بازدید امروز : 78
بازدید دیروز : 549
خدا رو دوست دارم اکثر لحظه هام صداش می کنم ولی احساس می کنم هیچ وقت به حرفم گوش نمی ده چرا؟ احساسش نکردم وقتی میگم افوض امری الی الله منتظرم جواب بشنوم اما باز ... دلم براش تنگ شده چرا اگه به بدی بنده هاست خدا بخشنده است احساس خلأ می کنم میخوام باشه اگه نباشه می میرم چه جوری بفهمم، خدا دوسم داره خدا رو گم کردم، دیگه نمازم از سر شوق نیست وقتی صداش می کنم خدا نیست؟
در پاسخ به آنچه نگاشته اید در تحت چند عنوان موضوعاتی را خدمت شما ارائه می نمائیم :
اول : چرا احساس خلا می کنیم ؟
تجربه نشان داده هنگامی چنین احساسی بیشتر بر انسان غلبه می کند که افراد به خواسته های خود نرسیده باشند, به این معنا که وقتی نسبت به امری احساس نیاز کرده و آن را از خداوند طلب می کنند و بعد از مدتی به خواسته خود دست نمی یابند , این احساس به آنها دست می دهد که خدا آنها را فراموش کرده , آنها را دوست ندارد و یا به آنها توجه نمی کند .
اما نباید هیچگاه این موضوع را فراموش کرد که عوامل متعددی در نرسیدن انسان به خواسته هایش تاثیر گذار است مثل اینکه خود انسان به دلیل کوتاهی و کم کاری شرایط مساعد برای رسیدن به خواسته اش را فراهم نکرده باشد و یا به دلیل گناهان مانع از مستجاب شدن دعایش شده باشد و یا اینکه خداوند متعال بدلیل رحمت خود این اجازه نداده باشد تا با اجابت دعایی بنده وی گرفتار مشکلات دنیوی و اخروی گردد, هرچند این بنده برای برآورده شدن حاجتش اصرار فراوان نماید .
امیرمؤمنان (ع) در پاسخ به این پرسش که وقتى خداى تعالى در قرآن کریم فرموده!: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»غافر (40)، آیه 60.؛ «بخوانید مرا، اجابت مى کنم شما را»، دعاهایمان مستجاب نمى شوند، فرمود: زیرا در هشت مورد خیانت کرده اید:
1. خداى تعالى را شناختید اما حقش را چنان که باید و بر شما واجب فرموده بود، به جاى نیاورید. پس خداشناسى تان به کار نیامد.
2. کتابش قرآن را خواندید و به آن عمل نکردید.
3. به پیامبرش ایمان آوردید، اما سنتش را مخالفت نمودید.
4. گفتید که از آتش دوزخ مى ترسید، در حالى که هر زمان، بدن هاتان را با گناه به آتش نزدیک مى کنید.
5. ادعاى اشتیاق به بهشت نمودید و کارهایى انجام دادید که شما را از آن دور ساخت.
6. نعمت مولاى خویش را خوردید و سپاسگزارى نکردید.
7. خداوند به دشمنى با شیطان فرمان تان داد و فرمود: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» فاطر (35)، آیه 6؛ «شیطان دشمن شما است، آن را دشمن خود بگیرید». شما با زبان تان با شیطان دشمنى کردید، اما بدون مخالفت عمل، با او دوستى ورزیدید.
8. عیب هاى حرام را پیش چشمشان آوردید و عیوب خود را نادیده انگاشتید، و کسانى را به چیزهایى ملامت کردید که خود به آن موارد، به سرزنش سزاوارتر بودید.
با وجود این امور، چگونه دعاهایتان به اجابت رسد؟ اعلام الدین، ص 269 و 270.
مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مىفرماید: «اذا سئلک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند (بگو) من نزدیکم، و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مىکنم» (بقره، آیه 186). به عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این راه را براى همه بندگان حتى کسانى که احیانا گناهانى دارند باز گذاشته است.
دعا و توسل از حقایق معنوی کاملا مؤثر است؛ منتهی این اعتقاد بدین معنا نیست که دعای مؤثر و مقبول نیاز به شرایط و پیش زمینه ندارد. به طور کلی هر عملی برای این که مؤثر واقع شود، نیازمند شرایط و آمادگی های لازم است. استحضار دارید که تمامی عبادات به خصوص دعا دارای چندین اثر عمومی و خصوصی است.
آثار عمومی دعا، معنویت، نورانیت، صفا و قربی است که در قلب و روح انسان ایجاد می شود و آثار خصوصی آن، تأثیرات معنوی و یا مادی خاص است که در روایات و سند دعاها ذکر شده است؛ مانند دعا برای رفع امراض، فقر، گرفتاری و مانند آن.
موفقیت در وصول به آثار و نتایج رفتار معنوی همچون دعا، نیازمند رعایت شرایط خاصی است و اجابت دعا امرى قانونمند و ملائم با دیگر سنتهاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط به شرایطى است؛ از جمله:
1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست؛ مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد بلکه ممکن است به ضرر او باشد و مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد.
3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب، مثلا ممکن است فردى علاقهمند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد وتلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا در اندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سالها باید بگذرد تا نتیجه تلاشهاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند؛ چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مىشوند و در کلام حضرت امیر(علیه السلام) در نهجالبلاغه آمده است: «ان العطیه على قدر النیة»
5) بر اساس توحید خواسته های انسان یا باید خدا باشد و یا خدایی, یعنی انسان یا خود خدا را می خواهد و می خواهد به معرفت خدا برسد و صفات خداوند را در خویش تقویت کند و از خدا می خواهد که در جهت خدایی شدن به او کمک کند و یا خواسته هایش خدایی است, یعنی چیزهایی می خواهد که گاه جنبه مادی دارد ولی خدایی است و برای کمک گرفتن از ابزار مادی در جهت کسب رضایت الهی و حرکت در مسیر خداوند است. اگر انسان از این مسیر خارج شود و آرزوهایی داشته باشد که نه خدا است و نه خدایی, نباید از خداوند انتظار داشته باشد که دعای او را اجابت کند. این می شود خواسته های نامشروع و حکمت خدا اقتضای اجابت چنین دعایی را ندارد.
6) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به علتهایى که صلاح مىداند و بر ما پوشیده است به تأخیر مىاندازد یا آن را به گونهاى دیگر تبدیل مىکند؛ در واقع به شیوه ی بهتر اجابت می شود بدون اینکه ما بدانیم!
از دیگر شرایط دعا عبارت است از: شناخت خدای تعالی،عمل کردن به عهد و پیمان الهی، پاکی درآمد.
نکته بسیار زیبایی که در خصوص دعا وجود دارد، این است که دعا - در حقیقت و بدون توجه به کاربرد آن در رفع حوایج - ارتباط مستقیم و راز و نیازگونه با ذات هستی است و از این نظر اولا، قرین اجابت قطعی است؛ زیرا هنگامی که بنده ای خدا را می خواند، در همان لحظه لبیک اجابت حق تعالی را دریافت می کند.
ثانیا، هیچ گونه شرطی ندارد، حتی ایمان واقعی؛ بنابراین هر بنده در هر موقعیتی که به لحاظ ایمان به سر می برد اگر روی به خدای مهربان آورد و او را از صمیم دل بخواند و با او سخن بگوید، سخنش را خواهد شنید و در همان لحظه لبیک اجابت خواهد گفت.
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: هنگامی که بندگان من از من درخواستی نمایند، پس من بدانها نزدیکم و پاسخ درخواست آنها را می دهم آنگاه که از من بخواهند (بقره، 186 ( و در آیه دیگری آمده است که: مرا بخوانید اجابت می کنم. این چهره از دعا، زیباترین رابطه ای است که انسان با تمام هستی برقرار می نماید و از نتایج آن که آرامش درون، نورانیت، صفای دل و اجابت حق تعالی است، فورا و بدون هیچگونه تأخیر و تردیدی سود می برد؛ گرچه تأثیر آن در رفع حوایج و آثار خاصی که برای آنها ذکر شده است، از روی حکمت و مصلحت مدتی به تأخیر افتد! (دقت کنید)
3- بنابراین نکته ی قابل توجه این است که به دعا تنها به چشم وسیله ای برای برآورده شدن حاجات خود، نگاه نکنیم. بلکه دعا آثار مثبت و گرانقدر بسیارى براى انسان به ارمغان مىآورد از جمله:
الف) دعا و توسل و ارتباط با خدا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیقترین آموزههاى توحیدى عرفانى و فلسفى است.
ب ) موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پىآورنده پاکى و طهارت نفس است.
ج ) آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است.
د ) آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است.
ه ) امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مىبیند و از تنهایى و بى کسى نجات مىیابد.
و ) استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هر چه بیشتر در امور است.
دوم : نشانه محبت خدا به بندگانش
برای اینکه بدانید خداوند شما را دوست دارد به دو موضوع همواره توجه داشته باشید .
الف- توجه به نعمتهاى خدا:
در فقراتى از دعاى« ابوحمزه »ذکر شده است، امام سجاد مىفرماید: که اگر محبت تو از دل من بیرون نمىرود به این دلیل است که نعمتهاى تو را در حق خودم فراموش نمىکنم، پرده پوشیهاى تو را در مورد گناهانم از یاد نمىبرم. از این جملات استفاده مىشود که اگر انسان بخواهد محبت خدا در دلش پایدار گردد، باید پیوسته به یاد خدا و نعمتهاى فراوان او باشد.
رسول گرامىاسلام فرمود:« احبّوا الله لما یَغذوکم بِهِ مِن نِعَمِهِ(محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 70، ص 16، روایت 7) خدا را دوست بدارید که او از نعمتهایش شما را غذا مىدهد.»
در حدیث قدسى، آمده است که خداى متعال به موسى بن عمران (علیه السلام)، خطاب فرمود:« اى موسى، مرا پیش مردم محبوب کن «(کارى کن که مردم مرا دوست بدارند.) حضرت موسى (علیه السلام) عرض کرد: چه کنم؟ خطاب شد:« نعمتهاى مرا به یاد آنها بیاور.»
وقتى انسان بفهمد که کسى به او لطفى دارد به طور طبیعى، نسبت به او محبت پیدا مىکند، بخصوص موقعى که انسان به گرفتارى و بلا دچار شود و راه گریزى هم نداشته باشد.
یکى از راههایى که به وسیله آن مىتوانیم نعمتهاى خود را بهتر بشناسیم این است که خود را با کسانى که فاقد این نعمتها هستند مقایسه کنیم و از این راه، متوجه شویم که خداوند متعال چه نعمتهاى بزرگى به ما عنایت کرده که دیگران از آن محرومند. توجه به این نعمتها موجب پیدایش محبت نسبت به خدا مىشود و حالت شکرگزارى و امیدوارى در انسان به وجود مىآورد.
ب- توجه به عیب پوشى خدا: در مورد گناهانى که دور از چشم دیگران مرتکب شده ایم، خدا زمینه اى فراهم کرده است که مردم متوجه آنها نشوند تا رسوا شویم این نیز از نعمتهاى بسیار بزرگى است که خداوند به انسان ارزانى داشته است.
سوم : راه درک حضور خداوند در زندگی
اگر کسی می خواهد در هنگام گرفتاری ها و مشکلات احساس خلا نکرده و چنین فکری به ذهنش خطور ننماید که خدا را در زندگی خود گم کرده است , باید توجه و محبت خداوند را نسبت به خود جلب نماید .
در قرآن کریم , خداوند متعال در آیات متعددی از کسانی سخن از کسانی به میان آورده که نسبت به آنها محبت دارد که ما نیز می توانیم با پیوستن به این دسته از افراد محبت الهی را نسبت به خود جلب نمود .
برخی از این گروهها به شرح ذیل می باشد .
1. توبه کاران
انسان بواسطه گناهانی که خواسته یا ناخواسته مرتکب می شود پشتوانه های الهی خود را از دست داده و به مرور در زندگی احساس خلا می نماید اما اگر از گناهان خود توبه نماید و خود را در زمره توبه کنندگان قرار دهد می تواند با جلب محب الهی این خلا را پر نماید .
در قرآن کریم آمده است : «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»(بقره : 222) خداوند توبه کنندگان را دوست می دارد
2. پرهیزکاران
از دیگر گروههایی که محبت الهی را به خود جلب می نمایند متقین یا همان پرهیزکاران می باشد .
خداوند متعال در این باره نیز می فرماید : «فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»( آلعمران : 76) «همانا خداوند پرهیزکاران را دوست دارد .»
3. محسنین
از دیگر گروههایی که خداوند آنها را دوست دارد احسان کنندگان یا همان نیکوکاران می باشد در آیه 93 سوره مائده آمده است : «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(مائده : 93) « و خداوند نیکوکاران را دوست دارد »
4. صابرین
از دیگر راههای جلب محبت خداوند متعال برای اینکه در زندگی احساس خلا ننمائیم این است که خود را با زیور صبر آراسته و خود را در زمره صابرین قرار دهیم .
در این باره نیز در قرآن مجید آمده است : «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»(آل عمران :146)
در روایات نیز کسانی را که محبت الهی شامل آنها شده است بیان گردیده که در این نوشتار تنها به یک مورد آن اکتفا می نمائیم : خداى متعال رسولش را مورد خطاب قرار داده، مىفرماید: محبت من بر چهار دسته از مردم واجب است (این وجوب از قبیل وجوب تکلیفى نیست، بلکه ثبوت قطعى محبت خدا را مىرساند):
دسته اول: کسانى که یکدیگر را به جهت من دوست داشته باشند.
دسته دوم: کسانى که براى من از دوستى و ارتباط با کسانى که نمىپسندم، دست بردارند و رابطه خود را با دشمنان من قطع کنند. به دیگر سخن، اگر بر اساس هواى نفس و بر خلاف رضاى پروردگار ارتباطى بین آنها برقرار شد، به انگیزه عشق به خدا چنین پیوند و ارتباطى را قطع کنند.
دسته سوم: افرادى که به جهت من با یکدیگر رابطه برقرار کنند (و اگر چنانچه کدورت و تیرگى بینشان وجود دارد، آن را فراموش کنند و در ایجاد ارتباط و پیوند همه جانبه تلاش و همت نمایند.)
دسته چهارم: گروهى که بر من توکل داشته باشند. (در ارشاد القلوب دیلمى (باب 54 «المتعاطفین» )
در پایان این نکته را یادآور می شویم که اگر بتوانید خود را در زمره کسانی که خداوند نسبت به آنها محبت دارد قرار دهید و قبل از نماز نعمت های بی پایانی که از سوی خداوند شامل حالتان شده است را با خود یادآوری نمائید ؛ مطمئن باشید از چنین وضعیتی که دچار آن شده اید نجات یافته و نمازهای خود را با شوقی صد چندان اقامه خواهید نمود .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید