بازدید امروز : 196
بازدید دیروز : 62
منظور از دوست داشتن اهل بیت(ع) چیست؟ چطور باید به آن نائل شد؟
شما را به خاطر ذهن سؤال مندتان تحسین می کنم. امیدوارم همیشه در پی حقیقت بوده و در این راه ثابت قدم باشید. ما هم خوشحال هستیم که با شما خوبان ارتباط داریم.
«جایگاه محبت در وجود انسان»
دوست داشتن اهل بیت یک مکانیسم بسیار زیبا است که خداوند طراحی کرده. از آن جا که خداوند طراح و خالق ما انسان هاست از همه بهتر به خصوصیات ما آشنا بوده و ما را نیکوتر از همه می شناسد مانند طراح یک ماشین که بهتر از همه نسبت به آن ماشین اِشراف دارد. حال، خداوند در وجود همه انسان ها چیزی به نام محبت قرار داده و معمولا انسان ها دوست دارند که محبت معنوی خود را به پای کسی یا چیزی که مادی است بریزند و چقدر انسان ها که در این راه به بیراهه می روند.
بسیاری از بت پرستی ها و اشکال جدید آن که امروزه در معنویت های نوین مطرح است ترکیبی از روح پرستش و روحیه محبت است و با استفاده از این خصوصیات فطری، برخی انسان نماها توانسته اند انسان های دیگر را فریب داده و آن ها را به بند بکشند مانند سای بابا و اوشو در هند، دالایی لاما در تبت و ... .
اگر دقت کرده باشید جوانان، علاقه زیادی به ورزش کاران، بازیگران، خواننده ها و نوازنده ها دارند و تصاویر آنان را در اتاق های خود نصب می کنند؛ این به خاطر همین روحیه محبت و دوست داشتن است. خداوند متعال این خصوصیت انسان را هدایت کرده و برای آن محل امنی قرار داده که همانا اهل بیت هستند. اهل بیت تعداد محدودی انسان هستند که بهترین بندگان خدا می باشند و در بهترین جایگاه نزد خدا قرار دارند. از آن جا که ایشان آئینه تمام نمای الهی هستند، دوست داشتن آنان به طور قطع ما را به خدا نزدیک می کند, بنابراین دوستی اهل بیت کاملا منطبق با فطرت ما و در راستای کمال ما انسان هاست و به محبت ما جهت می دهد.
محبت های دیگر از جمله محبت و دوست داشتن پدر، مادر، فرزندان، همسر، دوستان، اولیاء خدا و ... نیز در مرتبه دوم محبت قرار دارد و نباید آن را با محبت اهل بیت یکی دانست. پیامبر فرمود: هیچ بنده ای ایمان ندارد مگر آن که مرا از خودش بیشتر دوست بدارد و خاندان مرا از خاندان خودش عزیزتر و خانواده مرا از خانواده خودش و جان مرا از جان خودش بیشتر دوست بدارد.(منتخب میزان الحکمه، 1352)
«دوستی ظاهری و واقعی»
دوست داشتن نباید ظاهری باشد. دوست داشتنی که از ذهن انسان به قلب و از قلب به عمل او نگراید حقیقتا دوست داشتن نیست. لقلقه زبان است و فریب دادن خود.
اگر مادر یا پدر ما کاری را از ما درخواست کند و ما در جواب بگوییم «خیلی شما را دوست دارم» و کاری برایشان انجام ندهیم چه پاسخی می شنویم؟ باید منتظر این پاسخ باشیم که «دوست داشتنت به درد خودت می خورد». حال در مـورد اهل بیت نیز همین حکایـت است. تا وقتی دوسـت داشتنمان ظاهـری باشد فایده ای ندارد.
امام باقر علیه السلام فرمود: ... هر کدام از شما که فرمان بردار خدا باشد ولایت ما سودش رساند و هر کدام شما که خدا را نافرمانی کند ولایت ما سودش نرساند. وای بر شما فریب نخورید! وای بر شما فریب نخورید!( منتخب میزان الحکمه، 1357)
بنابراین دوست داشتن اهل بیت یک محبت قلبی است که فقط در قلب نمی ماند بلکه از قلب به عمل نیز می رسد. یک محب اهل بیت قدمش را در مسیری که می داند اهل بیت آن مسیر را دوست ندارند نمی گذارد. حرفی را که می داند مورد رضایت آنان نیست نمی زند و ...
حقیقت این است که ما انسان ها می دانیم خوب و بد چیست. الانسان علی نفسه بصیره، فقط عمل نمی کنیم. اگر به دانسته های خود عمل می کردیم وضعیتمان این نبود. سفارش آیه الله بهجت( ره) به بسیاری از افراد همین بود که به دانسته های خود عمل کنید.
«معرفت اهل بیت»
اگر ما نسبت به اهل بیت معرفت داشته باشیم این معرفت و شناخت در وجود ما تأثیر گذاشته و ما را به دوستی این بزرگواران رهنمون می شود.
محبّت تابع معرفت است ؛ لذا محبّت حقیقی ـ نه ظاهری ـ هر کسی به اهل بیت (ع) به مقدار معرفت اوست به کمالات حقیقی آن بزرگواران. پس برای افزایش محبّت باید کسب معرفت نمود.
معرفت به اوج مقام امام معصوم (ع) به این آسانی به دست نمی آید ؛ بلکه بسیاری از مردم، حتّی مقام اصحاب بزرگواری چون حضرت عبدالعظیم حسنی را نیز درک نکرده اند. در شأن او از زبان معصوم (ع) وارد شده که هر که او را زیارت کند چنان است که قبر شریف سالار شهیدان امام حسین (ع) را در کربلا زیارت نموده است.
مطلب دیگر آن که معرفت، اگر چه سودمند است ، ولی کافی در طریق محبّت عملی نیست. معرفت وقتی کارساز خواهد بود که با عمل به آن، تبدیل به معرفت قلبی شود. اینجاست که معرفت تبدیل به محبّت و گرایش می شود. پس قدم نخست کسب معرفت است و قدم دوم عمل به مقتضای معرفت. برای مثال اگر یافتیم که امام معصوم (ع) عین الله الناظره است ، پس در مقام عمل باید دائماً خود را در محضر امام معصوم (ع) ببینیم و چنان رفتار کنیم که گویی آن بزرگواران ما را مشاهده می کنند. روشن است که اگر کسی چنین راهی را به نحو مستمرّ در پیش بگیرد چنان در طریق کمالات اوج می گیرد که گام بر بام عالم می نهد.
مطلب دیگر آنکه باید موانع محبّت را برداشت. پاکان جز در جای پاک منزل نمی گزینند ؛ پس قلب خود را باید از نجاساتی چون سگ و خوک و مردار گندیده و ... پاک نمود. غیبت در مقام قلب چون مردار گندیده است و خشم و غضب و تندخویی سگی است درنده و ناپاک و خوردن مال حرام و شبهه ناک و بالاخص مال ربوی، قلب را تبدیل به قلب خوک می کند.
پس باید در احوال خود جستجو نمود و رذائل درونی خویش را یافت و قلب خود را لای روبی نمود.
« انواع شناخت ائمه علیهم السلام»
1ـ شناخت تاریخی : که برای این منظور باید کتب تاریخ اهل بیت را مطالعه فرمایید ؛ نظیر کتاب منتهی الآمال ، تالیف شیخ عبّاس قمّی یا کتاب سیره ی پیشوایان ،تالیف مهدی پیشوایی
2ـ شناخت جنبه ی امامت و خلافت آنها : که برای این منظور باید کتب اعتقادی مربوط به امامت را مطالعه فرمایید. به عنوان نمونه به کتب زیر مراجعه فرمایید:
ـ آنگاه هدایت شدم ، دکتر محمّد تیجانی ـ وی قبلاً سنّی بوده ـ
ـ حق جو و حقّ شناس ، سید شرف الدین عاملی ، ترجمه محمّد جعفر امامی
ـ امامت در بینش اسلامی ، علی ربّانی گلپایگانی
3ـ شناخت باطنی و نوری امامت ؛ یا به تعبیری شناخت مقام ولایت آن بزرگواران.
برای این منظور زیارت جامعه کبیره بهترین منبع شناخت امامان است.
«راه رسیدن به محبت اهل بیت»
از آن جا که اهل بیت از بنده های خوب خدا هستند، تمام درخواستشان از انسان ها و پیروانشان این است که آنان نیز بنده خوب خدا باشند. بنابراین بندگی خدا بهترین راه برای نائل شدن به محبت اهل بیت است زیرا سنخیت ما را با آنان بیشتر می کند.
«بندگی خدا»
خداوند در قرآن سوره ذاریات فرموده که « و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» جن وانس را نیافریدم مگر برای عبادت. عبادت هم از عبد می آید یعنی بنده و بندگی . یعنی تمام هدف خداوند از خلقت انسان همین عبادت و بندگی است. پس این راه بندگی هم راه رسیدن به خداست و هم راه رسیدن به محبت اهل بیت.
کار بنده چیست؟ کار بنده این است که گوش به فرمان مولای خود باشد و تمام اوامر او را انجام دهد و نهی ها ی او را ترک کند. حال ما نیز همین وظیفه را داریم و باید به واجبات و محرمات الهی توجه خاص داشته باشیم تا کم کم بنده خوب خدا شده و رنگ اهل بیت به خود بگیریم. راه رسیدن و تعلیم واجبات و محرمات الهی برای کسی که خود اهل فن نیست این است که از اهل فن یعنی مراجع، آن را فرا بگیرد.
چند نکته:
1- بندگی صبر، حوصله، پشتکار و برنامه ریزی می خواهد
2- بندگی مسیری است که باید آن را تا آخر عمر پیمود.
3- از شیطان نباید غافل شد. او به حیله های مختلف می خواهد انسان را از این راه ناامید و منصرف کند.
4- با مطالعه احوال بندگان خوب و زندگی و سیره معصومین می توانید برای پیمودن این راه قوت بگیرید.
مطالعه بیشتر:
1- به کجا و چگونه؟، محمد عالم زاده نوری
2- بحر المعارف، مولی عبدالصمد همدانی
3- کیمیای معرفت، در احوالات شیخ رجبعلی خیاط
4- خاک های نرم کوشک، زندگی شهید برونسی( زندگی این شهید سراسر محبت اهل بیت و بسیار خواندنی است).
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید