سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2741855

  بازدید امروز : 399

  بازدید دیروز : 141

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
بر شهوت چیره شو، تا حکمتت کامل گردد . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 89/8/16::: ساعت 11:38 صبح

منظور از کمال نهایی و کمال مقطعی چیست؟ لطفا به طور کامل با ذکر مثال تعریف کنید؟
منظور از تربیت انسان، به فعلیت رسانیدن استعدادهاى بالقوه او است. و چون کمال هر موجودى در شکوفایى و به فعلیت رسیدن استعدادهاى بالقوه اوست، لذا در صورتى که انسان به صورت صحیح و در یک نظام تربیتى همه جانبه پرورش یابد، به کمال نوعى خود خواهد رسید. از اینجا مى‏توان دریافت که هدف نهایى از تربیت انسان نیز نباید چیزى جز کمال نهایى او باشد.
حال جاى این سؤال است که کمال حقیقى و نهایى انسان چیست؟ کدام مقصد است که اگر انسان به آن جا برسد به سعادت حقیقى خود نایل آمده است؟ و کدام هدف است که تمام مساعى تربیتى باید به سوى آن جهت گیرى شوند و تمامى قوا و استعدادهاى انسان در ارتباط با آن و در محدوده آن رشد و پرورش یابند؟
قبل از این که به بحث درباره کمال نهایى انسان بپردازیم، نخست براى روشنتر شدن مفهوم کمال باید به این نکته اشاره کنیم که کمال انسان چیزى نیست که بستگى به‏قرارداد یا اعتبار افراد داشته و با تغییر اعتبار، تغییر کند. البته ممکن است از دیدگاه افراد مختلف، کمال، نمونه‏هاى متنوعى داشته باشد به طورى که حتى چیزى که از نظر فردى کمال تلقى مى‏شود، از دیدگاه فرد یا مکتب دیگر نقص تلقى گردد. اما این اختلاف در برداشتها به این معنى نیست که واقعا کمال انسان امرى قراردادى است و بستگى به نظر اشخاص یا مکتب‏ها دارد. اختلاف موجود در این زمینه در میان مکتبهاى مختلف ناشى از ناتوانى آنها از شناخت کمال حقیقى انسان است.
کمال انسان (و هر موجود دیگر) یک امر واقعى و یک صفت وجودى است که انسان در صورت طى مراحل لازم، در واقع و در حقیقت واجد آن صفت و مرتبت مى‏شود به طورى که در هر مرتبه از کمال، کارى از او ساخته است که اگر به آن مرتبه نرسد، چنان کارى از او ساخته نیست .

«کمال نهایى انسان»
حال که مفهوم کمال روشن شد، جاى این سؤال است که کمال نهایى انسان چیست؟
آنچه ابتدا از عنوان «کمال نهایى» فهمیده مى‏شود این است که کمالات غیر نهایى نیز براى انسان وجود دارد. یعنى چه بسا کمالاتى جنبه مقدمی داشته، زمینه را براى رسیدن به کمال نهایی فراهم مى‏آورند. و لذا باید کمال نهایی را از کمالات مقدمی و فرعی بازشناخت تا هدف اصلی و نهایی از اهداف متوسط و ضمنی بازشناخته شود.
آنچه میزان رشد و کمال و محدوده فعالیت هر یک از قوای انسان را تعیین می کند، توجه به کمال نهایی انسان و مقتضیات آن است یعنى رشد و کمال هر یک از قوای انسانی تا آن جا که مناسبت با کمال نهایی انسان داشته و مقدمه‏ای لازم براى حصول آن باشد، مطلوب است، در غیر این صورت، به جهت تعارض با کمال نهایی، نامطلوب خواهد بود.

«شناخت کمال نهایی»
چگونه و از چه راهی مى‏توان کمال نهایی انسان را شناخت؟ آیا عقل یا تجربه قادر به‏شناخت آن هستند؟ و اصولا میزان کارآیی هر یک از آنها در این زمینه چقدر است؟
تردیدى نیست که کمال نهایی انسان مربوط به روح او بوده، جنبه جسمانی ندارد؛ زیرا به طوری که مى‏دانیم حقیقت انسان روح اوست و تکامل انسانی او در گرو تکامل استعدادهای روحی او مى‏باشد و رشد جسمانی او تا اندازه‏ای که لازمه تکامل روحی اوست، ارزش دارد و به هیچ عنوان کمال نهایی او محسوب نمى‏شود.
از این جا روشن مى‏شود که کمال نهایی انسان مقوله‏اى نیست که بتوان از راه تجربه آن را شناخت. کمالات روحی زمانی قابل شناخت هستند که شخص، خود واجد آنها شود و با تجربه درونی و شهودی آنها را دریابد و لذا شناخت آنها برای کسانی که خود به این کمالات دست نیافته‏اند از طریق تجربی امکان پذیر نیست.
در مورد عقل نیز هم چنان که تاریخ اندیشه بشری به ثبوت رسانده است، باید گفت که به تنهایى، و بی آن که نوری از جانب وحی بر موضوع بتابد، عقل قادر به انجام این مهم نخواهد بود.
این مطلب نه تنها در این مورد، بلکه در بسیاری موارد دیگر، به خصوص در امور مربوط به ماوراء طبیعت و حقایق والای روحی و معنوی نیز صادق است. یعنی عقل مستقلا و به خودی خود، در این گونه امور، جز استنباطهایی کلی و مبهم را ارائه نمى‏دهد؛ اما بعد از این که از زبان وحی حقیقت بر او عرضه شد، می تواند آن را دریابد و بر آن استدلال کند.
بنابر این، براى شناخت کمال حقیقی و نهایی انسان باید گوش به ندای وحی داد و گره این معما را به انگشت تدبیر کسانی گشود که اتصال به خالق انسان دارند.
ما نخست بحث خود را از دیدگاه وحی و سپس از افق عقل مورد مطالعه قرارمى‏دهیم.

1.کمال نهایی انسان از دیدگاه وحی:
از دیدگاه وحی، انسان حقیقتی است مرکب از دو بعد جسم و روح. جسم انسان با مرگ او متلاشی شده از بین می ‏رود اما روح او که جوهر اصلی وجود او را تشکیل مى‏دهد، باقی می ‏ماند و به حیات ابدى خود در جهان دیگر ادامه می دهد. بنابر این، کمال نهایی انسان نیز که مربوط به روح اوست باید امری فناناپذیر و جاودانه باشد.
از سوی دیگر، کمال حقیقی انسان نتیجه یک سیر آگاهانه و اختیاری است یعنى آنچه که او را مستعد برخورداریهای اخروی می ‏گرداند، نتیجه سیر و حرکت اختیاری و آزادانه اوست و جنبه جبری یا ناآگاهانه ندارد.
مطالعه در آیات قرآنی این حقیقت را به وضوح روشن مى‏کند که از دیدگاه اسلام کمال نهایی انسان تعلق به دنیا و طبیعت نداشته، متعلق به جهان ابدی است، یعنى گرچه کمال امری است که باید در این عالم کسب شود، ولی ظهور این کمال به صورت مقصد نهایی حیات انسان، در عالم آخرت است و دنیا با تمام وسعت و گستردگی خود ظرفیت ظهور کمال نهایی انسان را ندارد.
از این رو، جهان دیگری در پی این جهان هست که از محدودیتهای این عالم منزه و از حجابهای فراوان موجود در آن مبراست و لذا ظرفیت ظهور کمال نهایی انسان را داراست.
مقصد نهایی حیات انسان آن چنان که از آیات قرآنى دریافت مى‏شود، مقام و مرتبتی است که از آن به «نزد خدا» تعبیر مى‏شود، یعنی انسان در نقطه نهایی سیر استکمالی خویش به جایگاهی می ‏رسد که آن جا، نزد خدا و در جوار رحمت اوست.
خداوند در قرآن در مورد سرنوشت نهایی متقین مى‏فرماید:
«ان المتقین فى جنات و نهر فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (1).
به تحقیق پرهیزگاران در باغها و نهرها (ی بهشت جاودانی) منزل خواهند گزید. در جایگاهی راستین «نزد» خداوند سلطنت و عزت متنعمند.
این آیه، جایگاه متقین را در نزد پروردگارشان معرفی کرده، آن را جایگاه واقعی آنان مى‏شمارد؛ جایگاهی که در حقیقت شایستگی اقامت پرهیزگاران را دارد.
در جاى دیگر، قرآن دعا و تقاضای همسر فرعون را بیان می ‏کند که از خداوند در خواست می ‏کند:
«رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة »(2)
پروردگارا! برای من خانه‏ای در «نزد» خود در بهشت بنا کن.
ویژگی بهشت، به عنوان منزلگاه انسان، این است که در نزد خدا و در جوار قدس اوست. نباید تصور کرد که بهشت اخروی عینا از نوع باغهای دنیوی است بلکه این بهشت اصولا متعلق به عالم دیگری است که تفاوتهای بنیادی با این عالم دارد. بهشت به معنى سفره کرامت الهی است که برای بندگان صالح خدا گسترده شده است و بهشتیان در جوار قرب ربوبی و بر سر سفره عنایات الهی هستند و از دست رحمت او انواع نعمات را دریافت می ‏دارند.
جایی که مطلوب نهایی و حقیقی انسان نیز جز رسیدن به آن نیست. انسان اگر از چیزهای دیگر خسته و دلزده می ‏شود و برای همیشه نمی تواند خود را با آنها راضی کند، به خاطر آن است که روح او در جستجوى همان منزلگاه حقیقی است و تا به آنجا نرسد و رحل اقامت در کوی محبوب ازلی نیفکند، آرام و قرار نمى‏گیرد. از این رو تمام مساعی تربیتی باید در جهت کسب شایستگی برای رسیدن به حضور خدا باشد؛ و این کمال جز در سایه پرستش خدا حاصل نمى‏شود (3).
در برخى از آیات هدف از آفرینش، پرستش خدا شمرده شده است (4). از سوی دیگر، پرستش خدا نیز باید بر اساس اختیار و داشتن آزادی درانتخاب باشد تا موجب کمال آدمی شود و لازمه آن، وجود زمینه برای آزمایش انسان است، تا در مواجهه با عوامل مخالف و موافق و بر سر چند راهیها از روی اختیار و به انتخاب خویش، سرنوشت خود را رقم زند، از این رو، در آیات دیگری، هدف از آفرینش انسان، آزمایش او شمرده شده است. (5)
با توضیحی که داده شد معلوم مى‏شود این نوع اهداف، همگی جزء اهداف متوسط هستند و هدف نهایی چیزی جز «رسیدن به نزد خدا و برخوردارى از لذت وصل او نیست». (6)
بدیهی است که هر چه نزدیکی انسان به خداوند متعال بیشتر باشد به همان اندازه از رحمت نامتناهی او بهره بیشتری مى‏برد. بنابر این، مقصد نهایی حیات انسان یک نقطه واحد نیست بلکه یک حقیقت دارای مراتب است.

2.جهت گیری امیال فطری
حال که کمال نهایی انسان از دیدگاه وحط روشن شد، باید دید آیا مطالعه در ساختمان وجودی انسان نیز ما را به همین نتیجه مى‏رساند یا نه؟ به تعبیر دیگر، راهنمایی عقل در این زمینه چیست؟
آنچه مسلم است این است که در ساختمان وجودی انسان هیچ میل اصیل به گزاف نهاده نشده است و همواره بین امیال و کششهای فطری انسان و واقعیات جهان هستی هماهنگی کامل وجود دارد. اگر بنا باشد انسان واجد یک یا چند میل و کشش فطری و اصیل باشد و امکان ارضای آن میل برای او نباشد، در این صورت باید معتقد شد که در کار خلقت فریبکاری و گزاف وجود داشته است، حال آن که با مطالعه در جهان خلقت‏این مطلب به وضوح اثبات می ‏شود که همه امور، از کوچکترین آنها تا بزرگترینشان، بر اساس طرحی دقیق و هدفی کاملا حساب شده خلق شده‏اند.
بنابر این، مطالعه در امیال فطری انسان و جهت گیری کلی آنها مى‏تواند ما را در شناخت کمال وجودی انسان یاری رساند.
آنچه درباره انسان از حقایق انکار ناپذیر است، این است که شعاع امیال فطری او از قبیل حقیقت جویی، زیبایی دوستی و قدرت طلبی تا بی نهایت امتداد دارد و هیچکدام از آنها اقتضای محدودیت و توقف در مرتبه معینی را ندارند. این از خصایص بارز انسان است که دارای خواسته‏های نامحدود است و به کامیابیهای موقت و محدود قانع نمى‏شود. بی نهایت بودن خواستهاى فطرى انسان حتى از نظر فیلسوفان غیر الهی نیز قابل انکار نیست بلکه از مهمترین اختلافات اساسی انسان و حیوان به شمار مى‏رود. (7)
امیال فطری انسان با این که به امور مختلفی تعلق مى‏گیرند، سرانجام همه به هم می‏پیوندند و ارضای کامل و نهایی آنها در یک چیز خلاصه مى‏شود و آن ارتباط با سرچشمه علم، قدرت، جمال و کمال است و این، جز در سایه پیوند با بارگاه الهی و تقرب و نزدیکی به خدا امکان پذیر نیست.
تنها در نزدیکی به خدا و اتصال به معدن جمال و کمال است که تمامی خواسته‏های فطری انسان ارضا و انسان به مطلوب نهایی خود نایل مى‏شود. جز پیوند با خدا، هر هدف و مقصد دیگری براى انسان، از آفت نقص و محدودیت مبرا نیست و به همین جهت پاسخگوى فطرت بی نهایت طلب او نخواهد بود.

پى‏نوشت‏ها:
1.قمر، 54، .55
2.تحریم، .11
3.و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم (یس، 61) .
4.و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون: جن و انس را جز براى عبادت خود نیافریدم. (ذاریات، 56) .
5.در آیات متعددى از قرآن هدف از خلقت انسان آزمایش او شمرده شده است از جمله (کهف، 7)، (هود، 7) و (ملک، 2) .
6.در یکى از آیات قرآن به این که «رحمت» هدف نهایى خلقت انسان است، چنین اشاره شده است : و لا یزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذلک خلقهم (هود، 118 و 119) انسانها پیوسته (از نظر سیر و حرکتشان) با هم اختلاف دارند مگر کسى که مورد رحمت پروردگار تو قرار گیرد و خداوند آنها را براى همین (رحمت) آفریده است.
7.براى بحث تفصیلى در این باره مراجعه کنید به «خودشناسى براى خودسازى» از استاد مصباح یزدى.
- مطالب، برگرفته از کتاب: اخلاق اسلامى، محمدعلى سادات ص 27


 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید