سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2741785

  بازدید امروز : 329

  بازدید دیروز : 141

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
حکمت، روشنی هر دل است . [عیسی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 89/9/22::: ساعت 12:57 عصر

چه عواملی باعث می شود که انسان به کرامت برسد؟ لطفاً توضیح دهید؟
مکرّم از اسماى فعلى خداوند است که برای نشان دادن خود، مظهر طلب مى‏کند و مظهر اتمّ این اسم الهى، امیر مؤمنان (ع) است چنان‏که در زیارت جامعه مى‏خوانیم (و عباده المکرمین الذین لا یسبقونه بالقول - مفاتیح الجنان).

معنای کرامت:
کرامت هر چیز، نفیس و عزیز شدن آن است. لغویان در معناى کرم آورده‏اند کرامت در مقابل (هوان) و حقارت است. در قرآن کریم نیز این دو لفظ مقابل یک‏دیگر استعمال شده است مانند (من یهن الله فما له من مکرمٍ – (حج/ 18)، (فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ - فجر/ 16- 15). پس، هر چیزى به هر اندازه از هوان و حقارت مبّرا باشد، به همان مقدار کرامت دارد و مورد تقدیر و ستایش است.
استاد، علامه طباطبایى (رضوان لله تعالى علیه) بارها مى‏فرمود: کرامت معادل دقیق فارسى ندارد و براى بیان آن باید از چند لفظ استفاده کرد آن‏گاه مى‏فرمودند اگر انسان به مقامى برسد که عبودیت محض پیدا کند و حاضر نشود در مقابل غیر خدا سر بر زمین بساید، مى‏توان گفت که به مقام کرامت رسیده است.
کلام ایشان را این‏گونه مى‏توان تبیین کرد انسان هر چه به عبودیّت محض نزدیک‏تر شود، به همان مقدار، از هوان و حقارت رها مى‏شود و به کرامت مى‏رسد اگر به حدّ نهایى عبودیت خدا رسید، کاملًا از هوان و حقارت مى‏رهد و به کرامت مطلق مى‏رسد ولى اگر بهره‏اى از عبودیت خدا نداشته باشد، حقیر مطلق است و حظّى از کرامت نمى‏برد.
منظور از کرامت مطلق، همان اطلاق به لحاظ درجه وجودى انسان است وگرنه کرامت مطلق حقیقى، مخصوص خداى سبحان است. 


هیچ موجودى به اندازه خداى سبحان از هوان و حقارت مبّرا نیست. از این جهت، نه تنها متّصف به اسم - کریم - مى‏شود (فإنّ ربّى غنىٌّ کریم- نمل/ 40)، (ما غرّک بربّک الکریم - انفطار/ 6) بلکه به - اکرم - نیز متّصف مى‏گردد (إقرأ و ربّک الأکرم - علق/ 3).
بنابر آنچه گفته شد، کرامت، صفت هر چیز نیکویى است که مورد پسند و ستایش باشد. لذا، به همه خصلت‏ها و صفات پسندیده و نیکو، (مکارم اخلاق) گفته مى‏شود و اختصاص به بخشش، عطا و سخاوت ندارد (بعثت لأُتمّم مکارم الأخلاق- بحار، 67/ 372) و چون رسول اکرم (ص) داراى اخلاق برزگ است (وإنّک لعلى خلقٍ عظیم- قلم/ 4) و ذات نورانى امیرالمؤمنین (ع) و نبىّ مکرّم، نور واحدند. پس، آن حضرت (ع) نیز صاحب خلق عظیم است.
عوامل کسب کرامت:
شایان ذکر است، همان‏گونه که برائت از حقارت و پستى مراتب دارد، کرامت نیز داراى مراتبى است و هر موجودى به اندازه برائت خود از هوان و حقارت، کریم خواهد بود.
در زیارت جامعه، ائمه (ع) به عنوان اصول و ریشه‏هاى کرامت معرفى شده‏اند (و أصول الکرم) زیرا تمام خیرات و برکات موجود در نظام هستى، اعم از برکات مادى و معنوى، به وساطت آن ذوات مقدس افاضه مى‏شود (إن ذُکر الخیرُ کُنتم أَوّلَه و أصلَه و فرْعَه و معدِنه و مأواه و مُنتهاه- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه).
سرّ این‏که فرشتگان به کرامت رسیدند و بندگان مکرم خدا شدند (بل عباد مکرمون لایسقونه بالقول وهم بأمره یعلمون- انبیاء/ 26)، آن است که افتخار شاگردى ائمّه اطهار (ع) را دارند چنان که همگان، حتى انبیا (ع) شاگرد آن‏هایند چنان که حضرت على (ع) در خطبه‏اى فرمود: إنّا آل محمّد کنّا أنواراً حوْل العرش فأمرنا الله بالتسبیح فسبّحنا فسبّحت الملائکة بتسبیحنا ثمّ أهبطنا إلى الأرض فأمرنا الله بالتسبیح فسبّحنا فسبّحت أهل الأرض- بحار، 24/ 88).
یعنى همانا ما خاندان محمد (ص) نورهایى اطراف عرش الاهى بودیم، پس خداوند ما را به تسبیح فرمان داد، ما تسبیح کردیم. پس، فرشتگان به وسیله تسبیح ما خدا را تسبیح کردند. سپس خداوند ما را به سوى زمین هبوط داد و مأمور به تسبیح کرد. پس، ما تسبیح خدا کردیم، سپس اهل زمین به وسیله تسبیح ما خدا را تسبیح گفتند.
بدین ترتیب، مجموعه عالم امکان، بر سر سفره کرامت امیر مؤمنان و سایر ائمه (ع) نشسته است.
(آیة الله جوادى آملى، على (ع) مظهر اسماى حسناى الهى)
لذا تنها راه و عامل رسیدن به کرامت الهی تقرب جستن به خداوند علی اعلی است که با عبادت و ترک محرمات حاصل می شود و برای نیل به این مقام به ناچار باید از ائمه هدی (ع) که مظهر کرامت و منشأ تسبیح الهی هستند مدد جست.

 

کرامت  و قدرت خرق عادت:
کرامت معنای اصطلاحی دیگری نیز دارد که امری واقعی و محققی است که نیازی به اثبات ندارد چرا که فاعل آن ادعایی در برابر آن ندارد و میوه ایست که از شاخه خرق عادت و معجزه ثمر می دهد. در اصل کرامت کار خارق عادتى است که از پیامبر یا امام یا یکى از اولیاى الهى و انسان‏هاى پاک و باتقوا سرمى‏زند و دلیل بر داشتن مقام الهى است. اگر این عمل خارق عادت همراه با ادعاى نبوت باشد دلیل بر پیامبرى شخص است و اگر همراه با ادعاى امامت باشد، دلیل بر امامت است و اگر با هیچ کدام از این ادعاها همراه نبود، نشانه لطفى است که خداوند به این بندگان شایسته‏اش کرده و البته خداوند این لطف را به کسانى مى‏کند که از آن سوء استفاده نکنند.
مثلًا عمل عجیب و خارق عادتى که آصف برخیا (وزیر حضرت سلیمان (ع) انجام داد و در یک چشم به هم زدن، تخت عظیم سلطنتى بلقیس را در جلو حضرت سلیمان (ع) حاضر کرد. نمونه‏اى از کرامت مردان خداست که داستان آن در سوره نمل آمده است.
و همچنین خبر دادن از اسرار و امور پنهان و درون و ضمایر مردم که نمونه‏هایى از کرامت مى‏باشند البته اولیاى الهى و عارفان بالله به طور کلى جز در مواردى که مورد رضاى خداوند است و براى اظهار قدرت الهى و اتمام حجت کردن ضرورت دارد، از اظهار کرامات دورى مى‏کردند و به کرامت خود توجهى نمى‏کردند چون در نزد آنها نظام آفرینش و عجایب آن خود بالاترین کرامت است و اظهار کرامت در برابر این کرامت الهى را نوع بى‏ادبى به حساب مى‏آوردند و در مورد اظهار کرامات از مکر و فریب نفس مى‏ترسیدند چون توجه به هر چیزى غیرخدا را نوعى شرک تلقى مى‏کردند.
عاملی که انسان را به اینگونه کرامات می رساند پیروی از دستورات الهی است چرا که کرامت به این معنی عنایتی است از جانب خداوند که فقط به انسانهای وارسته اهداء می شود و نمونه ای از پاداشهای دنیایی است که در مقابل کارهای نیکشان به آنها داده می شود.
البته توجّه شود که هر خرق عادتی را هم کرامت نمی گویند. کرامت آن خرق عادتی است که ناشی از قرب انسان به خداوند و به اذن او باشد.لذا خرق عادتی که از یک مرتاض سر می زند کرامت نیست. لذا به صرف دیده شدن یک امر خارق العاده از یک شخص نمی توان او را ولی خدا یا امام یا پیامبر دانست.

 

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید