بازدید امروز : 478
بازدید دیروز : 141
تعریف خودسازی از نظر مفهوم و محتوا چیست؟
چیستی مفهوم خودسازی:
درباره چیستی خودسازی دو نوع برداشت محدود و فراگیر وجود دارد. منشا این برداشت حاکم بودن نوعی سیستم نفی و اثبات در خودسازی است. بر اساس روش توحید که الهام گرفته از کلمه لا اله الا الله است، راه کمال انسان از نفی هر گونه پرستش غیر خدا آغاز می شود و با تمرکز بر روی خداپرستی به سرانجام می رسد.
خودسازی نیز بر همین اساس دارای دو مرحله نفی و اثبات است. در مرحله اول که بیشتر تحت عنوان تزکیه نفس مطرح می شود، انسان طالب کمال باید خود را از صفات و عادت های مذموم پاکسازی نماید. در حقیقت موضوع این مرحله نفس و نفسانیات و غریزه شهوت و غضب انسان است که باید تعدیل شوند تا موانع حرکت سالک به سوی کمال رفع گردد. این مرحله در حقیقت مانع زدایی و زمینه سازی حرکت اثباتی به سوی کمال است.
در مرحله دوم که جنبه اثباتی دارد، بحث تخلق به صفات نیک و عادات پسندیده و موضوع بندگی خداوند و معاشرت با دیگران و خدمت به خلق خدا و مانند آن مطرح است.
بر همین اساس در منابع و آموزه های اخلاقی این دو برداشت هست، یعنی برخی منظورشان از واژه خودسازی، تنها مرحله نفی موانع و تزکیه نفس از رزایل عادات و صفات است و برخی نیز خودسازی را شامل هر دو مرحله می دانند.
در تعبیر اول هدف خودسازی تنها ایجاد آمادگی و رفع موانع سلوک و ایجاد تعادل در قوای نفسانی برای آسان شدن حرکت انسان به سوی خداوند است ولی در تعبیر دوم, هدف، قرب به خداوند است که در این صورت خودسازی شامل تمامی حرکت های نفیی و اثباتی انسان در مسیر کمال و قرب الهی می شود و بسیار فراگیر است.
در بیشتر منابع و آثاری که در زمینه خودسازی نگاشته شده است، هدف خودسازی را قرب الهی معرفی کرده اند، بر این اساس به نظر می رسد که بهترین برداشت از خودسازی این است که آن را شامل تمامی مراحل و فعالیت های استکمالی انسان بدانیم و هدف آن را وصول به قرب الهی و ابعاد آن را به صورت فراگیر تعریف کنیم.
ضرورت تعریف خودسازی:
برای بحث کردن درباره هر موضوعی، ابتدا لازم است با تعریف آن آشنا شویم. بحث تعریف از نظر منطقی اهمیت بسیاری دارد، تا تعریف خودسازی روشن نشود و در فضای بحث قرار نگیریم، هیچگونه فعالیت و برنامه ریزی برای این منظور امکان پذیر نیست و حتی اساتید فن و راهنمایان طریق، نیز نمی توانند به صورت شفاف راهبرد، راهکار ارایه دهند و عرصه ها و روش خودسازی را بیان نمایند. برای طالبان سلوک و خودسازی نیز این امکان وجود ندارد که به صورت آگاهانه در مسیر روشن خودسازی قرار بگیرند.
هر تعریفی باید بر اساس رهنمود جامعی تنظیم شده و بیان گر نوعی تفکر صحیح، عالمانه، عقل پسند، فطرت محور، شریعت مدار و منطبق با رهنمودهای قرآن کریم و سیره و سنت چهارده معصوم( ع) باشد و از منطق قابل فهمی نسبت به مراحل و ابعاد رشد انسان نیز برخوردار باشد، زیرا در غیر این صورت قابل قبول، کارآمد و راهگشا نخواهد بود
تعریف خودسازی:
بدون شک خودسازی نوعی فعالیت برای تغییر وضعیت انسانی به سوی تعالی است. اما اینکه چگونه فعالیتی است و با چه قلمرویی, این بستگی به تعریف ما از هدف آن دارد.
در بحث از هدف اگر گفته شود که هدف خودسازی, در راستای هدف زندگی و دین داری, نزدیک شدن به خداوند است, کما اینکه همینطور هم هست و دین از ما خواسته است تا تمامی فعالیت های خود را با انگیزه و نیت تقرب به خداوند انجام دهیم، تکلیف ما در بحث خودسازی و تعریف آن تا حدود زیادی روشن می شود, یعنی می دانیم هر کاری که به نحوی ما را به این هدف نزدیک می کند, فعالیتی خودسازانه محسوب می شود.
در کتاب های اخلاقی تعریف های فراوانی از خودسازی وجود دارد که خوب است به برخی از آنها اشاره کنیم. در کتاب به سوی خودسازی آمده است:
1- خودسازی به معنای مجموعه ای از فعالیت های شناختی، قلبی، ارادی و اجتماعی ای نظام مند و هماهنگ است که کمال شناخته شده برای «خود» را پدید میآورد.
2- منظور از خود سازی و به طور کلی پرداختن به خویش، شکل دادن و جهت بخشی به فعالیت های حیاتی و تصحیح و تقویت انگیزه ها ، در نظر گرفتن مقصد نهایی و سو گیری فعالیتها برای قرب به خداوند است. (به سوی خوسازی, ص 21)
3- خودسازى به معناى شناخت معارف, ایجاد ملکات و انجام افعالى است که کمال شناخته شده براى خود را پدید مىآورند.
تعریف مصداقی:
به کارگیری واژه کمال در تعاریف تا حدود زیادی تعریف را مفهومی می کند, زیرا باید به صورت آشکار منظور ما از کمال انسان روشن باشد. بنابراین اگر به صورت مصداقی بخواهیم به تعریف خودسازی برسیم, باید با جامع نگری خاصی به تمامی فعالیت های انسان به گونه ای بنگریم که هماهنگ با رهنمود دین توحیدی اسلام باشد و ما را در راستای هدف نهایی زندگی, یعنی قرب الهی و توحید قرار دهد.
بر این اساس در تعریف خودسازی می توان گفت: به مجموعه تمامی فعالیت های نظام مندی که ما را در راستای فلاح و شکوفا شدن توانایی های الهی نهفته در انسان و نزدیک شدن به خداوند, قرار می دهد, خودسازی گفته می شود.
مثلا اگر فعالیت های علمی و آگاهانه , مانند سیر مطالعات دینی, تفکر و تعقل در حوزه های خاصی، انسان را شکوفا و به خداوند نزدیک می کند, به طور قطع این گونه فعالیت ها در مسیر خودسازی قرار می گیرد.
همچنین در صورتی که مباحث مربوط به تزکیه نفس و اصلاح صفات و ملکات نفسانی, کسب آزادی معنوی, عبادت و معنویت ، اخلاق اجتماعی و خدمت به خلق خدا نیز کارکرد قربی داشته باشند, که دارند, باید تمامی این رفتار ها را خودسازانه بنامیم و سیستیم جامعی برای خودسازی تعریف کنیم که شامل تمامی رفتار و فعالیت های فردی و اجتماعی انسان بشود.
ایمان به خداوند و انبیای او, ترک گناه, انجام واجبات و مستحبات و تمامی وظایف اجتماعی و فردی انسان به دلیل اینکه باعث رضایت خداوند می شود و در قرب انسان به خداوند اثر دارد, فعالیت های خودسازانه است.
می دانیم اینگونه فعالیت ها با وسعت و گستره ای که دارد اگر بخواهد کارایی لازم را برای ساخت انسان داشته باشد, باید به صورت یک سیستم و نظام جامع اخلاقی عرضه شود, وگرنه عرضه آن به صورت کشکولی همانگونه که در برخی آثار اخلاقی مشاهده می شود, قابل استفاده و موثر نخواهد بود. برای این منظور به نظر می رسد که باید با دسته بندی حوزه های اخلاقی و فعالیت هایی که در راستای قرب الهی هستند, به تدریج به این نگاه سیستمی برسیم.
رابطه واژه فلاح و خودسازی در قرآن کریم:
در حدود چهل آیه از قرآن کریم درباره فلاح و رستگاری انسان سخن به میان آمده است. به نظر می رسد که منظور از این واژه همان شکوفایی ای است که در مباحث مربوط به خودسازی از آن سخن گفته می شود.
فلح در لغت به معنای شکافتن و سربرآوردن از خاک است. دانه ای را که کشاورز در زمین می کارد، وقتی شرایط برای رشد و شکوفایی آن فراهم می شود، از یک طرف شروع به ریشه زدن و قوت گرفتن از زمین و از طرف دیگر شروع به شکافتن زمین و سر برآوردن و رشد کردن و شکوفا شدن می کند تا مرحله ای که به یک درخت کامل و پر ثمر تبدیل می گردد.
این فرایند دقیقا در مورد انسان نیز صادق است و واژه فلاح در حقیقت همین فرایند را توضیح می دهد. انسان اگر در یک محیط مناسب فرهنگی و تربیتی قرار بگیرد با قوت گرفتن از دانش، اخلاق و عمل صالح استعداد های خویش را شکوفا می کند و به کمال نهایی و قرب الهی می رسد. مزرعه انسان خانواده و جامعه است و کشاورزان او خدای متعال، انبیاء الهی، علماء ربانی، مربیان تربیتی و والدین هستند.
از این منظر، بهترین زندگی، برای انسان وضعیت و موقعیت فرهنگی و تربیتی مناسبی است که انسان با نیرو گرفتن از عوامل رشد و شکوفایی، استعداد های الهی نهفته خویش را آشکار و شکوفا نماید، از کمال خویش لذت ببرد و به سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت نایل شود.
انسان کاملترین مظهر خدای متعال است و کمال او هم در این است که هر چه بیشتر خدای متعال با صفات و کمالات خود در او ظهور و تجلی نماید, بنابراین شکوفایی تعبیر دیگری از ظهور و تجلی خداوند در انسان است.
قرآن کریم می فرماید: قد افلح من زکیها. و قد خاب من دسیها. ( الشمس 9 و 10 ) هر آینه کسی که نفس خویش را تزکیه کند, یعنی از درون خویش شکوفه زند و سر از خاک طبیعت خویش برآورد, رستگار می شود و کسی که توانایی های خویش را دس می کند, یعنی زیر خاک و طبیعت مدفون می سازد, خسارت زده و نابود می گردد.
در این آیات به یکی از عوامل شکوفا شدن و تجلی خدا در انسان, یعنی تزکیه نفس اشاره شده است. عوامل فراوان دیگری نیز در قرآن کریم ذکر شده است که همگی در فلاح و شکوفا شدن انسان نقش دارند.
آنچه اکنون ما در پی بیان آن هستیم تعریف خودسازی از نگاه قرآن کریم با واژه فلاح و رستگاری است. خودسازی از این منظر, یعنی نهادینه کردن عواملی در خود مانند ایمان و تزکیه نفس و یگانه پرستی که باعث شکوفا شدن نیروهای الهی انسان می شوند و سعادت و قرب انسان به خدای متعال را تضمین می کنند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید