشان جز کبر چیز دیگرى نیست. جدل از کبر سرچشمه مى گیرد و کبر چرکى است که صفحات شفاف دل را تیره مى کند و انسانى که دلش تیره شد، از شهود حق و گرایش به فضیلت باز مى ماند، قرآن در سوره «اعراف» مى فرماید: «سأصرف عن ایاتى الَّذین یتکبرون فى الأرض بغیر الحق و إن یروا کل ایة لا یؤمنوا بها و إن یروا سبیل الرشد لا یتخذوه سبیلا و إن یروا سبیل الغى یتخذوه سبیلا»( اعراف/ 146). (به زودى کسانى را که در زمین به ناحق تکبر مىورزند از آیات خود منصرف مىسازیم آنها خیانند که اگر هر آیه و نشانه اى را ببینند به آن ایمان نمى آورند، اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمى کنند، و اگر راه گمراهى را ببینند، آن را راه خود انتخاب مى کنند.) (آیة الله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
4- خودبینى و هوس مدارى
از موانع بزرگ شکوفایى فطرت، گرفتار شدن در دام خودبینى و هوس مدارى است، انسانى که خواهش هاى نفسانى او جلوى بینش و گرایش او را بگیرد از شکوفایى خود باز مى ماند. این دسته از انسان ها، به دلیل این که قبله آنها منافع شخصى آنهاست و همه چیز را در خود و براى خود مى بینند، از سیر و سلوک باز مانده و در نتیجه فطرتشان شکوفا نمى شود.
شیطان هم چون گرفتار خودبینى شد و بر اساس ابتلاى به این بیمارى گفت: «أنا خیر منه»( اعراف/ 12). (من از آدم بهترم.) سقوط کرد و این خوى بد مایه هبوط او گردید قرآن مى فرماید: «أفرأیت من اتَّخذ إلهه هویه و أضله الله على علم وختم على سمعه وقلبه وجعل على بصره غشاوةً فمن یهدیه من بعد الله أفلا تذکرون»( جاثیه/ 23). برخى معبود خود را هواى نفس خویش قرار مى دهند، خداوند چنین کسانى را گمراه ساخته، بر گوش و قلبشان مهر زده و بر چشمشان پرده مى افکند چه کسى جز خدا مى تواند این گروه را هدایت کند؟ (آیة الله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
5- تعلق به دنیا و محبت به آن
تعلق به دنیا و محبت به آن، از موانع اساسى شکوفایى فطرت، است به همین دلیل در روایات آمده: «حُبُّ الدُنیا رَأس کل خطیئه»( بحارالانوار 70/ 59) و در تعبیرى دیگر فرموده است «رأس کل خطیئةٍ حب الدنیا»( کافى 2/ 315) ترجمه : اساس تمامى خطاها محبت دنیا است.
محبت دنیا همانطور که مانع اصلاح عملى انسان است، موجب تباهى و فساد علمى انسان نیز مى شود. از این رو قرآن کریم دنیا را بازى و بازیچه معرفى مى کند. على (ع) آن را سرگرمى معرفى کرده است. تلاش شیطان و نفس اماره نیز آن است که انسان را به دنیا سرگرم کنند.
نشانه این که دنیا بازیچه و سرگرمى است، آن است که اگر کسى به آن مبتلا شود، معتاد مى شود و زمامش به دست آن وسیله سرگرمى مى افتد، در نتیجه چنین انسانى فرسوده و خسته شده گاهى چنان است که تا او را از پاى در نیاورد، رها نمىکند.
قران کریم انسان را از دنیا طلبى و تعلق به دنیا نهى مى کند زیرا دنیا طلبى و تعلق به آن انسان را وابسته مى کند و انسان وابسته به دنیا به توحید و فضایل توحیدى راه نمى برد.
از آنجا که دنیا بزرگترین مانع سیر انسان و شکوفایى فطرت اوست، خداوند انبیا را فرستاد تا پرده دنیا گرایى را از جلو چشم جامعه کناز بزنند چنان که حضرت على (ع) فرمود: «وَهو الذى أسکن الدنیا خلقه و بعث إلى الجن والإنس رسله لیکشفوا لهم عن غطائها ولیحذروهم من ضرائها»( نهج البلاغه، خطبه 183) ترجمه : خداوند دنیا را مسکن مخلوقاتش قرار داده و رسولش را به سوى جن و انسان مبعوث کرده تا پرده از چهره زشت دنیا برگیرند و آنها را از زیان هایش بر حذر دارند.
وقتى انسان با تعلیم و تذکر انبیا پرده تعلق به دنیا را از جلو چشمش برداشت، با عالم باطن و ملکوت عالم آشنا شده و فضیلت و تقوا را در خود پیاده مى کند.
گفتنى است که تمام موانع شکوفایى فطرت را مى توان به همین مانع که جامع همه آنها است ارجاع داد، لیکن لازم است چنین دنیایى را به همان معناى معهود نزد اهل معرفت تفسیر کرد که هر چه انسان را از خدا باز مى دارد، دنیا است.
6- گناه
یکی از موانع شکوفائی فطرت خداجوی انسان، آلودگی روح به گناهان است . اصولا آلودگی گناهان دل را از خدا دور می کند و پاکی و لطافت نخستین آن را از بین می برد . فطرت چنین انسانی نمی تواند شکوفا شود . همچنین آلوده بودن محیط و غرق شدن جامعه در شهوت پرستی و هوای نفس، تحریک شهوات و تن پروری و حیوان صفتی از عوامل انحراف و یا بی اثر شدن فطرت الهی انسان است . استاد مطهری می نویسد:
«اینها با هر گونه احساس تعالی اعم از مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری، منافات دارد، آدم شهوت پرست حتی احساس عزت و شرافت و سیادت و شهامت و شجاعت را از دست می دهد و اسیر شهوت می شود و جاذبه های معنوی او را نمی کشد همانطور که خداوند می فرماید: «ان الله لایهدی القوم الفاسقین » (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، صدرا، تهران، چاپ چهارم، 1374، ج 3،ص 405) ( مقاله : فطرت خداجویی و نقش آن در تربیت انسان- مجله رواق اندیشه، شماره 12 ، سیدمحمدرضا موسوی فراز )
7- محیط نامناسب
عامل دیگری که ممکن است مانع هدایت فطری انسان شود، محیط نامناسب است . در جامعه ای که عقیده رسمی، ماتریالیسم است، شنیدن ندای فطرت و پاسخ درست به آن، مانند حرکت برخلاف جهت رودخانه است و ممکن است باعث از دست دادن موقعیت های اجتماعی شود . ( مقاله : فطرت خداجویی و نقش آن در تربیت انسان- مجله رواق اندیشه، شماره 12 ، سیدمحمدرضا موسوی فراز )
8- بیان نادرست مفاهیم دینی
بیان نادرست مفاهیم دین، به صورت ایجاد تصور نامعقول و غیر علمی از خدا و صفات او یا ایجاد تعارض میان دین و سایر فطریات و تمایلات طبیعی بشر نیز از عوامل سرکوبی فطرت مذهبی است . (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، صدرا، تهران، چاپ چهارم، 1374، ج 3، ص 405و همچنین ر . ک: فطرت در قرآن، پیشین، ص 391- 402) ( مقاله : فطرت خداجویی و نقش آن در تربیت انسان- مجله رواق اندیشه، شماره 12 ، سیدمحمدرضا موسوی فراز )
ب : برطرف نمودن موانع شکوفایی فطرت
راه های متعددی برای برطرف نمودن موانع شکوفایی فطرت وجود دارد که در این خصوص می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- غفلت را با معرفت از خویش دور کنیم و سعی کنیم اولا خدای متعال را در همه آفریده ها و و قدرت او را در تمامی حوادث زندگی مشاهده کنیم و از طریق مطالعه و تفکر در آفاق و انفس و جهان تکوین و تمامی آفریده ها به عنوان آیات و نشانه های خدا و همچنین کتاب تشریعی حق تعالی یعنی قرآن کریم, تجلی صفات جمال و جلال الهی را ببینیم و ثانیا سعی کنیم اراده خدا را بشناسیم و از طریق شناخت دین و احکام و اخلاق دینی و عبادت خدا روش عملی حس کردن خدا را بیاموزیم و چگونه زیستنی که مورد رضایت خداوند است را بدانیم.
معرفت خداوند هم همین است. فرق معرفت با علم این است که علم کلی و از دور است, ولی معرفت شناخت از نزدیک است. دیدن خدا در تمام دیدنی ها و حتی شنیدن صدای خدا از تمام صداها و بوییدن خدا از تمام بوییدنی هاووو یعنی تمام اشیا را مظهر خدا دانستن و خدا را در آینه های مظاهر و مخلوقات دیدن و حس کردن. حتی در تمام حوادث و اتفاقاتی که می افتد خدا حضور دارد و موثر حقیقی عالم خداوند است. اینگونه شناخت همان معرفت است. شناخت از طریق برهان و علت های فلسفی علم است و کلی است نه معرفت. آنچه به انسان شناخت واقعی می دهد معرفت است.
اگر انسان به خدا معرفت پیدا کرد و با وصف توحید او را شناخت, یعنی عرفان نظری پیدا کرد و در اعتقاد خود موحد شد, آنگاه متوجه می شود که هر چه دارد از خدا است و هر چه هم می خواهد از خدا به او خواهد رسید, بنابراین تمام توجه خود را به سوی خدا می کند و سعی خواهد کرد تا با حاکم ساختن اراده خدا بر زندگی خویش تمام وجود خود را خدایی و توحیدی کند, آنگاه است که لذت بندگی را می چشد و به عرفان عملی کامل نیز خواهد رسید.
2- عمل به دستورات شرع، الهام گرفتن از آیات کریمه قرآن، بیانات انبیاء و اولیاء و پیشوایان دین و تسلیم شدن.
خداوند در مقام بیان وظایف پیامبر اسلام (ص) فرموده است: «یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»( آل عمران/ 164) اولین وظیفه رسالت، تلاوت آیات الاهى است و دومین وظیفه، تزکیه روح و سومین وظیفه تعلیم کتاب و حکمت است. تعلیمات پیامبر دو دسته است. بخشى از آن، تعالیم عقلى است که قرآن کریم با استدلال هاى عقلى بشر را به نتایج آنها هدایت مى کند، یعنى مطالبى را که انسان نمى داند. به انسان مى آموزاند. و بخشى از آن، تبیین مطالب فطرى و احیاى خاطره هاى درونى بشر است که انسان ها آنها را به همراه آفرینش خود دارند. (آیة الله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن ج 12 (فطرت در قرآن) لذا عمل نمودن به دستورات شرع همچون عمل به واجبات ( مانند نماز ، روزه و حفظ حجاب و ...)و مستحبات می تواند انسان را در پاسخگویی صحیح به ندای فطرت یاری نماید (2)
3- دوری از گناه
یکی از مهمترین مسائل که موجب برطرف شدن موانع در راستای شکوفا شدن فطرت می گردد دوری از گناه و هواهای نفسانی است ، زیرا گناهان و خواهش های نفسانی موجب ضعف ایمان، سلب ایمان و یا عدم تحقق ایمان از اصل می شود. کسی که پیرو نفس اماره است غرایز، او را رهبری می کنند و وی چشم و گوش بسته و بی توجه به ماوراء خواسته های غریزی خود، آنها را پیروی می کند و این گرایش ها ما را از ایمان آوردن باز می دارند.( مبانی، روش ها و اهداف تربیتی در صحیفه سجادیه ، ص 9 ، کتابخانه سایت تبیان . مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، با تحقیق و نگارش محمد حسین اسکندری، ج1،با استفاده ازص 196 تا209، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم، 1380.) (3)
4- توبه از گناهان گذشته
بوسیله توبه خالص و نصوح ، آثار فکر بد و اعمال آلوده گذشته را از بین برده ، زنگارهای دل برطرف نموده و با تلاش و کوشش، راه رشد را برای انسان فراهم می نماید .
5- زیاد کردن توجهات قلبی
در حدیث معراج هست که خداوند به پیامبر (ص) فرمود: «ای محمد! همت خود را به یک چیز متوجه ساز و زبانت را یکسان قرار بده، بدنت را زنده بدار و هرگز غافل مباش، کسی که از من غافل گردد، برایم مهم نیست که به کدام وادی هلاکت در افتد.» توصیه خداوند به پیامبر این است که اگر یاد خدا در دلت نباشد، بدنت مرده است. حیات انسانی تو، به یاد خدا بستگی دارد و اگر به یاد خدا نباشی از حیات انسانی محروم خواهی بود و بدنت مرده است. وقتی بدن انسان زنده می ماند که لحظه ای از خدا غافل نگردد و غفلت عامل اصلی هلاکت است.( مصباح یزدی ، محمد تقی، درک محضر خدا ، ص 1 تا 3 ، با تلخیص و تغییر ، کتابخانه سایت تبیان. مصباح یزدی، محمدتقی، راهیان کوی دوست، ص 250 و 251، چاپ سوم، 1376. )
6- دوری از دوستان ناباب و محیط های ناسالم
همانگونه که گفته شد محیط زندگی ، تحصیل و ... نقش بسزایی در سرکوب شدن فطرت انسانی دارد لذا تجدید نظر نسبت به دوستان ناشایست که از لحاظ فکری و اخلاقی دچار مشکل هستند و همچنین بازنگری در محیط رفت و آمد خود نقش زیادی در شکوفا شدن فطرت انسانی ایفا می نماید .
امیدواریم بتوانید با در نظر گرفتن این مطالب در مسیر خودسازی و خداشناسی قدم برداشته و هر روز بر ایمان تان افزوده گردد .
----------------
پی نوشت :
1- خداوند متعال در این خصوص می فرماید : «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ... »(روم/30) (پس روی خویش را بسوی دین یکتاپرستی فرا دار، در حالی که از همه کیش ها روی برتافته و حق گرای باشی، به همان فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده است . آفرینش خدای - فطرت توحید - را دگرگونی نیست .
2- برای اطلاع از دستورات شرعی به رساله عملیه مرجع تقلید خود مراجعه نمائید .
3- برای شناخت گناهان و دوری از آنها به گناهان کبیره شهید دستغیب مراجعه نمائید .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید