بازدید امروز : 248
بازدید دیروز : 141
چگونه بفهمیم که خداوند را به ایمان توحیدی قبول داریم و شعار نمی دهیم؟
دوست عزیز آنچه مطرح نمودید گویای بینش و درک عمیق شما نسبت به امور دینی می باشد . امیدواریم همواره در این مسیر حرکت نموده و اگر سوال دیگری در ذهنتان شکل گرفت با ما در میان بگذارید .
در خصوص آنچه مطرح نمودید باید گفت که :ایمان توحیدی مبتنی بر درک توحیدی هستی است. یعنی انسان درک کند که هر کسی و هر چیزی هر چه دارد از خدا است و از آن ناحیه به او داده شده است و همچنین بداند که هر چه نیز از این پس می خواهد و فکر می کند باید داشته باشد از کمالات و نعمت ها باید از ناحیه خداوند تامین شود, زیرا او و تمامی هستی, مظاهر و مخلوقات ذات احدی هستند و رابطه انسان با خدا رابطه ای بسیار نزدیک و واحد است به گونه ای که احساس کند خداوند در وجود او حضور دارد و در تمام هستی حضور و ظهور دارد. ابتدا باید وحدت میان خود و خدا را درک کنیم و بعد عملا در مسیر وحدت حرکت نماییم. این می شود درک توحیدی و البته این درک و ایمان دارای نشانه هایی می باشد که می توان این نشانه ها را از مجموع آیات و روایات و سخن عارفان واصل به دست آورد .
دانستن این نشانه ها انسان را قادر می سازد تا ایمان خود را ارزیابی نموده تا بداند که آیا خداوند را به ایمان توحیدی قبول دارد و یا صرفا شعار ایمان را سر می دهد و همچنین این امکان را به انسان می دهد تا اگر خدایی ناکرده ایمانش شعاری می باشد با محقق نمودن این نشانه ها به اصلاح خود پرداخته و ایمان توحیدی را در خود بارور نماید .
برخی از این نشانه ها از قرار ذیل می باشد :
1- احساس نیاز به خداوند در خود و توجه به بىنیازى ذات اقدس پروردگار:
بزرگترین ثمره و برکت دستیابى به ایمان توحیدی ، توجه انسان به غنا و بىنیازى ذات اقدس پروردگار و احساس نیازمندى خویش و ماسوى است. هر مقدار که گوهر وجود او به کمال توحید آراستهتر گردد، این توجه و احساس نیز افزونتر مىشود تا آنجا که مىفهمد خودش هیچندارد و خدا همه چیز دارد. سرّ تکیه همیشگى ائمه طاهرین (ع) در دعاها، مناجاتها، احادیث و سخنان عادى بر فقر خود و غناى خدا همین آراستگى آنان به توحید است. آنها مصداق اتمّ و اکمل انسانهاى کامل بودهاند، از اینرو بیشتر از دیگران بر این امر حیاتى تکیه مىکردهند.
از مباحث محورى در دعاى شریف عرفه، که از مناجاتهاى سالار شیهدان اباعبدالله الحسین (ع) مىباشد، همین مسئله است.
در یکى از جملات این دعا که مانند بسیارى از فرازهاى بلند آن آمده: «إلهى من کانت حقایقه دعاوى فکیف لا تکون دعاویه دعاوى؟»( مفاتیح الجنان، دعاى روز عرفه) پروردگارا کسى که حقایق او مجاز و دعواى بىدلیل است (زیرا از آن وى نیست) چگونه مجازها و ادعاهاى تهى از برهان او، دعواى صرف نباشد ؟
توضیح این که: انسانها ادعاهاى فراوانى دارند که فقط برخى از کمالهاى مورد ادّعا را واجد هستند. کسانى که اهل سیر و سلوک نیستند، همه دعاوى خود را حقایق مىپندارند و نه تنها آنچه را که دارا هستند و به رخ دیگران مىکشند بلکه نسبت به آنچه که ندارند نیز ادعاى دارایى مىکنند که این، نشانه جهل مرکب آنهاست. امّا مومن به ایمان توحیدی نه تنها نسبت به آنچه که ندارد ادعایى نمىکند بلکه حتّى حقایق خود را نیز ادّعا مىبیند زیرا او مىبیند که کمالهاى موجود از خودش نیست و او ذاتاً چیزى ندارد آنچه دارد مال خداست، قهراً چیزى براى انسان باقى نمىماند. (برداشتی از، حماسه و عرفان, آیة الله جوادى آملى)
2- اطاعت از رسول خدا(ص)
از نشانه های ایمان توحیدی اطاعت رسول خدا (صل الله علیه و آله ) می باشد همانگونه که در قرآن اطاعت از ایشان را در کنار اطاعت از خداوند قرار داده و آنرا از نشانه های ایمان برشمرده است : وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (الأنفال : 1) و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید!
در روایتی نیز آمده : مردى از رسول خدا (ص) پرسید: آیا بهشت را مىتوان خرید یا نه، چنانکه عدهاى بهشت را احتکار کرده و در انحصار خود مىدانند: «و قالوا لن یدخل الجنة الّا من کان هوداً أو نصارى»( بقره/ 111). آن حضرت در پاسخ فرمود: بلى، بهشت را مىفروشند و ثمن هم دارد. عرض کرد: ثمن بهشت چیست؟ فرمود: «لا اله الّا الله یَقولها العَبد مُخلصاً». آن مرد عرض کرد: مخلصاً یعنى چه؟ حضرت فرمود: اخلاص به آن است که به آنچه من بدان مبعوث شدم، ایمان آورده، عمل کند(بحار ج3 ص 13)
3- پیروی از اهل بیت (علیهم السلام )
رسول اکرم (ص) در ادامه روایت بالا شرط دیگر اخلاص در توحید را دوستى اهل بیت گرامى خود (ع) عنوان فرموده و در پاسخ آن مرد که سوال نمود : محبت اهل بیت شما جزو اخلاص در توحید است؟ حضرت رسول فرمود: آرى از برجسته ترین حقوق توحید، محبت اهل بیت است(بحار ج3 ص 13) بنابر این ایمان به خداوند بدون اعتقاد و التزام به ولایت عترت طاهره و بدون خضوع در پیشگاه خاندان عصمت و طهارت که ثقل دیگرى در قبال قرآن هستند شعاری بیش نخواهد بود .
4- سایه انداختن توحید بر تمامی اعمال :
به این معنا که تنها خدا را مطاع و قبلة روح و جهت حرکت و ایدهآل قرار دادن و طرد هر مطاع و جهت و قبله و ایدهآل دیگر یعنى براى خدا خم شدن و راست شدن، براى خدا قیام کردن، براى خدا خدمت کردن، براى خدا زیستن، براى خدا مردن، آنچنانکه ابراهیم گفت: «وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الْارْضَ حَنیفاً وَ ما انَا مِنَ الْمُشْرِکینَ»(انعام / 79) روى دل و چهرة قلب خود را حق گرایانه به سوى حقیقتى کردم که ابداع کنندة همة جهان علوى و سفلبى است هرگز جزء مشرکان نیستم «انَّ صَلوتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ امِرْتُ وَ انَا اوَّلُ الْمُسلِمینَ»( انعام/ 162 ) همانا نمازم، عبادتم، زیستنم و مردنم براى خداوند، پروردگار جهانهاست. او را شریکى نیست. به این فرمان داده شدهام و من اولین تسلیم شدگان به حق هستم.
5- انجام عمل صالح:
ایمان، حالتی قلبی و روانی است که در اثر دانستن یک مفهوم و گرایش به آن، حاصل می شود و با شدت و ضعف هر یک از این دو عامل، کمال و نقص می پذیرد. این تعریف، به این نکته اشاره دارد که تنها آگاهی و اطلاع در ایمان کافی نیست؛ بلکه افزون بر آن، گرایش به مورد آگاهی و انکار نکردن و انجام ندادن ضد آن نیز شرط است چنان که قرآن کریم می فرماید: «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا؛ آیات الهی را از روی ستم و برتری جویی انکار کردند در حالی که به آنها یقین پیدا کرده بودند» (نمل، آیه 14).
بر حسب آنچه از آیات شریفه و روایت ها استفاده می شود، حداقل ایمان برای سعادت ابدی عبارت است از ایمان به خدای یگانه و پاداش و کیفر اخروی و صحت آنچه بر انبیاء(ع) نازل شده است و لازمه آن تصمیم بر عمل به دستورهای خدای متعال است. بنابراین، کسی که آگاه به حقیقتی است ولی تصمیم دارد که هیچ گاه به هیچ یک از لوازم آن، عمل نکند، ایمان به آن نخواهد داشت و حتی اگر تردید داشته باشد که به آنها عمل کند یا نکند باز هم هنوز ایمان نیاورده است؛ قرآن کریم می فرماید: (گروهی از) اعراب(بیابانی به پیامبر اکرم) گفتند ما ایمان آوردیم. بگو: شما ایمان نیاورده اید؛ ولی بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است» (حجرات، آیه 14). از آنچه گذشت، معلوم می شود، ایمان قلبی بدون عمل به دستورهای شرع در سعادت و نجات انسان، کافی نیست به ویژه افرادی که در عین آگاهی از دستور شرعی آن را به هر علتی انکار کرده انجام نمی دهند (آیت الله مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، دوره سه جلدی، ج 3، ص 107 – 127 )
علاوه بر موارد گفته شده نشانه های دیگری در آیات و روایات برای مومنان - که به معنای واقعی دارای ایمان توحیدی می باشند – در دو ساحت فردی و اجتماعی ذکر شده که به جهت اختصار به برخی از آنها اشاره می گردد :
الف : نشانه مومنان در ساحت فردى
1- توکل بر خدا (انفال/2)
2- هنگام یاد خدا قلبشان ترسان و لرزان (انفال/2، توبه/51)
3- محافظت بر اداء فرایض خصوصاً نماز (مؤمنون/9)
4- عفت و پاکدامنى (مؤمنون/5)
5- خشوع در نماز (مؤمنون/2)
6- رویگردانى از امور لغو و بیهوده (مؤمنون/3)
7- افزایش ایمان هنگام شنیدن آیات الهى (انفال/2)
8- به هنگام شداید و سختىها سنگین و آرام ( امام صادق علیه السلام - أمالی الصدوق، ص: 592)
9- در برابر گرفتاریها و آزمونهاى ناخوشآیند دنیا بردبار( امام صادق علیه السلام - أمالی الصدوق، ص: 592)
10- به هنگام وسعت روزى و آسایش سپاسگذار و شاکر( امام صادق علیه السلام - أمالی الصدوق، ص: 592)
11- به همان اندازه از روزى که خداوند متعال به او ارزانى داشته قانع و راضى( امام صادق علیه السلام - أمالی الصدوق، ص: 592)
ب : نشانه مومنان در ساحت اجتماعى
6- امر به معروف و نهى از منکر (توبه/71، آل عمران/114)
7- تأمین حوائج مادى دیگران (توبه/71، انفال/3)
8- تعاون و همیارى با برادران ایمانى (توبه/71)
9- تواضع با مردم (فرقان/63)
10- پیشى گرفتن در انجام امور خیر (مؤمنون/59)
11- عدم طرح دوستى با کافران (مجادله/22)
12- کوشش در امانتدارى (مؤمنون/8)
13- وفاى به تعهدها و قراردادها (مؤمنون/8)
14- به دشمنان ستم و تجاوز ننماید( امام صادق علیه السلام - أمالی الصدوق، ص: 592)
15-بارش را به دوش دوستان نیفکند و یا آنکه به خاطر عوالم دوستى بار گناه آنان را به دوش نکشد( امام صادق علیه السلام - أمالی الصدوق، ص: 592)
16-بدنش در طاعت از خداوند و خدمت به خلق، در رنج و سختى است( امام صادق علیه السلام - أمالی الصدوق، ص: 592)
17- مردم از ناحیه او در آسایش و آرامش خاطرند( امام صادق علیه السلام - أمالی الصدوق، ص: 592)( براى آشنایى بیشتر با صفات و ویژگىهاى عملى مؤمنان خطبه همام در نهج البلاغة را مطالعه فرمایید.)
در پایان ذکر این نکته لازم است که : از ویژگی های ممتاز انسان آن است که نسبت به بسیاری از کارها و رفتارها می تواند از مرحله بسیار ضعیف به مرحله بسیار قوی رشد نماید و با توجه به عنصر اختیار می تواند هر کدام از مراحل را انتخاب کند. بنابراین شدت و ضعف هر یک از نشانه های گفته شده در افراد مختلف دلیل بر فقدان ایمان توحیدی در آنها نیست ؛ بلکه این امر گویای مراتب و درجات مختلف ایمان توحیدی در افراد می باشد که باید نسبت به رشد روز افزون آن تلاش نمایند .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید