بازدید امروز : 455
بازدید دیروز : 141
مهمترین سلاح شیطان برای شکار انسان چیست؟
مهمترین وسیله شیطان برای شکار انسان عبارتند از:
1- غفلت انسان از یاد خدا؛ اگر لیوان آب را اگر درنظر بگیریم، هنگامی که در آن آب کاملاً قرار گرفته باشد، چیز دیگری در آن یافت نمی شود. اما اگر هر مقداری از آب خالی گردد، هوا در آن قرار می گیرد. حال ما نیز مانند همان لیوان آب است هر مقداری که به یاد خدا بودیم، از هوای نفس و شیطان خالی هستیم«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین؛ هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.»
2- شهوت جنسی: «شهوت » نقطه مقابل «عفت » است. «عفت » نیز دارای مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند و بار جنسی است.
«عفت » یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است; اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد موجب سقوط فرد و جامعه می شود.
امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«اهجروا الشهوات فانها تقودکم الی رکوب الذنوب و التهجم علی السیئات،از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به ارتکاب انواع گناهان و هجوم بر معاصی می کشاند.» غرر الحکم،حدیث 2505
کسانی هستند که به خاطر کارشان با جنس مخالف ارتباط دارند. وشیطان دائما در وسوسه به خواسته های شوم خود مشغول است. و دنبال بهانه و فرصت است که انسان روی خوش به شیطان نشان بدهد و او هم به هدف خود برسد.ولی باید با آگاهی بیشتر و شناخت راههای به دام انداختن شیطان از نقشه شومش اطلاع یافت و او را خوار و ذلیل ساخت.
3- خشم و غضب:
خشم و غضب مانند آتشِ شعلهور شده است و شیطان نیز از آتش خلق شده است. شیطان گفت: «خَلَقْتنی مِنْ نارٍ و خَلَقْتَهُ من طین» مرا از آتش و آدم را از خاک آفریدی، این حالت در قلب انسان نیز نهفته است. همانگونه که آهنگر در کورهی آتش میدمد و زغالها را شعلهور میسازد و سپس آهن را روی آن میگذارد تا گداخته شود و به دلخواه خود اشکال و آلتهای گوناگون درآورد، شیطان نیز از طریق شعلهور ساختنِ آتش غضب در دل انسان، آنقدر وسوسه ایجاد مینماید تا بر عقلش غالب شود و او را زیر سلطهی خود درآورد؛ آنگاه انسان را به سوی هرچه بخواهد سوق میدهد. هنگامیکه آتش خشم و غضب شعلهور شد و شدت گرفت، صاحبش کور و کر میشود، سپس آثارش در اعضا و جوارح انسان ظاهر میگردد.
4- وسوسه کردن: شیطان در حدّ وسوسه مأموریت دارد که پارس کند، آنکه آشناست به این پارس اعتنا نمیکند، راه را طی کرده و به مقصد میرسد. اما بیگانه بیراهه میرود و به دام شیطان میافتد. شیطان پارس را به گزیده تبدیل میکند و از آن به بعد میگزد. البته شیطان تحت ولایت خدای سبحان است؛ بدون اذن خدا کاری نمیکند و در قیامت صریحاً میگوید: ?فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنفُسَکُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتمُ بِمُصْرِخِی?[ابراهیم.22] امروز نه من به داد شما میرسم نه شما به داد من میرسید. من بر شما مسلط نبودم؛ فقط شما را دعوت کردم، خودتان آمدید. ?إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُم?[ابراهیم.22] خدا وعده? حق داد و من وعده? فریب. وعده? حق را نپذیرفتید و وعده? آمیخته به فریب من را پذیرفتید؛ پس من سلطهای بر شما ندارم.
6- زینت دادن : یکی دیگر از ابزارهای شیطان «تسویل» یعنی زینت دادن چیزی که نفس آدمی حریص بر آن است به طوری که زشتیها را زیبا میبیند و به خاطر زیبا دیدن اعمال و رفتار و رای خود برای هیچ چیز دیگر حقیقتی قایل نمیباشد. چنین آدمی به یک فرد خود محور و متکبر مبدل خواهد شد که باب هر گونه ترقی و تعالی را به روی خود میبندد و بدین وسیله به عقاید باطل و پوچ خود پافشاری میکند چون آنها را از ناحیه خود میداند. دست به هر کار زشتی میزند اما چون آن کار از جانب او صادر شده آن را زیبا میداند.
قرآن میفرماید: «شیطان برای آنها زینت داد، و به آرزوهای کاذب آنها را وعده داد.» بسیار دیده میشود افرادی که عیوب و لغزش هایی را از دیگران میبینند و فریاد سر میدهند اما همین اعمال را خودشان انجام میدهند و یک ذره هم بد نمیدانند و خود را ملاک حق و باطل دانسته هر چند افکار و رفتارشان ناصحیح باشد.
7- حسادت:حسادت،تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد، یعنی حسود دوست دارد نعمتها از طرف مقابل گرفته شود،خواه آن نعمت به حسود برسد! یا نرسد.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره میفرماید:«منشأ و ریشه رزایل حسادت است » . (غررالحکم،5242)
البته یک حالتی هم نزدیک به حسادت وجود دارد، که پسندیده و مایه ترقّی و پیشرفت است،و آن حالت غبطه است.
امام صادق(ع) میفرمایند:«به راستی مؤمن غبطه میخورد،ولی حسادت نمیورزد اما منافق حسادت میورزد و غبطه نمیخورد». اصول کافی،ج2.ص307.که آثار اجتماعی و معنوی و جسمانی و اخروی به دنبال دارد.این خصلت زشت بیشتر در محیطی بیشتر خودش را بروز می دهد. که دوستان و همکلاسیهای انسان هر روز به مراتب بلاتر ارتقاء یا فته و اوخود به خاطر مشغول شدن به کارهای بیهوده یا عوامل دیگر از دوست خود عقب افتاده.در این جور مواقع نباید به خواهش نفس و دعوت شیطان پاسخ مثبت داد.بلکه با تلاش مضاعف در کل کارها بخصوص درسی و توکل بر خدا می توانیم از حسد به دیگران به دور باشیم.
8- ایجاد آرزوهای موهوم و دروغین و وعده های نادرست در انسان. از روش هایی است که ابلیس برای دست یابی به اهداف خود از آن بهره می برد. در داستان حضرت آدم(علیه السلام) دیده شد که چگونه وی را به وعده جاویدانگی و سلطنت پایدار و یا فرشته شدن و در امان ماندن از آسیب های احتمالی و مشکلات آن، گمراه کرد و او را وادار کرد از میوه ممنوع بخورد و از بهشت و نعمت های آن محروم گردد و اگر پذیرش توبه و هبوط وی به زمین نبود به عنوان شقی ابدی گرفتار دوزخ و خشم الهی می شد. (نساء آیه 117 تا 119)
وعده های فریبنده شیطان از مواردی است که خداوند در آیات 61 و 64 سوره اسراء به آن اشاره می کند و توضیح می دهد که چگونه او از این روش برای دست یابی به اهداف خود بهره می برد.تزیین اعمال ناپسند نزد مردم و نشان دادن کارهای نادرست و ناروا به عنوان اعمال درست و پسندیده از روش هائی است که ابلیس برای گمراهی مردم و عصیان خداوند به کار می گیرد.
9- ایجاد بی اعتقادی به آخرت در انسان .که زمینه ساز سلطه ابلیس است. (سبا آیه 20 و 21)البته این سلطه چنان که گفته شد منحصر در پیروان گمراه ابلیس است (حجر آیه 32 و 42) و از این که بتواند بر همگان بخصوص بندگان خاص سلطه یابد عاجز است. این بندگان خاص همان کسانی هستند که قرآن از آنان به بندگان صالح خدا و در تفاسیر عرفانی به انسان کامل یاد می شود.
10-عجله و عدم ثبات در کارها: بزرگان دین گفته اند: عجله کار شیطان است مگر در چند مورد:
1- وقت نماز که رسید باید عجله نمود که وقت فضیلت آن نگذرد.
2- در دفن میت باید در صورت امکان عجله نمود.
3- در مورد دختر شوهر دادن در صورت امکان باید شتاب کرد.
4- در اداى قرض باید عجله نمود.
5- وقتى مهمان وارد خانه شد در غذا و طعام دادن به او باید عجله نمود.
6- اگر گناهى از شخصى سرزد باید در توبه عجله نماید.
8- مجادله و مناقشه. «اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بالحکمَةِ و المَوعِظَةِ الحَسَنةِ و جادِلْهُم بالّتی هی اَحْسَن...؛ به راه پروردگارت با حکمت و پند پسندیده فرا خوان، و با آنان به شیوه ای که بهتر است مجادله [و مقابله] کن؛ چرا که پروردگارت داناتر است که چه کسانی از راه او به درافتاده اند و هم او به ره یافتگان داناتر است».در بحثها و گفتگو های درسی این خیلی مبتلا به می باشد.اگر انسان دقت لازم را نداشته باشد.شیطان زودتر از کسان دیگر انسان را به دام خود می اندازد.
11- سوء ظن نسبت به مسلمانان.: از نظر دین مبین اسلام نیز گمان های نادرست، گناه شمرده می شود. قرآن، به صراحت مؤمنان را از این رذیله اخلاقی برحذر می دارد:
یا أَیهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. (حجرات: 12) ای مؤمنان، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از آنها گناه است.
«اگر شخص فاسق خبری آورد، درباره آن جست و جو کنید. نکند با نادانی به جمعیتی حمله کنید، سپس پشیمان شوید». (حجرات:6)
12- ایجاد یأس و نا امیدی دردل مردم. هشام بن سالم گوید: امام سجاد (علیه السلام) در مکه مشغول طواف بود، ناگهان در یک ناحیه مسجد جمعیتی را دید، پرسید این جمعیت برای چه در آنجا جمع شده اند؟ عرض کردند: محمد بن شهاب زهری عقلش را از دست داده و با هیچ کس سخن نمی گوید، بستگانش او را از خانه بیرون آوردند تا شاید مردم را دید سخن بگوید، وقتی که طواف امام سجاد (علیه السلام) تمام شد نزد زهری آمد و فرمود: چرا چنین هستی ؟ زهری عرض کرد: فرماندار شدم و در خون (فردیش) شرکت نموده ام ، اینک از خوف خدا به این حال که می بینی افتاده ام . امام فرمود: من در مورد تو از اینکه ناامید از رحمت خدا شده ای ، بیشتر از آنچه انجام داده ای ترس دارم . سپس فرمود: برو دیه (و خونبهای) فردی را که در قتل او دست داشتی بپرداز. زهری عرض کرد: این کار را کردم ولی اولیاء مقتول نمی پذیرند. امام فرمود دیه را در میان کیسه ای بگذار و ببند، و منتظر بمان تا وقت نماز، و در آن هنگام آن را به خانه اولیاء مقتول بیفکن .در حالی که انسان در خیلی از جاهای مختلف مثلا در خواندن درس تلاش خود را بکند ولی نتیجه کمی بگیرد.انسان باید در این جور جاها با اراده و اعتماد به نفس کامل و با توکل بر خدا دوباره تلاش خود را ادامه بدهد ویاس و ناامیدی را کنار بگذارد.
13- عیبجویی از دیگران. چقدر زشت است انسان چون ماری زهرآگین و کژدمی خشمگین در هر محفلی که می رود با نیش زبان به مردم بی آزار نیش بزند و هر لحظه شخصی را مورد تمسخر و عیب جویی قرار دهد. چه خوب است چنین فردی خود را به جای شخص مورد تمسخر و عیب جویی قرار دهد تا بداند تحمل این سخنان و اعمال و رفتار چقدر مشکل و دشوار است .مثلا انسان ممکن است در محیطهای مختلف بخصوص در دانشگاه به خاطر انگیزه های مختلف از دیگران عیب جویی کند. ولی باید مواظب باشد.که در دام شیطان نیفتد.
قرآن برای رهایی سلطه و یا مصونیت یابی از سلطه ابلیس، به عوامل چندی اشاره می کند که انسان می تواند با به بکارگیری آن خود را نجات دهد. از جمله عواملی که قرآن بیان می کند می توان به ایمان (سباء آیه 20 و 21) و بندگی در برابر خداوند (حجر آیه 32 و 42) اشاره کرد.باشد که با پرهیز و هوشیاری، از دام ابلیس رهایی یابیم و با توکل و استغفار در پناه خدا قرار گیریم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید