بازدید امروز : 159
بازدید دیروز : 62
می خواستم راجع به خطرهای راه عرفان بیشتر بدانم.در حقیقت چند وقتی هست که با فردی که خود راه عرفان طی می کند اشنا شده ام(البته عرفان اسلامی) و این دغدغه در من به وجود امده که آیا برای داشتن خدا حتما باید راه عرفان را طی کرد؟ دکتر چمران و یا خیلی از شهیدان عرفان نخوانده اند! یعنی انها خدا را نداشته اند؟یا اگر راه عرفان را می رفتند به درجات بالاتری می رسیدند؟ و باز از این می ترسم که نا خواسته دچار گمراهی شوم؟این احتمال وجود دارد که از اول حرفشان از اسلام و قرآن و امامان باشد ولی وقتی که جذب شدیم چیزی دیگر رابه ما القا کنند! ولی ما چگونه برای رفتن راه عرفان به افراد اعتماد کنیم!یا چگونه این راه را بدون استاد طی کنیم!؟ و از طرفی اگر راه عرفان را نروم نتوانم از عمرم به درستی استفاده کنم! لطفا مرا راهنمایی کنید؟
قبل از بیان آفات در مورد ثمرات عرفان باید گفت عرفانی که در قالب بندگی خداوند متعال جلوه گر شود ثمرات زیادی دارد، که مهمترین آنها همانا وصول به وحدت و شهود حقیقت و تحقق در ولایت و خلافت حق و یقین قلبی و آرامش مثال زدنی عارف و در نهایت قُرب خداوند متعال است . عرفان ناب اسلامی و توحیدی آفتی ندارد، بنابراین اگر از آفات عرفان سخن گفته می شود بیشتر مربوط به دخالت گروه های عرفان نما و انحرافات فرقه ای است که در این زمینه وجود دارد و یا افراط گرایی افراد است.
«دغدغه»
دغدغه شما نسبت به عرفان و اینکه راه سعادت خود را معرفت خداوند می دانید و همچنین دل نگرانی شما نسبت به آفات عرفان، بسیار زیبا و بجا است. عرفان به معنی «شناخت» است. اما این سوال مطرح است که آیا برای حرکت به سمت خدا، شناخت خدا و راه خدا لازم است یا نه؟ حتماً خواهید گفت بله. ما هم با شما هم عقیده هستیم، منتهی شناخت را از چه راهی و از چه کسی باید بیاموریم؟
پیامبر اسلام- صل الله علیه و آله و سلم- که اشرف مخلوقات هستند، راه خدا را چگونه یافتند؟ سلمان و ابوذر- رحمهما الله- چگونه به درگاه الهی بار یافتند؟ در آن هنگام کتاب های مصطلح فعلی که نبود! بنابراین حرکت آنها از کجا آغاز شد؟ باید خاطر نشان شویم، قرآن کلام خداوند است. هر چه برای هدایت انسان لازم بوده است، در کلام الهی به آن اشاره شده است. خدا در قرآن می فرماید:«قرآن را نازل کردیم تا شما را از ظلمت به سوی نور هدایت کند»با این توصیفی که از قرآن شده است، معلوم می گردد شناخت را باید از کلام الهی دریافت کنیم، و نیز بر سر سفره کلام اهل بیت- علیهم السلام- بنشینیم، چرا که آنها مفسر قرآن هستند. عارفان نامی همین گونه طی مسیر نمودند.
«عرفان نظری»
سوال نموده اید شهید چمران عرفان نخوانده بودند، و اگر می خواندند آیا به مقام بالاتری دست می یافتند؟ باید بگوییم، عرفان لزوما خواندنی نیست. عرفان رسیدنی است, از هر راهی انسان به این حقیقت برسد که خداوند همان وجود ساری و جاری در تمام هستی است, عارف است. عرفان یعنی حضور خداوند را در کل هستی و در تمامی مکان ها و زمان ها احساس کنی و مشاهده نمایی. برای شهید چمران و اثبات معرفت ایشان چه دلیلی از این بالاتر که او در راه خدا جان خود را تقدیم نمود. شهادت خود گواه روشن عرفان این بزرگان است. خود مطالعه ی عرفان انسان را به جایی نمی رساند. این حرکت و بندگی خدا است که انسان را به سوی خدا سوق می دهد.
با یک مثال این نکته را شفاف تر بیان می کنیم؛ شما نقشه ی مشهد مقدس را در دست دارید، حال این داشتن نقشه شما را به مقصد می رساند؟ و یا حرکت با ماشین شما را به مشهد می رساند؟ نقشه ی حرکت نیز مهم است، تا مسیر را اشتباه نرویم و به جای مشهد از کویر کرمان سر در نیاوریم، اما بعد از شناخت، مهم حرکت است. شناخت از قرآن و روایات به خوبی به دست می آید، بنابراین مهم حرکت پیوسته ی ما است، که باید بدور از افراط و تفریط باشد.
«مدعیان»
هیچ کس انگیزه ی بالائی برای تولید آهن تقلبی ندارد، اما برای جعل سکه و طلای تقلبی چرا. حال اگر دُر نایاب باشد، هر کسی برای فریب دیگران، ادعا می کند که او دُر شناس است و او دُر را دارد. در مورد عرفان- خدا شناسی- چون جوانان و انسان های پاک به آن گرایش دارند، ولی عارفان وارسته در اقلیت هستند, مدعیان مجال ادعا یافته اند، خصوصاً در این زمان. جالب است که انسان کامل، خلیفه ی الهی، حضرت مهدی موعود-عجل الله فرج الشریف- می دانستند، که چه حوادثی برای من و شما رُخ خواهد داد. لذا بیان داشته اند دُر شناس و خود دُر در دست علمائی است که احادیث آن بزگواران را می شناساند و از هوی و هوس به دور هستند. دُر را در جای دیگری جز دست این بزرگان بخواهید بیابید، خطرات بزرگی در انتظار خواهد بود و این حُسن دقت شما بسیار درست و نشان از عقل شما دارد.
«بورس عرفان»
در جهان سکولار امروز از آنجا که دین را از جامعه به حاشیه راندند، جامعه و افراد با چالش های فراوانی مواجه شدند. کسانی برای رفع این مشکل اساسی بر آن شدند که با دعوت به -عرفان های- جدید عطش جامعه را فرو نشانند. اما غافل از این که دارویی که در این عرفان ها برای انسان تجویز می کنند، نهایتش زندگی خوب داشتن است، اگر چه این هم فقط اعای آنان است که به نظر می رسد در این زمینه نیز با مشکلات جدی روبرو خواهند شد. زیرا هیچ وقت نتوانسته اند جوابی جامع به نیاز فطری بشر به خداوند بدهند. آری درعرفان های جدید، خدا دست بسته است و بشر همه کاره و انسان خود حلال مشکلات است. انسانی که به فرمایش کلام الهی«فقیر و نیازمند»است، می خواهد خود راه را نشان دهد، درمان کند و هدایت را در دست بگیرد، در این صورت معلوم است که سرانجام افراد پیرو چه خواهد شد و چه سرگردانی هایی پیدا خواهند کرد.
«سوء استفاده»
یکی از آفات امور مفید و جذاب، سوء استفاده سودا گران و در نتیجه مشتبه شدن حقیقت بر مشتاقان راه حقیقت است .
با کمال تأسف باید گفت، عرفان نیز همانند دیگر ارزشها که معمولا به مسائل انحرافی آلوده میگردد، از این مصیبت عظمی به دور نمانده، در طول تاریخ سوء استفادههای گوناگون از این خورشید تابناک و مصباح نورانی گردیده تا آنجا که فریاد ها را علیه خود بلند کرده است.
فقها به گونهای، محدثین به گونه دیگر، حتی عرفای راستین را به شکلی به صدا درآورده و همگان خطر انحرافش را گوشزد نمودهاند.
اما به راستی کدامین فقیه و عالم و محدث و مفسر و عارفی بر عرفان ناب وخالص در معرفت نورانی و شهود حقیقت، فتوا بر بطلان میدهد؟!
صدرالمتألهین شیرازی(قدس) فیلسوف و عارف پاکباخته که داغترین نظریات عرفانی را مطرح و از آنان دفاع کرده و مبرهن نموده است، کتاب «کسر اصنام الجاهلیة» را در رد صوفی نمایان مینویسد که به دروغ به عرصه معرفت، خیانت کرده و دلهای علاقمندان به سیر و سلوک را میدان شیطنتبازیهای خود قرار داده و آنان را فریب میدهند.
او سبب تألیف کتابش را چنین بیان میکند: «در این زمان که تاریکیهای نادانی و نابینایی در شهرها پراکنده گشته است و کوتهفکری و نادرستی همه آبادیها را فراگرفته است، گروههایی را میبینم که با تمامی توان خویش در عقائد و گفتار به نادانی و هذیان گرائیدهاند و بر فسادگری در کردار اصرار میورزند... و با همه تهیدستی شان درعلم و عمل خود را به ارباب توحید و اصحاب تفرید مانسته میانگارند... و پیرو یکی از همنوعان خود گشتهاند که ولایت خداوند و قرب و منزلت داشتن نزد او را مدعی است...». 1
ملاحظه میفرمایید که این عارف متأله چگونه از دست شیادان بیمحتوا گلایه دارد.
امام خمینی(ره) نیز که خود عارفی دلسوخته و دلداده و صاحب نظری قوی در مباحث عرفان نظری و راه رفتهای در سلوک عملی و واصلی به حقایق لم یزلی است در مورد منحرفین از عرفان و مدعیان دروغین میفرماید: نیز در همین جهت میفرماید: «... مثلاً عارفی که به واسطه عرفان خود به سایرین به چشم حقارت نظر کرده تکبر میکند و قشری و ظاهری میگوید، آیا از معارف الهی چه دارد جز یک دسته مفهومات که همه حجاب حقائقیاند و سد طریق و یک تعداد اصطلاحات دلفریب با زرق و برق که به معارف الهیه ارتباطی ندارد و با خداشناسی و علم به اسمائ و صفات مراحلی فاصله دارد. معارف صفت قلب است».
بنابراین با چند کلمه و اصطلاح و عناوین ظاهری که به حقیقت نمیرسیم، و به تعبیر دیگری از امام خمینی(ره) بنگرید که فرمود: «... برای رواج بازار خود فهمیده یا نفهمیده پارهای از از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده گمان کرده به لفظ «مجذوب علی شاه» یا «محبوبعلی شاه» حال جذبه و حب دست دهد...»
این گونه مطالب و این نالههایی که از سویدای دل عارفان بالله برخاسته، کسانی که خود عارف بوده و در سلک عرفان نه تنها مطلع بلکه از صاحبنظران در ابعاد علمی و عملی این ساحت مقدساند، حاکی از این است که در هر عصری، سود جودیان و دغلبازانی، دام شیطنت را تحت عنوان عرفان را رشاد و امثال آن بر سر راه مردم گسترانیدهاند، و خود را استاد عرفان اسلامی نیز معرفی می کنند.
«شاخص ها»
از دیگر آفات عرفان نادیده انگاشتن شاخص و ضابطه در این طریق است . در هر علم و عملی برای تشخیص حق از باطل، میزان و قسطاس وجود دارد که با رعایت کردن و در نظر گرفتن آن سره از ناسره تفکیک خواهد شد.برای فلسفه و علوم بحثی و نظری، میزانی است. برای ادبیات و ریاضیات و علوم تجربی و... میزانی وجود دارد.
علامه طباطبایی دراین باره فرموده اند: اینکه از بعضی شنیده شده است که می گویند سالک پس از وصول به مقامات عالیه و وصول به فیوضات ربانیه، تکلیف از او ساقط می گردد، سخنی است کذب و افترایی است بس عظیم؛ زیرا رسول اکرم (ص) با این که اشرف موجودات و اکمل خلایق بودند، با این حال تا آخرین درجات حیات تابع و ملازم احکام الهیه بودند. بنابراین سقوط تکلیف به این معنی دروغ و بهتان است. 2
یکی از ضوابط دیگر که می توان به آن اشاره نمود عبارت است از، ارتباط تنگاتنگی که بین احکام شرعی و معارف بلند توحیدی وجود دارد. بنابراین برای سیر و حرکت به سمت خداوند متعال باید دستورات شرع مورد اهتمام قرار گیرد.
«پس چه کنیم؟»
پرسشگر گرامی کاری که ما و شما باید انجام دهیم این است که، به آن چه که می دانیم عمل کنیم. مهمترین عمل ما نیز باید رعایت تقوای الهی باشد. در قرآن به رعایت تقوای الهی خداوند بسیار اشاره دارد، که نشان از اهمیت و رشد دهندگی آن دارد. اگر به رعایت تقوای الهی موفق شدیم، در این صورت خداوند خود دست گیری خواهد نمود، و در اصل او راهنما است و هدایت گر.
در ضمن اگر علمائی ربانی در شهر خود می شناسید، به پای درس اخلاق آنها بنشینید. اگر فردی را نمی شناسید، کتابهای خوبی که در این زمینه است مطالعه کنید، ما در پایان به آنها اشاره خواهیم نمود.
پرسشگر گرامی مشکل اساسی این است که ما آن چه را می دانیم عمل نمی کنیم و الا خضر راه در زندگی ما قرار خواهد گرفت. بزرگی می فرمود: شما موسی شوید، خضر را خداوند سر راه تان خواهد گذاشت، و از این که تا به حال نیامده معلوم است موسی نشده اید.
در پایان یاد آور می شویم، اگر سوال دیگری در این زمینه داشتید، در خدمت شما بندگان خوب خدا هستیم، ولی برای اطلاع بیشتر می توانید به سایت ما پرسمان دانشجویی اخلاق و عرفان با این آدرس: http://www.akhlagh.porsemani.ir/ مراجعه و در گزینه عرفان و معنویت مطالعه کنید. موفق و پیروز باشید.
کتاب جهت مطالعه؛
1. آداب الصلواة، امام خمینی-ره-.
2. رساله ی لقاء الله، مرحوم ملکی تبریزی.
3. مقالات 3جلدی، استاد محمد شجاعی، سروش.
4. کتاب لب و الباب، مرحوم آیت الله سید محمد حسین تهرانی.
5. کتاب های که در مورد زندگی عارفان است بسیار لازم است، در این مورد به سایت صالحین مراجعه نمائید.
-----------
1 . عرفان و عارف نمایان، ترجمه محسن بیدارفر، ص 12
2 . مجله معرفت-شماره 4- جایگاه شریعت در قلمرو عرفان.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید