بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 549
می خواستم بدانم انسان در چه مواقعی باید بخندد و در چه مواقعی باید جدی باشد؟ ترجیحا با کمک احادیث جواب بدهید البته با تفسیر و توضیح؟
انسان به طور فطری از غم گریزان و به سوی شادی در حرکت است. شادی و نشاط نه تنها بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نیز تأثیر می گذارد. در تبیین جایگاه شادی در اسلام، باید گفت که اصل شاد زیستن در اسلام، مورد پذیرش، بلکه تأکید است. امام علی علیه السلام می فرماید: «شادی، انبساط خاطر و نشاط می آورد و غم، گرفتگی خاطر و دل گیری(ری شهری، میزان الحکمه، ج 6، ص 2449.) و نیز فرمود: «کسی که شادیش کم باشد، آسایش او در مردن باشد.( همان.)
امام صادق علیه السلام می فرماید: «هر که به چهره برادر خود لبخند زند، آن لبخند برای او حسنه ای باشد(همان، ج 7، ص 3225.)
نگاه به شادی در دو تفکر
الف) گروهی اعتقاد دارند که شادمانی و نشاط، مطلق بوده، هیچ حد و مرزی را نمی شناسد و با هر وسیله ای و با هر ابزار و شیوه ای، می توان به شکار شادی و شادمانی رفت؛ هر کاری مجاز است؛ هر نوع ترانه و رقصی، رواست و هر گونه گفتن و خندیدن و خنداندن، درست است. این گروه، معتقد به «اصالت لذت» بوده، هر لذت و هر شادی را با هر عاملی تجویز می کنند.
ب) گروهی دیگر، شادی ها و تفریحات را قانونمند می دانند و در مرز «بایدها» و حلال تفسیر می کنند. آنان، هر نوع شادی و تفریحی را مجاز نمی شمارند و در یک کلمه، «تفریحات سالم» را باور دارند تا از این طریق، مرز حرمت و آبروی خود و دیگران محفوظ بماند و شادی، خنده و تفریحات آنان، به دیگران صدمه ای وارد نسازد.
به نظر این گروه، خنده، شادی و لذت، خوب است؛ اما نه با آزار و اذیت دیگران و شادمانی خوب است؛ اما نه با زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات اجتماعی و الهی.
از دید این گروه، همان گونه که اگر «آزادی»، قانونمند و هدفدار نباشد، می تواند جامعه را به هرج و مرج بکشاند، شادی ها و تفریحات نیز این گونه اند.
با توجه به منابع دینی، یعنی قرآن و سیره پیشوایان معصوم، دین اسلام موافق نشاط و شادی بوده، علاوه برآن که آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال می سازد; البته این شادی، افراطی و تفریطی نبوده، بلکه درچارچوب نگاه تعدیلی قابل رهیابی است.
نکته : خنده، شوخی، تبسم، فرح، مزاح و... به عنوان یکی از مصادیق شادی است که در تعابیر متون دینی به چشم می خورد. مااینجا به حد و مرز شادی از دیدگاه اسلام می پردازیم.
مرز شادی و نشاط و خنده
براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز می باشد . محتوا و قالب شادی و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدی و انسانی که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافی باشد; زیرا هر پدیده ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود . بنابراین پدیده شادی و نشاط و عوامل آن به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز می باشد که علاوه بر آن که مانع نیل انسان به هدف اصلی اش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وی باشد; از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی راپی می گیرد، (اخلاق اسلامی، ص 98 - 99; اخلاق الهی، ج 5، ص 238 .)
شادی و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزه ای در آن دنبال می شود . در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود; بنابراین می توان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست .
مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک سری، بی شرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل » نامیده می شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» می خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است، یکی از صحابیان از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (کافی، ج 2، ص 663; تحف العقول، ص 323) .)
همچنین اگر شوخی درست از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود; همان طور که امیرمؤمنان علی - علیه السلام - می فرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می شود» . (غررالحکم، ص 222 .) امام صادق - علیه السلام - می فرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را می برد» . (کافی، ج 2، ص 665 .)
خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادی است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه دار نسازد . خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد . خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است . وقتی برای مؤمن، احترامی برتر از کعبه را بر شمرده اند، به خوبی روشن می شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است . (اخلاق الهی، ج 5، ص 256 -)
قالب های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شان مقام انسان و آرمان های والای او باشد; زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب نتیجه اثرگذاری را معکوس خواهد کرد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی (کافی، ج 2، ص 664) و تبسم بهترین خنده دانسته شده است . (غررالحکم، ص 222) زمان و مکان نشاط و شادی نیز باید با آن متناسب باشد; زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود . مزاح و بذله گویی در مراسم سوگواری و مکان های مقدس ناپسند است (اخلاق الهی، ج 5، ص 258 - 259) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم - صلی الله علیه و اله - نقل شده است: «کسی که بر جنازه ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می کند و دعایش اجابت نمی شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می گردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای اوست » . (همان)
در اینجا به بعضی از روایات در باب حد و مرز خنده و شادی اشاره می کنیم.
1- خنده و شادی نبایدموجب آبروی ریزی دیگران شود.
عنبسه عابد گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که مىفرمود: خنده زیاد آبرو را مىبرد.( اصول کافى، ص 632( باب الدعابة و الضحک).)
2- خنده و شادی بدون علت نباشد.
امام صادق (ع) فرمود: خنده بدون سبب نشانه نادانى است(اصول کافى، ص 622( باب الدّعابة و الضّحک).)
همچنین امام جعفر صادق (ع) فرمود: چه بسیارند کسانى که خنده بیهوده مىکنند و گریه آنها در روز قیامت زیاد است، و چه بسیارند کسانى که از خوف خدا زیاد گریه مىکنند و در روز قیامت در بهشت خنده و شادى آنان زیاد است(عیون اخبار الرضا، ص 179.)
وهمچنین امام صادق (ع) فرمود: سه چیز مورد غضب شدید خداست: 1- خوابیدن بدون شبزندهدارى. 2- خنده بدون علّت. 3- غذا خوردن از روى سیرى(خصال صدوق، ج 1، ص 44.)
3- خنده و شادی موجب گستاخی طرف مقابل بر تو نشود.
امام صادق (ع) فرمود: مجادله نکن، زیرا آبروى تو مىرود، و شوخى نکن که نسبت به تو گستاخ مىشوند(اصول کافى، ج2 ص 632( باب الدعابة و الضحک).)
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم که فرمود: «لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَءُ عَلَیْکَ؛ مزاح مکن که افراد بر تو جرى و جسور نمىشوند»( همان، صفحه 665، حدیث 18.)
4- خنده و شادی همراه لهونباشد
امام جعفر صادق (ع) فرمود: چه بسیارند کسانى که خنده بیهوده مىکنند و گریه آنها در روز قیامت زیاد است، و چه بسیارند کسانى که از خوف خدا زیاد گریه مىکنند و در روز قیامت در بهشت خنده و شادى آنان زیاد است(عیون اخبار الرضا، ص 179.)
5- خنده و شادی لطمه به وقار و ابهت تو نزند.
امام علی علیه السلام می فرماید: «وقار خود را در برابر خوشمزگی ها و حکایت های مضحک و یاوه ها و هرزه گویی ها حفظ کنید»( ری شهری، میزان الحکمه، همان، ج 7، ص 3229.)
در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: «ایَّاکُمْ وَ الْمَزاحَ فَانَّهُ یَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ وَ مَهابَةِ الرِّجالِ؛ از مزاح بپرهیزید که آبرو و ابهّت انسان را مىبرد».( اصول کافى، جلد 2، صفحه 665، حدیث 16.)
6- خنده و شادی برای احیای حق یا از بین رفتن باطل باشد.
امام علی(ع) در نامهای به «عبدالله بن عباس» میفرماید: «اما بعد، انسان گاهی مسرور میشود به خاطر رسیدن به چیزی که هرگز از دستش نمیرفت و گاهی محزون میشود به خاطر از دست دادن چیزی که هرگز به آن نمیرسد. پس باید شادی تو به خاطر احیای حق یا نابودی باطل باشد.»
7- خنده و شادی در مجالس جشنها و اعیاد اسلامی باشد
یکی از شادیهای مثبت و پسندیده، خنده و شادی در مجالس جشن و سرور به مناسبت روزهای شادی معصومان(ع) است، مانند: سالروز میلاد پیامبر اکرم(ص) و موالید ائمه معصومین(ع) و مناسبتهایی مانند: عید مبعث، عید فطر، عید قربان، عید غدیر و....
امام رضا(ع) به ریان بن شبیب فرمود: «اگر دوست داری در درجات عالیه بهشت با ما باشی، به حزن ما محزون و به شادی ما شاد باش!»
-8 خنده و شادی نباید در حدی باشد که سخنان جدی بی ارزش شود.
کسانى که زیاد شوخى مىکنند سخنان جدى آنها از ارزش مىافتد، و مردم سخنان آنان را به عنوان جدّى قبول نمىکنند، چنانکه در حدیث امیرمؤمنان على علیه السلام وارد شده است «مَنْ کَثُرَ هَزْلُهُ بَطَلَ جِدُّهُ؛ کسى که شوخىاش زیاد شود، جدّىاش باطل مىشود»( غررالحکم، شماره 8356، جلد 5، صفحه 279.)
بنابر آنچه در این روایات کوتاه و پر معنى آمده است، مزاح امرى است بسیار پیچیده، و گاه شوخىها از جدىها جدىتر است، و به تعبیر دیگر، مزاح بسیار ظریف و شکننده است، و اگر از حساب و کتاب خارج شود، آثار آن بسیار ویرانگر و مخرّب است. مزاح مىتواند آبرو و شخصیت انسان را بر باد دهد، سبب عداوت و دشمنى گردد، و مانند دشنام تأثیر سوء بگذارد و موجب جرئت و جسارت افراد نادان بر انسان گردد.
اگر مزاح در حد اعتدال و صرفاً براى ادخال سرور و شادمانى در قلب مؤمن و رفع خستگىها و اندوهها باشد، و تمام جهات شرعى در آن رعایت گردد به یقینمطلوب است و مورد رضاى خدا.
ولى اگر مزاح به قصد انتقام جویى و بردن آبروى اشخاص، و اعمال کینه توزى است، مخصوصاً در مواردى که از طریق جدى، این کارها امکانپذیر نیست، و گروهى به شوخى و مزاح براى رسیدن به اهداف شیطانى خود پناه مىبرند، بدون شک مبغوض و منفور، و گاه از دشنام هم بدتر است.
همچنین اگر در مزاح از کلمات رکیک و سخنان سبک و کودکانه استفاده شود بىشک سبب آبروریزى و از بین رفتن شخصیت انسان است.
و نیز اگر مزاح در برابر کسانى که ظرفیت آن را ندارند و حریم شخصیت اشخاص را نمىشناسند انجام گیرد، اى بسا راه را براى جرئت وجسارت آنها باز مىکند و آنها نیز هر چه بخواهند مىگویند.
این گونه مزاحها، نه تنها مطلوب نیست، بلکه گاهى در سلک گناهان کبیره قرار مىگیرد.
راهیان راه حق و سالکان الى اللّه و طالبان تهذیب نفس باید در مورد مزاح به هوش باشند، نه آن را از زندگى حذف کنند، و به صورت انسانى عبوس و خشک و فاقد احساس و محبت در آیند، و نه به وسیله آن آلوده گناهان یا اعمال منافى مروّت گردند، و بسیار دیدهایم که افرادِ ظاهراً متدین گاهى در جلسات خود به عنوان مزاح و شوخى سخنانى مىگویند یا حکایاتى نقل مىکنند که گاه غیبت یا تهمت و یا اشاعه فحشاء، و یا سبب ریختن آبروى مسلمانان مىگردد.
از این گذشته مزاح هر چند هیچ مطلب خلافى در آن نباشد اگر زیاد شود غالباً آثار منفى دارد، و به گفته بعضى از بزرگان: «الْمَزاحُ فِى الْکَلامِ کَالْمِلْحِ فِى الطَّعامِ؛ مزاح در سخن مانند نمک در غذاست (که اگر از حد بگذرد شور، و اگر کم باشد بى نمک مىشود)».
این نکته نیز حائز اهمیت است که گاه مزاحها، اهداف جدى را تعقیب مىکند، اگر این هدفهاى جدى، مسایل تربیتى و سازنده باشد بسیار خوب است، مثلًا از طریق شوخى به کسى فهمانده شود که باید در امور دینى و اخلاقى کوشا باشد، این کار بسیار خوبى است، ولى اگر هدفهاى جدى نهفته در مزاح مسایل تخریبى و مفسدهانگیز و انتقامجویى و مانند آن باشد، بسیار زشت و ناجوانمردانه است که انسان در لباس مزاح آبروى افراد را ببرد و بر شخصیّت آنها ضربه وارد کند.( اخلاق در قرآن، ج3، ص: 170و171 با کمی تغییرات)
دانشجوی عزیز آنچه در مورد مرز شادی و خنده بیان شد وظیفه ما را نسبت به مواقعی که باید در رفتارمان، در معاشرت با دیگران جدی باشیم را به خوبی روشن می کند.در واقع باید سعی کنیم با حذف کردن رفتارهای که در روایات به آن اشاره شد زمینه جدی بودن خود را در معاشرت با دیگران فراهم آوریم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید