بازدید امروز : 135
بازدید دیروز : 392
آیا پرداختن به خودسازى مقدم است یا پرداختن به اصلاح جامعه؟
یکی از ابعاد مهم انسان بعد اجتماعی او است و این بعد از وجود او باید در عرصه جامعه ای رشد کند که صلاحیت پرورش انسان های بزرگ را داشته باشد. برای این منظور جامعه انسانی به اصلاح نیاز دارد و اصلاح جامعه کار انسان های رشید، متعالی و توانمند است و رشد و تعالى انسان بدون خودسازى ممکن نیست. حضرت امام خمینى(ره) در ضرورت خودسازى مى فرماید: ما تا خودمان را اصلاح نکنیم، نمى توانیم کشورمان را اصلاح کنیم.
از ویژگی های بارز مکتب اسلام این است که در آن به سازندگی فردی و تهذیب جان توجه ویژه ای شده است و هرگز به بهانه برخی اصلاحات و رفرم های اجتماعی و یا کوشش در جهت تحقق جامعه ایده آل، فرد به حال خود رها نمی شود و پرورش و سازندگی روح و جان او به باد فراموشی سپرده نمی شود، زیرا:
اولا؛ در بینش اسلامی، فردیت فرد هرگز فدای هیچ امر دیگری نشده و هم تأکید و پافشاری بر روی انسان و به کمال رسیدن او قرار دارد. اصولا امور دیگر از این نظر مورد توجه و نظر تعالیم اسلامی قرار می گیرد که در ساختن شخصیت انسان و رسیدن او به هدف نهایی خلقت، منشأ اثر است.
ثانیا؛ با فرض این که اصلاح نظام اجتماعی خود هدف باشد، ولی باز بنیان هر گونه موفقیت و پیشرفتی در این زمینه در صورت فقدان سازندگی فردی و برخودار نبودن افراد جامعه از فضایل و مکارم اخلاقی، سخت متزلزل و در معرض فرو ریختن است. هر گونه اصلاح اجتماعی وقتی شالوده ای محکم و ثمری شیرین دارد که بر سنگ بنای تهذیب و سازندگی فردی استوار باشد و آحاد اجتماع در پرتو آموزش و تربیت درست و اصولی، از نظام فکری و اخلاقی صحیحی پیروی نمایند و به مراحلی از کمال انسانی و اخلاق الهی راه یافته باشند.
بنابراین، در مکتب دین آغاز امر سازندگی از فرد است و بر اساس تعالیم قرآنی، روز حساب نیز هر کس به تنهایی در پیشگاه عدل الهی حضر شده و از اعمال و کردارش در دنیا مورد بازخواست قرار می گیرد[1]: وکلهم آتیه یوم القیامه فردا سوره مریم، آیه 95
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید