بازدید امروز : 551
بازدید دیروز : 141
چرا برخى بر پوشش خانمها با چادر مشکى اصرار دارند. رنگ مشکى چادر چه اثرى دارد که بر آن پافشارى مىشود. چرا در برابر پوششهاى رنگى خانمها مقاومت مىشود؟
براى پاسخ به پرسش شما لازم است به ثمرات حجاب با چادر مشکى اشاره شود. این ثمرات عبارتند از:
1. پوشانندگى بیشتر
عوامل مختلفى مانند نازک نبودن، گشاد بودن و نوع رنگ در تأمین پوشش بیشتر مؤثر هستند. در بین رنگها، رنگهاى تیره و مشکى، در تأمین حجاب حداکثرى بانوان در بیرون منزل مؤثر هستند، چون موجب پوشانده شدن بیشتر و مانع از دیده شدن آنها هستند.
چشم در تاریکى جایى را نمىبیند و پارچه یا پرده مشکى باعث پوشاندن بیشتر و بهتر است. به دلیل پوشانندگى بیشتر رنگ مشکى، قهوهاى و یا سرمهاى برمیگزینند و از رنگهاى روشن و جذاب دورى مىکنند تا اندامشان از چشم نامحرمان پوشیدهتر باشد.(2)
علاوه بر این، رنگ مشکى پوشاننده رنگهاى دیگر است و زیر آن هر لباس رنگى دیگرى را که باشد مىپوشاند. ضرب المثل معروف «بالاتر از سیاهى رنگى نیست» اشاره به همین واقعیت است که رنگ سیاه برترین رنگها است و تمام رنگهاى دیگر در مقابل آن، رنگ مىبازند.
قرآن مجید مىفرماید: (یُغشِى الَّیلَ النَّهارَ((3) پرده سیاه و تاریک شب، روز را مىپوشاند». در یکى از تفاسیر در ذیل آیه آمده است: ساکنان زمین پس از تحمل چند ساعت تاریکى و سرما طالب نور و گرما مىشوند، که روز با نور و گرماى خود آنها را زیر پوشش گرفته و در آنان تحرک مىآفریند. اما پس از تحمل چند ساعت گرما و رنج و کار و فعالیت روزانه، طالب سکون و آرامش شب مىشوند و شب، ساکنان زمین را در چادر سیاه و مشکى خود مىپوشاند.(4)
خداوند مىفرماید: (وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً((5) پرده سیاه و تاریک شب را به منزله لباس و پوشش قرار دادیم». در این آیه، تاریکى شب به پرده و پوشش گسترده تشبیه شده است که همه اجسام را مىپوشاند، همان گونه که جلباب و چادر مشکى تمام بدن و لباس بانوان را در برخورد با نامحرم مىپوشاند.
نکته جالب توجه این که برخى علما جلباب را در چادر شب معنا کردهاند.(6) به نظر مىرسد به دلیل دو ویژگى: گستردگى در پوشش و رنگ مشکى (که در جلباب (چادر مشکى) و پرده تاریک شب موجود است) جلباب به چادر شب معنا شده است.
در روانشناسى رنگها آمده است: سیاه به معناى «نه» است.(7)
یک خانم پزشک روانشناس در تأیید نکته بالا گفته است: در روانشناسى رنگها چیز جالبى خواندم که وقتى انسان به یک چیز سفید نگاه مىکند احساس مىکند انگار به آن چیز نزدیکتر مىشود اما وقتى چیز مشکى مىبیند احساس مىکند از او دور مىشود. آن موقع من گفتم پس چه بهتر هر وقت یک مرد من را مىبیند فکر کند که من دارم از او دور مىشوم.(8)
تجربه زندگى روزانه نیز مؤید این واقعیت است که رنگ سیاه، چشم را مىزند و رنگ سفید چشم را جلا مىدهد. با توجه به اینکه یکى از شرایط حجاب اسلامى این است که نگاه نامحرمان را به خود جلب نکند، اگر بانوان چادر مشکى بپوشند که توجه بینندگان نامحرم را جلب نمىکند، بهتر است یا رنگ سفید که چشمها را جلا مىدهد و توجه را به آنها متمایل مىسازد؟
رنگ مشکى اثر کاهش تحریکهاى روحى و روانى دارد، چون رنگ صامت و غیر محرک است و واکنش مهمى در بیننده ایجاد نمىکند، از این رو یکى از از بهترین ابزار کاهش واکنشهاى روانى است و نه تنها وسیله جلب توجه دیگران نمىشود؛ بلکه به عدم توجهکمک مىکند. به همین دلیل در هنگام برخورد با جنس مخالف و غیر محارم، استفاده از چادر مشکى، اثرات مطلوبى از نظر کاهش حالات و امیال جنسى دارد. خداوند در سوره نور ضمن آموزش حدود مراقبتهاى اولیه در شیوه رویارویى با غیر محارم در آخر آیه خطاب به زنان مىفرماید: (وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(؛(9) نباید زنان پاى خود را چنان به زمین بکوبند که صداى زینتآلاتشان شنیده شود (و سبب تحریک نامحرم گردد)». بنابراین مىتوان گفت: چون حجاب و لباسهاى رنگارنگ سبب جلب توجه نامحرم و تحریک جنسى مىگردد، مطلوب نیست اما چون حجاب و چادر مشکى باعث جلب توجه نمىگردد، رنگى مطلوب است.(10) معمولان بانوانى که اعتقاد راسخ به لزوم پوشیدگى بیشتر در برخورد با نامحرم دارند چادر مشکى را مىپسندند زیرا این رنگ، بدن را بیشتر و بهتر مىپوشاند.(11)
2. نگاه شکنى
در روانشناسى رنگها گفته مىشود رنگ سیاه نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهایى است. از این رو، کسى که حجاب و چادر مشکى مىپوشد، پیوسته جلوه و نماى خود را نفى مىکند و خود را از نگاهها دور مىدارد؛ یعنى فرد داراى حجاب و چادر مشکى، به نگاههاى نامحرم مىگوید: هیچ جایگاهى براى نگاه در من وجود ندارد. کاملاً از شما روى گردانم و نگاه شما به من به جز زیان حاصلى ندارد.
از سوى دیگر وقتى رنگ مشکى در کنار رنگ دیگرى قرار مىگیرد، تأثیر آن را تقویت مىکند و خصلت آن رنگ را مورد تأیید قرار مىدهد. اگر یک پنجره رنگین در کنار میز سیاهى قرار بگیرد، هر بینندهاى که به آن سو بنگرد نگاه او ناخودآگاه به طرف پنجره جلب خواهد شد و اصلاً به صفحه سیاه میز توجهى نخواهد کرد. رنگ سیاهِ میز خاصیت جلوه نمایى خود را نفى کرده، در عوض خاصیت رنگ پنجره را تقویت نموده، به همین علت وقتى خانمى چادر مشکى به سر مىکند و در خیابان راه مىرود، ناظرى که از دور به او و اشیاى رنگى اطراف مثل ماشینها و مغازهها نگاه مىکند، بىاختیار اشیاى رنگى نظر اور ا به خود جلب مىکند. بسیارى از اوقات بیننده به رنگ مشکى اصلاً توجهى نمىکند و رد مىشود.
بنابراین بانوانى که مىخواهند به بهترین شیوه، عفت و پاکدامنى خود را حفظ کنند و از نگاههاى آلوده در امان باشند، از حجاب و چادر مشکى استفاده مىکنند.(12)
چادر مشکى بدن بانوان را در مواجهه با نامحرمان به طور یکنواخت و در عین حال به روش ساده و معمولى و به دور از تجمل مىپوشاند.(13)
3. مهار کننده تحریکهاى غریزه جنسى
خدا در هر یک از زن و مرد کشش و جاذبهاى به نام غریزه جنسى قرار داده است تا زن و مرد در کنار هم بتوانند کانون خانواده را گرم و پابرجا نگاه دارند و این نیرو و جاذبه درونى، مایه انس و الفت زن و مرد نسبت به یکدیگر گردد. از طرف دیگر براى این که فساد و تباهى در جامعه و خانواده ایجاد نگردد، خدا به هر یک از زن و مرد دستورها و احکام ویژهاى درباره حجاب و پوشش داده است تا خود را از نامحرم بپوشانند و نیروى جاذبه جنسى خود را براى خانواده خویش صرف نمایند.
با توجه به خاصیت و فایده نگاهشکنى پوشش مشکى مىتوان گفت که حجاب و چادر مشکى بانوان در برخورد با نامحرمان بهترین سدى است که دفعکننده جاذبه نیروى غریزى در زن و مرد نامحرم در جامعه است؛ زیرا از کششهاى غریزى جلوگیرى مىکند و چون چادر مشکى، پوشش یکدست و معمولاً ساده است، از جلب توجه نامحرمان به سمت زنان جلوگیرى مىکند.
در مقابل، تردیدى نیست که استفاده زنان از لباسهاى رنگارنگ، یکى از سادهترین و قوىترین ارتباطهاى غیرکلامى است، به گونهاى که باعث توجه جنس مخالف گشته، به طور غیرآگاهانه و غیرارادى ارتباط دو طرفه بین دو جنس برقرار مىکند، در نتیجه این ارتباط دو طرفه مقدار عظیمى از نیروى غریزه جنسى (که خداوند براى تشکیل و تحکیم خانواده قرار داده است) هدر مىرود.(14)
4. آرامشبخشى
رنگ سفید و یا به طور کلى نور و روشنایى در انسان، حیوانات و موجودات، آثار زیادى بر جاى مىگذارد؛ اما رنگ سیاه و تاریکى، نقطه مقابل آن است و آثار معکوسى در بر خواهد داشت؛ مانند تقابل و تناوب شب و روز که اثرات آنها از نظر تحرک و آرامش در انسان، ناهمگون و نقطه مقابل هم است.
تناوب شب و روز این فایده را دارد که هر یک، آثار وجود دیگرى را در انسان و موجودات خنثى مىکند و در حفظ اعتدال به او کمک مىکند. این فرایند مخصوصاً در انسان (که در فعالیت عمومى خود حد و مرزى نمىشناسد و مانند حیوانات نمىتواند همگام و همقدم با مقتضیات طبیعت حرکت کند) برجسته و ملموستر است چون با فرا رسیدن تاریکى شب و نبود نور، از فعالیت غیرطبیعى و اضافى روزانه او کاسته مىشود و مجال آرامش و آسایش جسمى و روحى به او مىدهد.(15)
قرآن مجید این واقعیت را که تاریکى و سیاهى شب باعث آرامش و سکون اما در مقابل، روشنایى روز باعث تحرک و فعالیت است، بیان کرده است: (هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً(؛(16)
خداوند کسى است که شب را براى شما آفرید تا در آن بیاسایید و روز را روشنى بخش قرار داد».
در این آیه صنعت ادبى «احتباک» به کار رفته است. «احتباک» یعنى قرینه بندى به گونهاى که صدر و ذیل سخن، یکدیگر را کامل کنند. با توجه به قرینهبندى متقابل، مراد از آیه این مىشود: خداوند شب را تاریک آفرید تا آرامش بگیرید و روز را روشن آفرید تا براى معاش برخیزید.(17)
چه عاملى باعث مىگردد بانوان مسلمان و مؤمن در بسیارى از کشورهاى اسلامى همچون ایران، عراق، عربستان، مصر و... به طور مستقل و جدا از هم و در عین آزادى عمل، حجاب و چادر مشکى را به عنوان پوشش مناسب در برابر مردان انتخاب کنند؟ آیا چنین انتخاب دستهجمعى جدا از هم، این مدعا را اثبات نمىکند که زن مسلمان به طور فطرى و با تجربه خود، به آثار و خواص پوشش مشکى مثل آرامش بخشىِ آن و اینکه باعث برگشت نگاههاى نامحرم از آنان مىگردد، پى برده و تنها هنگام استفاده از این نوع حجاب، احساس آرامش خاطر مىکند؟ نیز اضطراب روحى و روانى او به طور محسوسى کاهش مىیابد؟ وحى قرآنى در طراحى تئورى جامع خود درباره حجاب اسلامى، از نکته فطرى و روانشناختى یاد شده، به شکل بسیار زیبایى بهره گرفته است، با این توضیح که: رعایت حجاب چشمى (چشمپاکى) به طور کامل براى بسیارى از مردان غالباً مشکلتر از حجاب بدنى زنان است؛ زیرا رعایت کامل «چشمپاکى» نیازمنده اراده بسیار قوى است که از ایمان مذهبى زنده و پویا برخاسته باشد تا به وسیله آن مردان بتوانند نگاه خود را از نامحرم بپوشانند. به نظر مىرسد به دلیل سخت بودن رعایت کامل «چشمپاکى» از یک سو خداوند به مردان دستور «غض بصر= چشمپوشى» مىدهد، یعنى مردان در هنگام برخورد با زنان باید چشمچرانى نکنند.(18)
و از سوى دیگر به بانوان دستور مىدهد از حجاب مشکى استفاده کنند، چون استفاده بانوان از حجاب مشکى، در کاهش و انصراف نگاه مردان بسیار مؤثر است. بدین ترتیب ارتباط معنایى مناسبى بین آیه جلباب و آیه غض بصر ایجاد مىگردد، به گونهاى که گویا خداوند با دستور غضّ بصر به مردان و فرمان دادن به زنان براى استفاده از چادر مشکى عملاً زمینه تحقق حجاب اسلامى را تا سرحد اعلا فراهم کرده است.
5. وقار و هیبت معنوى
رنگ مشکى را تجار، پلیسها و کشیشان روحانى بر تن مىکنند تا نشانگر قدرت و اقتدار آنها باشد. افرادى که مایلند ظاهرى سنت گرا و احترام برانگیز داشته باشند نیز از این رنگ در لباسهاى خود استفاده مىکنند.(19)
در برخى کتابهاى مربوط به روانشناسى رنگها آمده: رنگ سیاه در بعضى موارد دلیل بر وقار و سنگینى و شیکپوشى است.(20) رنگ مشکى نمایانگر قدرت و اقتدار است.(21) خصوصیت دیگر رنگ مشکى آن است که باعث هیبت و تشخص است و ابهت بیشترى دارد. به دلیل همین خصوصیت، غالباً حاکمان و بزرگان براى اظهار شکوه و جبروت خویش، از لباسهاى داراى رنگ مشکى استفاده مىکنند.
به نظر مىرسد که انتخاب رنگ مشکى براى عمامه سادات و فرزندان پیامبر نیز به اعتبار ویژگى احتشام و هیبت معنوى است.(22)
علاوه بر این، رنگ مشکى رنگ ابهت است که براى مضطرب نمودن دشمن از آن استفاده مىشود. ابومسلم خراسانى براى پیشبرد مقاصد نظامى خود، رنگ پرچم و لباس لشکریان را مشکى انتخاب کرد تا باعث رعب و وحشت لشکر رقیب گردد.(23)
بنا به نوشته «مجمع الفرس»، چاووشانى که در قدیم پیشاپیش مرکب شاهان حرکت مىکردند و دورباش مىگفتند، سیاه مىپوشیدند تا مهیب نمایند و از همین روى به «چاووش»، سیاهپوش گفته مىشد.
کتاب لغت و فرهنگ برهان قاطع در برابر واژه سیاهپوش آورده است: شبگرد و عسس و میربازار و میر شب را گویند و چاووش را نیز گفتهاند و آن کسى باشد در پیشاپیش پادشاه و این جماعت در قدیم به جهت هیبت و صلابت و سیاست، سیاه مىپوشیدند.
امروزه نیز لباس رسمى برخى شخصیتها مثل قضات و وکیلها خصوصاً در مراسم ویژه و رسمى غالباً مشکى و یا سرمهاى است. حتى ورزشکاران زمانى که در رژه رسمى شرکت مىکنند، غالباً کت و شلوار مشکى یا سرمهاى مىپوشند. با توجه به همین ویژگى، استفاده بانوان از حجاب و چادر مشکى باعث نوعى والایى و هیبت معنوى به آنان مىگردد، که سبب مىشود مردان نامحرم در برخورد با آنان حریم گیرند.
به رغم وجود بهرهها و آثار متعدد ذکر شده براى حجاب مشکى متأسفانه برخى مطبوعات به طور غیر منطقى با تمسک به شبهاتى، در سالهاى اخیر در جهت سست کردن پایههاى حجاب اسلامى در ذهن زنان و بانوان، در نتیجه گسترش بدحجابى و بىحجابى گام برداشتهاند.(24)
2) على ابوالحسنى (منذر)، سیاهپوشى در سوگ ائمه نور«ع»، ص 31.
3) سوره اعراف، آیه 54، همچنین سوره رعد، آیه 3.
4) دکتر سیدمحمدباقر حجتى، عبدالکریم بىآزار شیرازى، تفسیر کاشف، ج 4؛ تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، پاییز 1368.
5) سوره نبأ، آیه 10، همچنین «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِباساً» سوره فرقان، آیه 47. علامه طباطبایى(ره) در ذیل آیه 10 سوره نبأ گفته است: «لباساً اى ساتراً یستر الاشیاء بما فیه من الظلمة الساترة للمبصرات کما یستر اللباس البدنَ»، و در ذیل آیه 47 سوره فرقان مىگوید: «کون اللیل لباساً انّما هو ستره الانسان بغشیان الظلمة کما یستر اللباس لابسَه»، مرحوم طبرسى(ره) در ذیل آیه 10 سوره نبأ گفته است: «وَ جَعَلنا اللَّیْلَ لِباساً» اى غطاء و سترة یستر کلَّ شیؤ بظلمته و سواده».
6) میرمحمدهاشم مجتهد مرندى خویى در رساله «صواب الخطاب فى اتقان الحجاب» چاپ شده در رسایل حجابیه، گردآورى آقاى جعفریان، ص 185.
7) دکتر ماکس لوشر، روانشناسى رنگها، ص 97، ترجمه ویدا ابى زاده، انتشارات درسا، چاپ نوزدهم، 1383.
8) دکتر زینب جلالى، حجاب از دیدگاه روانشناسى، ص 11، قم، مدیریت تربیتى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره).
9) سوره نور، آیه 31.
10) دکتر احمد صبور اردوبادى، آیین بهزیستى در اسلام، ج 2، خودآرایى (رنگ پوشاک)، ص 146، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ سوم، زمستان 1368.
11) محمدمصطفى مختار، حجاب در نگاهى نو، مجله پژوهشهاى قرآنى، شماره 25 و 26، ص 188.
12) حجت الله رحمانى، اعجاز رنگ سیاه (چرا چادر مشکى)، هفته نامه فیضیه، ص 3، دوشنبه 7، آذر 79.
13) سیدمجتبى هاشمى رکاوندى، مقدمهاى بر روانشناسى زن (با نگرش علمى و اسلامى)، ص 211 )با دخل و تصرف)، قم، انتشارات شفق، چاپ سوم، 1378.
14) على محمدى، فلسفه حجاب، ص 65.
15) آیین بهزیستى در اسلام، ج 2، ص 97.
16) سوره غافر، آیه 61.
17) مجله حوزه، ص 134-135، شماره 42، بهمن و اسفند 1369.
18) قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ...» (سوره نور، آیه 30)، براى آگاهى درباره معناى غض بصر ر.ک: استاد مطهرى، مسئله حجاب، ص 137-141.
19) موارد و دورتىسان، زندگى با رنگ، روانشناسى و درمان با رنگها، ص 137، ترجمه نغمه صفاریان پور، تهران، مؤسسه فرهنگى انتشارات حکایت، چاپ اول 1378.
20) مهندس ناصر فرزان، رنگ و طبیعت «دانش رنگها»، ص 42، تهران، چاپ اول تابستان 1383.
21) مقاله «از دنیاى رنگها تا دنیاى انسانها»، مجله زن شرقى، شماره 22، ص 11، دىماه 1383.
22) سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، ص 37.
23) محمد امین حجتى، اثرات تربیتى رنگ، ص 19، قم، نشر جمال، چاپ اول، تابستان 1383.
24) براى آشنایى با عملکرد برخى مطبوعات در زمینه پخش شبهات به عنوان نمونه ر.ک:
الف: مقاله «چادر مشکى» (کاوشى نو در آیه جلباب و نقد ادله مخالفان)، مجله اشراق اندیشه، شماره 9، اسفند 80.
ب: مقاله «فقر روش و بینش در بعضى مقالات مربوط به حجاب»، کتاب آسیبشناسى مطبوعات، دفتر اول، مرکز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علمیه، چاپ اول، بهار 1381.
ج: مقاله «هماندیشى منطقى با جوانان درباره لباس» روزنامه جمهورى اسلامى، 19 و 21 شهریور 80 و هفته نامه پرتو سخن، 23 16 و 30 آبان 1380.
د: مقاله «آیا پوشش مشکى براى بانوان کراهت دارد؟»، هفته نامه پرتو سخن، 5 تیر 1381.
ه: مقاله «چادر مشکى حجاب برتر»، مجله صبح اندیشه، مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما، مرداد و شهریور 82.
و: مقاله «دفاع غیرحقوقى از جرم مشهود بدحجابى»، روزنامه رسالت، 3 تیر 1383.
ز: مقاله «دفاع غیرمنطقى برخى مطبوعات از مسئله بدحجابى»، روزنامه رسالت، 3 تیر 1383.
پاسخ از ماهنامه پیام زن، شماره 178، ص 24-28، مقاله همگونى حجاب قرآنى و چادر مشکى، نوشته آقاى حسین مهدى زاده.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید