سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2741693

  بازدید امروز : 237

  بازدید دیروز : 141

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
هرکه بر اساس دین، دوستی نکند و بر اساس دین، دشمنی نکند، دین ندارد . [امام صادق علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 89/3/12::: ساعت 11:47 صبح

چطور می شود ریشه های دنیا دوستی را در خود از بین برد؟

«حب الدنیا رأس کل خطیئه؛ دوستی دنیا، رأس همه ی خطاها و گناهان است». آفرین بر شما جوان شایسته که قصد کرده اید ریشه های ام الفساد – حب دنیا- را از وجودتان بکنید؛ چرا که با وجود دوستی دنیا در دل، نمی توان به سمت خدا حرکت کرد و در هر لحظه، خطرات بسیاری انسان را تهدید می کند.
پاسخ به پرسش شما دوست عزیز - درباره ترک دوستی دنیا - را با ذکر یک مقدمه، آغاز خواهیم کرد:
الف) مقدمه
در تبیین معناى «دنیا» باید گفت دنیاى مذموم، «خود» انسان است. انسان «بد» خود دنیا است. آسمان، زمین، درخت، کوه، صحرا و دریا هیچ کدام دنیا نیست. این‏ها از «آیات الاهى»اند و خداى سبحان از همه ی آن‏ها با تجلیل یاد کرده است‏.
در قرآن مجید و روایات اهل‏بیت(علیهم السلام) هرگز از آسمان و اختران به بدى یاد نشده، و از زمین، کوه‏ها، معادن دل زمین، دریا و موجودات دریایى بدگویى نشده است، این‏ها دنیا نیستند.
«دنیا» که ضمیر و قلب، متوجه او است، مجموعه‏اى از «عناوین اعتبارى» است که انسان تبهکار را به خود سرگرم و مشغول کرده است. مجموعه خود خواهى‏ها است که دنیا را شکل داده است؛ و گرنه شما به آسمان یا زمین بروید، دنیا را پیدا نمى‏کنید؛ زیرا همه این‏ها «آیات الاهى»اند؛ موجوداتى که تسبیح‏گوى حق‏اند و مستقمیاً براى عبادت خداى سبحان و به طور غیر مستقیم براى نفع ما خلق شده‏اند.
انسان در دامان مادر طبیعت و عالم ماده چشم به جهان می گشاید و از همان لحظه نخستین و آغازین زندگی، با طبیعت و محسوسات ارتباطی تنگاتنگ دارد. لذت های گوناگون مادی را بارها تجربه می کند و با آنها انس و الفت عمیق داشته و گاه این انس و الفت در او دلبستگی و وابستگی شدید ایجاد می کند به گونه ای که هر واقعیتی جز آن را انکار می کند و حقیقتی جز دنیا و محسوسات و مادیات در نزد آنها وجود ندارد.
این نوع تفکر و اندیشه، اصالت را به ماده و محسوسات می دهد و تمام هدف انسان را بهره مندی هر چه بیشتر از دنیا و مواهب آن می داند. توجه به مدهای جدید و تنوع در بهره مندی از زندگی و تجملات آن و صرف گوهر ارزنده عمر که سرمایه حیات ابدی انسان است در غوطه ور شدن در لذت های فناپذیر و ناپایدار دنیا, ثمره چنین تفکر و عقیده ای است.
باید دانست که اولاً: اگر انسان حقیقت این دنیا را درست بشناسد و واقعیت فناپذیر و گذرا بودن آن را با چشم دل بنگرد، به خوبى درمى‏یابد که این جهان ابزارى بیش براى سیر تکاملى او نیست و حیات اصلى انسان، زندگى جاوید اخروى مى‏باشد: «وَإِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»(عنکبوت/ 64)
در بینش اسلامی «دنیا» مقدمه و مزرعه عالم آخرت است و لذا از هیچ ارزش اصیل و استقلالی برخوردار نیست؛ به عبارت دیگر، عالم آخرت باطن دنیاست و دنیا ظاهر آخرت است (معاد شناسی، علامه طهرانی، ج 1، ص 51)
 ثانیاً: اخراج دوستی دنیا از دل، به معنای نفی دوست داشتن موجودات و مخلوقات آن نیست؛ بلکه نفی و اخراج دنیاى مذمومی است که به صرف خوشى و التذاذ بدن و طبیعت انسان می اندیشد و به صورت افراطی پی گیری می شود. اما چنانچه انسان دنیا و امکانات دنیوی را به عنوان ابزاری برای کسب سعادت خود بخواهد و دوست داشته باشد، این حالت او حب دنیا محسوب نمی شود.
استاد شهید مطهرى، در این خصوص، مى‏نویسد: «در نهج البلاغه آمده است که شخصى خدمت امیرمومنان (علیه السلام) آمد و شروع کرد به مذمت از دنیا که دنیا چه قدر بد است؟ این‏مرد شنیده بود که بزرگان دنیا را مذمت مى‏کنند، خیال کرده بود که مقصود از مذمت دنیا واقعیت این جهان است... نمى‏دانست که آنچه بد است، دنیا پرستى است... این بود که على(علیه السلام) به او فرمود: تو فریب دنیا مى‏خورى، دنیا تو را فریب نمى‏دهد...، تا آنجا که فرمود: دنیا با کسى که با صداقت رفتار کند، صدیق است ‏و براى کسى که آن را درک کند، مایه عافیت است. دنیا معبد دوستان خدا، مصلاى فرشتگان خدا، فرودگاه وحى خدا، تجارتخانه‏ اولیاى خدا است...» (عدل الهى، ص‏157).
ب) راهکار اصلی براى کم کردن میزان علاقه به دنیا و رهایی از حب دنیاى مذموم جایگزین ساختن حب خداوند به جای حب دنیا است. انسان مانند یک بطری می ماند که ابتدا به دلیل انس با دنیا پر از هوا و حب دنیا است و در صورتی از هوا خالی می شود که خدا به آن وارد شود. مانند بطری خالی ای که چون در آن آب بریزند, هوایش خالی می شود. انسان وقتی خدایی می شود, از شیطان و هوای نفس و حب دنیا فاصله می گیرد و تا با خدا آشنا نشده و عاشق خداوند نگردیده است, نخواهد توانست از حب دنیا به کلی خالی شود. در روایت است که الزهد ثمره الیقین. زهد میوه معرفت یقینی به خداوند است. آخرت گرایی و توجه به خدا است که آدمی را از حب دنیا تخلیه می کند, در این راستا توجه هر چه بیشتر به امور زیر در این زمینه بایسته است:
1. عزم بر روشن نگه داشتن دل و سلامتی آن:
حبّ دنیا، ماهیت دل را تغییر می دهد، آن را تیره مى‏سازد، روشنى را از آن مى‏گیرد و سلامتش را از میان مى‏برد. پس تأمل در این حقیقت که حبّ دنیا بزرگ‏ترین ظلم به خویشتن است موجب مى‏گردد آدمى اراده و عزم خود را بر ترک حبّ دنیا جزم نماید و این در واقع «گام اوّل» است.
2. باور به فانی بودن دنیا:
باور دل از اعتقاد ذهن خیلى بالاتر است. برای مثال، بسیارى اعتقاد جازم دارند که مرده ترس ندارد ولى باز هم از مرده مى‏ترسند؛ این نیست جز این که این اعتقاد, باور دل آنها نشده است؛ اما شخص مرده‏شوى علاوه بر اعتقاد، دلش هم باور کرده که مرده ترسى ندارد.
بسیارى از ما اعتقاد داریم که روزى از دنیا خواهیم رفت و به این آیات معتقدیم که: «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ‏؛ همه کسانى که روى زمین هستند فانى مى‏شوند» (رحمن/ 26) و نیز اعتقاد داریم: «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اَللَّهِ باقٍ؛ آنچه نزد شماست از بین مى‏رود و آنچه نزد خداست باقى مى‏باشد» (نحل/ 96)؛ اما هیچ‏کدام از اعتقادات را باور دل نکرده‏ایم ازاین رو دل به دنیا بسته‏ایم، بنابراین باید فناء دنیا را باور دل کنیم تا دل به دنیا نبندیم.
براى کسب این باور می توان در برنامه مطالعه روزانه خود، خواندن سلسله کتب اخلاقى را قرار داد تا در اثر مطالعه مداوم و هر روزه این گونه کتب, باور انسان شود که آنچه اهم است و باید همّ و غمّ را صرف آن کرد معنویت، سجایاى اخلاقى، ملکات بلند نفسانى و پرواز از دنیا و تعلقات آن مى‏باشد.
3. مرگ اندیشى:
تفکر و تأمل در مرگ و یاد آن، موجب بى رغبتى به دنیا مى‏شود؛ چنان که حضرت على (علیه السلام) مى‏فرماید: «آنکه یاد مرگ بسیار کند، از دنیا به اندک خشنود شود».(نهج‏البلاغة، حکمت 349) و یا باز می فرماید: «اسباب سفر آماده کنید! خدایتان بیامرزد که نداى کوچ‏ همواره طنین افکن است. دوران ماندگارى در دنیا را ناچیز بشمارید و با شایسته‏ترین توشه‏اى که در اختیار دارید به آخرت‏روى آرید... و بدانید که مرگ چنان چشم در چشم شما دوخته که‏ گویا هم اکنون چنگالهایش را در پوستتان فرو برده است... پس‏وابستگیهاى دنیا را ببرید و به توشه تقوا تکیه کنید.» (فرهنگ آفتاب، عبدالمجید معادیخواه، ج 5، ص 2528 )
چه مناسب است که هر روز ساعتی در مکانى خلوت به مرگ فکر شود. و این هر چه بیشتر و دقیق‏تر و عمیق‏تر باشد دل را بیشتر از این دنیاى فانى جدا مى‏سازد. ابوعبیده مى‏گوید به امام محمد باقر(علیه السلام) عرض کردم: «سخنى به من بفرما تا به سبب آن بهره‏مند گردم. حضرت فرمود: یا ابا عبیدة اکثر ذکر الموت فانه لم یکثر ذکره انسان الا زهد فى الدنیا؛ اى ابوعبیده زیادت بخش یاد مرگ را (و همیشه مرگ در یادت باشد) زیرا حقیقتاً هیچ انسانى یاد مرگ را فزونى نبخشید مگر این که در دنیا زاهد گشت (و دلش به دنیا بى‏رغبت شد».(المحجةالبیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، ج 8، ص 241)
4. زهد ورزى:
حضرت على (علیه السلام) زهد را گونه‏اى نگریستن به دنیا مى‏داند، نه روش زندگى در آن و این نگرش موجب مى‏گردد علاقه به دنیاى مذموم در انسان، رو به کاهش گذارد. آن حضرت در تعریف زهد مى‏فرماید: «زهد با همه شاخ و برگش میان دو کلمه قرآن است: لِکیْلا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ؛ تا بر آنچه از دست شما رفته، حسرت نخورید و بر آنچه به شما رسیده، شادمان نشوید (حدید/23)؛ هر کس بر آنچه از دست داده، اندوهگین نشود و بر آنچه به دست آورده، شاد نشود، هر دو روى زهد را گرفته است». (نهج البلاغة، حکمت 439)
ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش/ بیش آید پیش او دنیا و پیش‏
راه‏هاى مختلف آسان شده است/ هر یکى را ملتى چون جان شده است‏
مردباش و مسخره موران مشو/ رو سر خود گیر و سرگردان مشو (مثنوى‏معنوى مولوی، دفتر اول).
5. تامل در احوال گذشتگان:
فراز ذیل که از زبان مبارک امام على (علیه السلام) نقل می شود، براى بیان مقصود کافى است: «اخبار گذشتگان و آنچه را بر نسل‏هاى پیشین رفته است، به یاد آور. بر سرزمین‏هایشان بگذر و در آثار بازماندگانشان نیک بنگر. ببین که چه کردند و از کجا برکنده شدند و به کجا فرود آمدند و جاى گرفتند! بى گمان در مى‏یابى که از میان دوستان به سراى غربت در افتاده‏اند، و زود باشد که تو نیز سرنوشتى چو آنان یابى». (نهج‏البلاغة، نامه 31).
6. ترک ویژگى‏هاى اهل دنیا:
کسى که مى‏خواهد از دنیاى مذموم فاصله بگیرد، باید بکوشد تا متصف به اوصاف اهل دنیا نباشد. بنابر حدیث معراج پیامبر (صلی الله علیه و اله)، ویژگى‏هاى اهل دنیا بیست مورد می باشند که اهل آخرت نباید بدان‏ها آراسته باشد:
پرخور و شکم باره‏اند؛ خنده فراوان مى‏کنند؛ پرخواب هستند؛ خشم فراوان دارند؛ کم خرسند مى‏گردند و همواره از دیگران طلب کارند؛ وقتى به دیگران بدى مى‏کنند، پوزش نمى‏خواهند؛ عذر دیگران را نمى‏پذیرند؛ در هنگام عبادت کسل‏اند و هنگام معصیت شجاع؛ با اینکه مرگشان نزدیک است، آرزوهاى دور و دراز دارند؛ به محاسبه و حسابرسى نفس خود نمى‏پردازند؛ به دیگران نفع نمى‏رسانند؛ بسیار سخن مى‏گویند؛ ترس اندک از خدا دارند؛ هنگام آماده شدن غذا، شادمانند؛ نه هنگام آسایش، شکر مى‏کنند و نه بر بلا و گرفتارى صابرند؛ مردم را به حساب نمى‏آورند و کارهاى خیرى که دیگران انجام مى‏دهند (حتى اگر فراوان نیز باشد) در چشم آنان اندک است؛ خود را به کارى که انجام نداده‏اند، مى‏ستایند؛ چیزى را ادعا مى‏کنند که در وجود آنان نیست؛ همواره تمنّا و انتظارات خود را بیان مى‏کنند؛ به عیب گویى از دیگران مى‏پردازند. (راهیان کوى دوست؛ شرح حدیث معراج، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، ص‏138-144)
7. اجتناب از محرمات (گناهان) و عمل به واجبات:
باید توجه داشت که گناه, انسان را به دامن دنیا مى‏اندازد و هر قدر انسان به گناهان نزدیک تر شود، در باتلاق دنیا فروتر مى‏رود. از طرفى انجام واجبات, بعد ملکوتى انسان را جلا مى‏دهد و اگر دل با واجبات انس گرفت و لذت عبادات راچشید، حب دنیا و دلبستگى به آن رخت برمى‏بندد.
8. پرهیز از امورى که با عبادات منافات دارد و اثر آنها را خنثى مى‏سازد:
این مسئله از امور بسیار مهم است؛ همانند دو نفر مریض که هر دو به دستور دکتر عمل کرده و داروهاى خود را به موقع مى‏خورند؛ ولى یکى از چیزهاى زیان بار پرهیز مى‏کند و دیگرى اهل پرهیز نمى باشد، در این صورت سفارش و نسخه پزشک براى دومى بى اثر یا کم اثر است. در روایتى آمده است مولاى عارفان على(علیه السلام) جابر بن عبدالله را دید که آهى بر کشید. فرمودند: اى جابر! براى دنیا آه مى‏کشى؟ جابر عرض کرد: آرى. حضرت فرمودند: اى جابر! لذت‏هاى دنیا در هفت چیز است: خوردنى، آشامیدنى، پوشیدنى، آمیزشى، سوار شدنى، بوییدنى و شنیدنى. لذیذترین خوردنى عسل است و آن آب دهان حشره‏اى باشد؛ گواراترین آشامیدنى آب است که بر خاک روان است؛ بهترین پوشیدنى ابریشم است و آن از آب دهان کرمى باشد؛ برترین همبستر شدنى زنانند که از زشت‏ترین عضو آنان خواسته مى‏شود؛ بهترین سوار شدنى، اسب است و آن کشنده است؛ ارزشمندترین بوییدنى مُشک است و آن خون ناف حیوانى باشد؛ بهترین شنیدنى‏ها غنا و آواز است که آن هم گناه باشد؛ پس آدم خردمند براى چیزهایى با این اوصاف هرگز آه نمى‏کشد. جابر بن عبدالله مى‏گوید: به خدا سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد». (میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، ح 6058)
9– دقت در سیره ی معصومین (علیهم السلام):
[نقل شده است که بستر خواب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حصیر زبری بود که هر گاه بر روی آن استراحت می کردند, آثار تارو پود درشت و خشن حصیر در صورت مبارک آن حضرت نمایان می شد. به آن حضرت عرض شد چرا قیصر و کسری باید در چنان آسایشی باشند و شما بر روی چنین حصیر زبری بخوابید تا آنکه تارو پودش در رخسارتان اثر گذارد؟
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آیا نمی پسندید که دنیای زود گذر برای آنان باشد و سرای جاویدان آخرت برای ما؟ شکی نیست که من از آنان برترم و نزد خدا گرامی تر, لیکن مرا با تعلقات دنیوی کاری نیست؛ زیرا زندگی ما در دنیا به مسافری می ماند که لحظاتی در سایه ی درختی می آرمد و آن گاه که سایه، زایل شد آن مسافر برخاسته, به سوی مقصد خود رهسپار می شود.] (تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 9 / ص 315)
خوراک معصومین, پوشاک آنها و ... همگی می توانند برای ما الگویی باشد تا از زیاده خواهی بپرهیزیم. البته منظور این نیست که مثلا ً بمانند امام علی (علیه السلام) غذای خود را به گرسنگان داده, از شدت گرسنگی سنگ به شکم ببندیم و یا همچون حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بر روی حصیر بخوابیم و ... نه ما توان چنین کاری را داریم و نه به ما تکلیف شده که چنین باشیم؛ زهد حضرات معصومین (علیهم السلام) مخصوص آنهاست و کسی تاب و تحمل آنرا ندارد. بلکه منظور از الگو بودن آنها در پرهیز از دنیا دوستی, این است که از حب دنیا اجتناب کنیم و در حد نیاز از دنیا بهره مند شویم و اهل تولید و دست گیری از مستمندان و رفع نیازهای جامعه باشیم.

مطالعه شرح احوال بزرگان و فرزانگان در این زمینه مفید است؛ مانند این کتاب ها:
مهر تابان، یادنامه علامه طباطبایی، نوشته علامه حسینی طهرانی.
روح مجرد، یادنامه عارف بالله سید هاشم حداد، نوشته علامه حسینی طهرانی.
نشان از بی نشان ها (2 جلد)، یادنامه آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی، نوشته علی مقدادی اصفهانی.
آیت الحق (2 جلد)، یادنامه آیت الله سید علی آقا قاضی، نوشته سید محمد حسن قاضی.
سیری در آفاق، زندگی نامه آیت الله بهاء الدینی، نوشته حیدری کاشانی.
در آسمان معرفت، در احوال چند تن از علمای ربانی، نوشته علامه حسن زاده آملی.
کیمیای محبت، یادنامه شیخ رجبعلی خیاط، نوشته محمدی ری شهری.
موفق و پیروز باشید.


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید