نقش سیاسی اجتماعی توحید چیست؟ در روزگار ما یکی از تاسف انگیزترین چیزها، تحریف مفهوم توحید است یعنی تحریف اصولی ترین محتوای ادیان زیرا هیچ مفهوم دیگری را نمی توان نشان داد که در سراسر تاریخ بدین اندازه به کار رها سازی انسان آمده و مبشر نجات خلق های ستمدیده باشد. اگر ما هسته اخلاقی تمام ادیان بزرگ را دانش، عشق برادرانه،کاهش رنج ها استقلال و حس مستولیت و.... بدانیم همه این آرمانها در توحید خلاصه شده است. پیامبران با شعار توحید هم تمامی مقصود خود را مطرح می ساختند و هم به دنبال مبارزهیی بی امان بر اساس شعار مطرح شده در واقعیت خارجی بودند. با توجه به عملکرد پیامبران در طول تاریخ انحصار توحید به برداشت ذهنی یا برداشتی سطحی تحریف واقعیت توحید و انحراف آن از مجرای اصلی آن است. در اینجا به بخشی از نقش ها ی عینی توحید در جهان خارج از ذهن اشاره می کنیم تا با گستره آن آشنا شویم. توحید از دیدگاه جهان بینی عمومی از این دیدگاه توحید به معنای وحدت و یکپارچگی همه ی جهان و خویشاوندی تمام عناصر آن است. چون سلسله جنبان آفرینش یکی است و همگان از یک مبدأ و منشأند و خدایان مختلف آفریننده جهان نبوده اند؛ پس این همه، اجزاء یک مجموعه اند و کل جهان یک واحد است و دارای یک جهت گیری. ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت( ملک،3) نتایجی که از این جهان بینی برداشت می شود عبارتند از: الف ـ جهان پویا کاروانی است که همه ی راهروان آن همانند حلقه های زنجیر به هم متصل اند و هر کدام مانند یک ارگانیسم برنامه خاصی دارد. ب ـ همه آنها دارای آفرینش و حساب شدگی و انضباط محاسبه شده ای در فرد فرد اجزاء می باشد. چون آفریننده همه خدایی حکیم است( ما خلقنا السماء و الارض و مابینها لاعبین) انبیاء 16 ج ـ این نگاه می فهماند که همه ی اشیا و عناصر عالم سر به فرمان خدا و پذیرنده ربوبیت او می باشند. (مریم،17) توحید از دیدگاه مطالعه وقضاوت درباره ی انسان از این نگاه توحید به معنای وحدت ویکسانی انسان ها در رابطه با خدا است او خداوندگار و رب همه انسانها است قوم و خویشی با کسی ندارد اگر تمایزی هم است به خاطر کوششی است که هرکسی می تواند در راه و در جهت خیر و صلاح انسانها انجام دهد بقره 117 توحید به معنای وحدت و برابری انسانها در آفرینش و مایه های انسانی است (نساء،1) توحید به معنای وحدت و برابری انسان ها د رامکان تعالی و تکامل است هیچ انسانی نیست که از پیمودن راه تعالی و صراط مستقیم ناتوان باشد. ما ارسلناک الا کافه للناس(سبأ، 28) آزادگی انسان ها از قید اسارت و عبودیت غیر خدا، توحید هر نوع اسارت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی از انسان را نفی می کند و اورا فقط بنده ی خدا می داند. ان الحکم الا لله (یوسف، 40) ـ توحید به معنای تکریم و ارزش دادن به انسان نیز می باشد عنصر عزیز و شگرف انسان بسی عزیزتر از آن است که ذلیل دیگری جز خدا باشد.(حج،30 و 31) ـ توحید به معنای یکپارچگی و وحدت قلمرو زندگی و هستی انسان نیز هست زندگی انسان ترکیبی از اندیشه و عمل است اگر یکی از آن دو یا بخشی از هریک محکوم قطب ها ضد خدا شود در قلمرو زندگی انسان دوگانگی رخ می دهد. (بقره،85) توحید از دیدگاه خط مشی اجتماعی (اقتصادی،سیاسی و ....) توحید از این دیدگاه صلاحیت هرگونه طراحی و کارگردانی مستقل و خود سرانه در امورجهان و انسان را از هرکسی جز خدا سلب می کند به حکم آن که آفریننده انسان و آفریننده گیتی و طراح نظام پیوسته ی آن است و به امکانات و نیاز او نیز هم واقف می باشد پس فقط اوست که می تواند شیوه ی زندگی و برنامه ارتباطات انسان را طرح ریزی کند، پس هرگونه دخالتی از سوی دیگران همان شرک است. براساس دیدگاه توحیدی حق ولایت وسرپرستی جامعه و زمامداری زندگی انسان ار هرکسی جز خدای متعال نفی می شود مگر آن که از سوی آن قدرت مافوق به دیگری واگذار شده باشد،(مائده،55) براساس توحید مالکیت مطلق و اصیل همه ی نعم و ذخایر و موجودی جهان به خدا اختصاص دارد و همه چیز امانتی است در دست انسان، پس باید در راهی به کار رود که خدا معین کرده است.(مؤمنون،86 و 87) ـ انسان ها در رابطه با نعیم جهان دارای حق برابر می باشند امکانات و فرصت ها به طور مساوی در اختیار و آز آن همگان است تا از این بساط گسترده هرکس به قدر نیاز و در شعاع سعی و عمل خود بهره گیرد، ( هوالذی خلق لکم ما فی الارض جمعیا) بقره، 29 آنچه گفته شد تنها بخشی از محتوای بسیارعمیق و چندین جانبه ی توحید است و باهمین اشارت های کوتاه به روشنی می توان تشخیص داد که توحید تنها نظریه فلسفی و ذهنی و غیر عملی نیست که به هیچ روی کار به سیاه و سفید زندگی نداشته باشد بلکه از سویی یک جهان بینی است و از سوی دیگر یک دکترین اجتماعی (دیدگاه توحیدی (جمعی از نویسندگان، گرد آوری مصطفی ایزدی و قاسم مسکوب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا، مقاله سید علی خامنه ای ص 53- 82