سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2742040

  بازدید امروز : 584

  بازدید دیروز : 141

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
زیانمندترین مردم در معاملت و نومیدترین‏شان در مجاهدت ، مردى است که تن خویش در طلب مال فرسود و تقدیرها با خواست او مساعد نبود ، پس با دریغ از دنیا برون شد و با وبال آن مال روى به آخرت نمود . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 89/3/8::: ساعت 1:13 عصر

تا چند روز دیگر عازم حج عمره هستم، چه کنم که سفری پربار و بیادماندنی داشته باشم و چه نکاتی را در سفر رعایت کنم؟

سفرحج به معنای بریدن از همه چیز و پیوستن به خداوند است. حج در حقیقت بزرگترین تمرین توحید و یگانه پرستی است. گردیدن به دور خانه خدا با این پیام که خدایا تنها تو را عبادت می کنم و فقط از تو کمک می خواهم و تنها عاشق تو هستم.

از طرفی نیز سفر معنوی حج, از جهاتی شبیه سفر مرگ و ورود بر بساط قرب خداوند است. در آوردن لباس معمول و پوشیدن دو قطعه ساده لباس سفید و دور کردن زیور ها و تعلقات و دلبستگی و جدا شدن از خانواده و فامیل و همه عزیزان, یادآور سفر مرگ و لقاء الله است. در واقع قطع امید از بازگشت به معنای قطع رابطه با دلبستگی ها و وابستگی ها و اموری است که انسان را اسیر و گرفتار خود می سازد و بال پرواز و عروج معنوی و روحی او را می شکند.

سفرحج, مبازره با روز مرگی و بیرون آمدن از لاک عادت ها و خودبینی و خودپرستی است. اگر سفر روحانی حج را با قطع امید به بازگشت آغاز نمائیم, دیگر دل مشغولی و نگرانی نسبت به آنچه ترک کرده ایم و در وطن و خانه و محل کار جا گذاشته برای ما به وجود نمی آید و همه توجه ما به حج و اعمال آن و اسرار آن است.
نگاه ما در حج باید رو به جلو باشد، نه رو به عقب و پشت سر. بنابراین چیزی از امور مادی و مسائل معمولی زندگی, فکر و ذهن ما را آشفته نمی سازد و همه وجود ما یا حق و توجه به حضور او در همه صحنه ها و اماکن و مشاهد شریف حج و مناسک آن برگردد.
هدف، قطع وابستگی به دنیا و کم کردن تعلقات و تقویت یاد خدا و توجه به اوست و عبادتی مانند حج و عمره به بهترین و عالی ترین وجه، تامین کننده این هدف است.
بالاترین لذت و کمال، در بریدن از غیر خداوند و توجه کامل به او است. موضوعی که آرزوی اولیای الهی و بندگان خاص خداوند است. چنانچه امیر مومنان علی (علیه السلام) و فرزندان گرامی او در مناجات شعبانیه این آرزو را چنین ابراز کرده و بر زبان آورده اند: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک؛ خدای من نهایت بریدن از غیر خود و پیوستن به خودت را روزی ام کن».
بریدن از غیر خداوند و پیوستن به او دارای مراتب بسیاری است و مرتبه کامل آن، از آن معصومین (علیهم السلام) به ویژه محمد و آل محمد (علیهم السلام) می باشد و سفر حج، زمینه ساز چنین گسستن و چنان پیوستنی است.
اولین گام در آمادگی برای انجام هر کار و عملی، شناخت آن عمل و آگاهی از محتوا و ارزش و اهمیت آن است . انسان بدون این شناخت هر چند به طور اجمال و سر بسته نمی تواند به درستی و به صورت کامل خود را برای انجام آن مهیا سازد. به منظور ایجاد آمادگی روحی و معنوی برای سفر روحانی و نورانی عمره باید در اولین گام با محتوای این عبادت بزرگ و اسرار و حکمت ها وآثار و برکات ماندگار و عمیق آن آشنا شد.
همه برنامه‏ها و اعمال دین به ویژه عبادات، هدیه‏اى از طرف خداوند و ره‏آوردى از دیار وحى و ملکوت است. هر عبادتى، ظاهرى دارد که انسان با جسم و قالب خود به آن مى‏رسد و باطن و سرّى دارد که تنها جان‏هاى مشتاق و قلب‏هاى آکنده از محبت خداوند و بریده از غیر او، آن را درمى‏یابند. بهره‏مندى کامل از هر عبادت و رسیدن به عمق و مغز آن، در گرو آگاهى از اسرار آن و تحقّق بخشیدن به آن است.
بخش مهم تزکیه نفوس در پرتو آشنایى با اسرار عبادت و دستورهاى دینى حاصل مى‏گردد و در این میان، حج و عمره ویژگى هایى دارند که پى بردن به راز و رمز آنها را دشوار ساخته است. به همین خاطر، «تعبّد» در این عبادت، بیش از سایر اعمال و برنامه‏هاى دینى است. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) هنگام لبیک گفتن به خدا عرض کرد: «لبیک بحجّة حقّاً، تعبّداً و رقّاً؛ خدایا من با بندگى و عبودیت لبیک مى‏گویم و اعمال حج را انجام مى‏دهم».
دوست عزیز!
براى اینکه بهتر به اسرار حج پى ببریم، باید سیره کسانى را که حج راستین انجام داده‏اند، یعنى پیشوایان معصوم (علیهم السلام) را بیاموزیم. آنان هم با آداب حج آشنا بودند، هم سنت‏ها و مستحبات حج را رعایت مى‏کردند و هم فرایض و واجبات آن را به جا مى‏آوردند و در کنار این حکم‏ها و اعمال ظاهرى، تکیه گاه تکوینى و اسرار این احکام را هم در نظر داشتند.1
آشنایى با اسرارِ حج و عمره از زبان فرزند حرم، امام سجاد (علیه السلام)، از لطافت و ظرافت ویژه‏اى برخوردار است. همان روح ستایش گرى که فرزند مکه و منا و زمزم و صفاست. او اهل این خانه و محرم این حرم است؛ پس از راز درون آن، بیش از هر کس دیگر آگاه است؛ «اهل البیت ادرى بما فى البیت؛ اهل خانه از آن‏چه در آن است، آگاه‏تر از دیگرانند».
امام سجاد (علیه السلام)، بعد از سفر حج، «شبلى» را دید و به او فرمود: چه کردى؟2
عرض کرد: از حج برمى گردم.
امام‏ (علیه السلام) فرمود: آیا میقات رفتى؟ آیا لباس دوخته را از تن بیرون آوردى و لباس دوخته نشده (لباس احرام) را در بر کردى؟ آیا غسل احرام انجام دادى؟
شبلى عرض کرد: آرى.
امام فرمود: آیا هنگام کندن لباس دوخته، قصد کردى که از لباس گناه و عصیان بیرون آیى؟
عرض کرد: نه.
حضرت فرمود: وقتى لباس دوخته نشده احرام را بر تن کردى، آیا نیت کردى که جامه طاعت در بر کنى؟
عرض کرد: خیر.
امام پرسید: وقتى غسل احرام انجام دادى، قصد کردى خود را از گناهان شست و شو کنى؟
عرض کرد: نه، من تنها لباس دوخته را از تن بیرون آوردم و لباس احرام را در بر کردم و غسل و نیت احرام کردم؛ آن گونه که دیگران انجام مى‏دهند.
امام فرمود: پس تو احرام نبسته‏اى؛ سپس فرمود: معناى بیرون آوردن لباس دوخته این است که «خدایا! من دیگر لباس گناه در بر نمى‏کنم و از هر گناه توبه کردم» و پوشیدن لباس دوخته نشده، بى رنگ، حلال و پاک احرام، به معناى «پوشیدن لباس طاعت» است.
معناى غسل کردن براى احرام این است که: «خدایا! من خود را از گناهانم شست و شو دادم و نه تنها دیگر گناه نمى‏کنم که گناهان گذشته را نیز از خود دور کردم».
وقتى در میقات تنظیف مى‏کنید، یعنى خود را از نفاق و ریا تطهیر مى‏کنید. نظافت در میقات، تنها پاک و طاهر کردن بدن نیست؛ بلکه نشانه و سمبلى از تطهیر دل است.3
راز لبیک گفتن آن است که: «خدایا! من پیمان مى‏بندم که هر چه طاعت توست بر زبان جارى کنم و هر چه معصیت توست، زبانم را بر آن ببندم. عقد احرام سه جزء دارد؛ پوشیدن دو لباس یا پارچه دوخته نشده، قصد حج یا عمره و لبیک گفتن. با گفتن لبیک، احرام بسته مى‏شود و این عقد احرام است.
حضرت سجاد مى‏فرماید: راز عقد احرام این است که «خدایا! ارتباطم را از غیر تو گسستم و تنهابه تو پیوستم» و سرّ ورود به حرم این است که: «خدایا! من غیبت، بدگویى و عیب جویى احدى از ملت اسلام را نکرده، این کارها را بر خود تحریم مى‏کنم». سرّ طواف، «حق مدار و حق جو بودن و فاصله نگرفتن از مرکزیت توحید» است.
آن امام همام (علیه السلام) وقتى به اسم حجرالاسود و لمس و بوسیدن آن رسید، فریادى زد که نزدیک بود بى هوش شود و امام سجاد (علیه السلام) از شبلى پرسید: مى‏دانى حجرالاسود چیست؟ حجر، یمین الله و دست خداست و معناى دست زدن به آن این است که: «خدایا! من تعهد مى‏کنم که دست به گناه دراز نکنم».
امام‏ (علیه السلام) پرسید: آیا معناى ایستادن در جایگاه و مقام ابراهیم و نماز گزاردن در آن مقام را مى‏دانى؟
شبلى گفت: ظاهرش را انجام داده‏ام؛ ولى نیت هایى را که مى‏فرمایید نکردم.
امام (علیه السلام) فرمود: آیا وقتى در کنار مقام، دو رکعت نماز طواف گزاردى، قصد کردى که ابراهیم گونه نماز بخوانى و بینى شیطان را به خاک بمالى؟
شبلى گفت: خیر. این سؤال به این معناست که آن کسى که در حال نماز، حواسش جمع نیست و خضوع و خشوع ندارد، به جاى ابراهیم (علیه السلام) نایستاده است و اگر ابراهیم گونه نماز نخواند، بینى شیطان را به خاک نمالیده است.
امام (علیه السلام) از شبلى پرسید: آیا بین صفا و مروه، سعى کردى؟
شبلى گفت: آرى.
امام (علیه السلام) فرمود: مى‏دانى راز آمد و رفت بین این دو کوه چیست؟ یعنى: «خدایا! من بین خوف و رجا وبیم و امید به سر مى‏برم». «صفا» یادآور تصفیه و تهذیب روح و «مروه» یادآور مردانگى و مروت است.4
”تقصیر” پالایش درون است؛ یعنى وقت آن است که جمال خویش را در پاى آن جمیل مطلق، قربانى کنى و تارهایى از مو یا قدرى از ناخن‏ها را به نیت او کوتاه کنى. غرور،کبر و نخوت، دیگر جایى براى ماندن در تو ندارد و باید هر چه را غیر اوست از خانه دل بیرون بریزى و دریچه دل را به سوى انوار معرفت و کمال بگشایى.5
”طواف نساء” یادآور مقام و منزلت زن است و باید نخستین ساکن این دیار پاک یعنى «هاجر» را تکریم کنى؛ چه مرد باشى و چه زن . زن، شایسته مقام مادرى است و بوسه بر پایش، بوسه بر دروازه‏هاى بهشت است و هفت مرتبه به نیت این تجلیل و تقدیر، باید کعبه را طواف کنى و در هر مرتبه چون به «حجر اسماعیل» مى‏رسى، تجلّى این عظمت را به نظاره مى‏نشینى. زائران خانه خدا با طواف نساء و نماز آن، وفادارى خود را نسبت به حقوق همسر و خانواده ابراز مى‏دارند و اهمیت آن را به یاد مى‏آورند.6
پرسشگر گرامی!
داشتن مراقبه و محاسبه پیش از سفر عمره و حلالیت طلبیدن از کسانی که بر ذمه انسان حق و حقوقی دارند و ادای حقوق واجبی مانند حق الناس قبل از این سفر روحانی و توبه و استغفار از گناهان و جرم ها و خطاها و درخواست توفیق از خداوند و توسل به اولیای الهی در انجام درست و کامل این عبادت بزرگ و بهره مند شدن از برکات و انوار و آثار آن در دنیا و پس از مرگ و در عالم آخرت نقش بسزایی دارد که باید این امور مورد توجه و دقت قرار گیرد.
امیدواریم سفری پر خیر و برکت و مملو از معنویت و روحانیت داشته باشید.
---------
1- آیت الله جوادى آملى، صهباى صفا، ص 112
2 -میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166 و آیت الله جوادى آملى، صهباى حج، ص 344
3- صهباى صفا، ص 40
4- همان، ص 51
5- نجف نجفى روحانى، عمره مفرده، ص 119
6- همان، ص 123


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید