بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 119
نظر اسلام درباره شوخی و خنده چیست؟
دین اسلام، دین تعقل و متانت و اعتدال است. در این دین همه نیازهای فردی و اجتماعی و روانی و عاطفی و دنیایی و آخرتی انسان مورد توجه دقیق قرار گرفته و راه تأمین این نیازها به طور معقول معرفی گردیده است. در این دین مقدس هر دستوری که داده شده همراه با رعایت همه جوانب آن می باشد و چون این تعالیم و آموزه ها از طرف خداوندی است که به همه اشیاء و همه امور احاطه دارد و هیچ چیز از دید او پنهان نمی ماند، بنابراین همه جوانب و ابعاد هر دستور و تعلیمی مورد توجه کامل قرار گرفته است.
در دین اسلام نه تنها از خنده منع نشده، بلکه سیره و سنت و برنامه عملی پیشوایان آن در موارد زیادی بر خوش طبعی و خنداندن و شاد نمودن مؤمنان بوده است و از جمله اشکالاتی که معاویه ملعون بر امیر مؤمنان(ع) وارد می کرد خوش طبعی و مزاح بودن ایشان می باشد. ولی این خندیدن و خنداندن اگر از حد اعتدال بگذرد بر قوای عقلانی انسان و اراده او تأثیر سوء می گذارد و جدی بودن و قاطعیت و اعمال نظر و اراده را در مواردی که مورد نیاز و ضرورت می باشد از انسان می گیرد اسلام، انسان معتدل و میانه رو در همه ابعاد می خواهد و عملا ما را به چنین جهتی هدایت نموده و اعتدال در همه کارها را خط مشی و برنامه کلی خود قرار داده است.
بنابراین همان گونه که زیاده روی در خنده که باعث ضعف قوای عقلانی و نیروی اراده و تصمیم گیری انسان می شود منع نموده، از خشک بودن و عبوس بودن و خوش برخورد نبودن منع کرده و از مؤمنان خواسته که هنگام رو به رو شدن با یکدیگر با روی باز و گشاده یکدیگر را ملاقات کنند و دستور داده که اگر غمی در درون دارید آن را هنگام مواجهه با دیگران آشکار نسازید تا این غم شما، دیگران را ملول و افسرده نسازد .
در حالت عادى روحیه حاکم بر زندگى انسان - بدون در نظر گرفتن موقعیت خاص - باید شادى و نشاط باشد، نه غم و اندوه و گریه. لذا باید آن را از راههاى متداول و مشروع تحصیل کرد که یکى از آنها تبسم و خنده است و راههاى دیگر آن شوخى، ورزش، کار، پرهیز از گناه، مسافرت، استفاده از عطر و بوى خوش و پوشیدن لباسهاى شادىآفرین است. در مکتب اسلام شخص «مؤمن» شوخ طبع و خوش مشرب است؛ و «منافق» گرفته و اخمو است . (بحار الانوار، ج 77، ص 155)
رسول گرامى اسلام - که اسوه حسنه تمام مردمان معرفى شده است - مىفرماید: «من هم مانند شما بشرى هستم که قهراً شوخى و مزاح مىکنم .( کنز العمال، ج 3، ص 648)
و یا مىفرماید: «من شوخى مىکنم، ولى در گفتارم جز حق و راست نمىگویم ( بحار الانوار ، ج 16، ص 295 )
از دیدگاه اسلام «خنده» هرگز زشت و منفى نیست؛ بلکه هیجانى مانند شاد بودن بسیار مورد اهتمام شارع مقدس است. یکى از جلوههاى شادى، «خنده» است و جلوههاى دیگر مانند شوخى، مزاح و بذلهگویى کردن نیز با رعایت شرایط خاص خود، مطلوب است. تنها برخى از انواع و اشکال خنده، مانند قهقهه زدن که حاکی از نوعی غفلت از یاد خدا و غرور به دنیا و فراموشی آخرت است، مورد مذمّت قرار گرفته است. از سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) استفاده می شود که آنها شوخی و خنده داشته اند، ولی هرگز خنده های مستانه نداشته اند و قهقه نمی زدند، چرا که این حالت با حالت حزن قلبی مومن سازگار نیست.
اسلام خنده را در برابر گریه (هر چند گریه ارزشى مانند گریه از خوف خداوند) و یا گریه را در برابر خنده (هر چند خنده حکیمانه و متفکّرانه) قرار نمىدهد. و هر یک را با دیگرى مقایسه نمىکند تا یکى را بر دیگرى ترجیح و برترى دهد؛ بلکه هر یک را به عنوان واقعیت زندگى انسانى مىپذیرد و براى آنها، شرایط و ویژگىهایى را برمىشمارد.
خنده ارزشى در اسلام، خنده متفکرانه است؛ یعنى، خندهاى که در پرتو آن حکمتى اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى، فقهى و ... مبادله مىشود. نمونههاى متعددى از این نوع شوخى و خنده در زندگى حضرت رسول نقل شده است که در یکى از آنها، آن حضرت با پیران شوخى کرد، و فرمود: «اهل بهشت به صورت جوان زیبا وارد بهشت مىشوند ( میزان الحکمة، ج 1، ص 484)
پس از نگرانى پیران به آنها فرمود: «شما اول جوان مىشوید، سپس به بهشت مىروید». بنابراین خنده غیرمتفکرانه و یا خندههایى که با صداى قهقهه باشد و یا خندههایى که به گناه (غیبت، تهمت، تمسخر و استهزا، بدگویى و ...) آلوده باشد؛ مورد مذمت و نهى است؛ آنگونه که خنده زیاد نیز پسندیده نیست.
پیامبران الهی و به خصوص رسول مکرم اسلام –ص- دارای ابعاد وجودی گسترده وظرفیت های بسیار فراوانی می باشند . این وجود وسیع موجب می شود که درآنها اخلاق و اوصافی که به ظاهر متضاد است موجود باشدکه هر کدام به موقع و در جایگاه و زمان مناسب خود به کار گرفته می شوند . اشداء علی الکفار بودن پیامبر –ص- در مورد و جایگاه برخورد با مجرمان و مشرکان و انسان های منحرف و آلوده ای است که با وجود هدایت و ارشاد از لجاجت و انحراف دست بر نداشته و با حق در افتاده اند و رحماء بینهم، رافت و مهربانی او با اهل حق و ایمان و انسان های خدا جو است .
آن چه مهم است این است که انسان به پیروی از پیامبر و اولیای الهی ، گریه و خنده و خشم و رضا و نرمی و خشونت خود را که هر کدام بخشی از شخصیت او را تشکیل داده و وجود آن برای ادامه حیات او لازم است درست و به جا به کار گیرد و در جای مناسب خود خرج کند .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید