بازدید امروز : 102
بازدید دیروز : 141
در مورد عرفان پائولو کوئیلو و آموزه های باطل آن اطلاعاتی می خواهم؟
انسان برای رفع تشنگی و بقای حیاتش به دنبال آب می رود. بشر امروز فراموش کرده است که روح او نیز نیاز به آب دارد. این تشنگی اکنون در غرب بیشتر محسوس شده است، چرا که انسان غربی دین را به کناری نهاد، و خود را وقف زندگی مکانیکی نموده است.
کسانی که می خواهند دین به کناری نهاده شود، تا از یاد و خاطره ی مردم فراموش گردد، غافل از این هستند که با بحران هویت و انسانیت روبرو خواهند شد. برای رفع این بحران معنویت و تشنگی باید فکری می شد؟! باید سرابی به نمایش در می آمد تا مردم را مدتی بدان سرگرم نمایند. یکی از همین سراب ها داستان سرائی های پائولو کوئیلو است.
پائولو کوئیلوی خود با بحران معنوی بر خورد کرده، و با آن دست و پنجه نرم نموده است. پاسخی مناسبی که او برای بحران در نظر گرفت، رجوع به مواد مخدر، سحر، جادو و مشروبات الکلی بود.
کوئیلو اقرار می کند به مواد روان گردان، مساکلین و حتی ماری جوانا و هر چیزی که می یافته، می شتافته است، در این کار نیز راه افراط را برمی گزیده. 1
بهتر است بیشتر با شخصیت او آشنا شویم:
او تا به حال سه ازدواج ناموفق را در کارنامه ی خود ثبت کرده است. در کارنامه او تجربه ی فرقه های همچون کریشنا، بودا، هندو، و حتی بی دینی و الحاد به چشم می خورد. 2
کوئیلو مدال دیگری بر سینه دارد، و آن این که او به هیچ چیز در جهان اطمینان ندارد.
او که از مواد مخدر نصیب ها برده است، با طرح مسئله ی سحر و جادو به مصاف با رنج های معنوی بشر می رود. به زعم وی، اگر بُعد جادو و سحر آمیزی به زندگی اضافه کنیم، مشکل ارزش و معنای زندگی حل شده، شور و نشاط به زندگی پوچ غم زدگان تمدن غرب باز می گردد.
پیشینه ی اخلاقی و اجتماعی ایشان نیز بسیار منفی و تاریک است. وی در تئاترهای ضد اخلاقی و مستهجن نقش ایفا می کرد. یک کتابی را که داستان های ضد اخلاقی بود، به نام «کرینگ ها» را منتشر کرد. این کتاب بقدری برای افراد مُضر بود که دولت برزیل آن را به حال فرهنگ عمومی مردم مضر دانسته و کوئیلو را به خاطر آن زندانی نمود. 3
شخصیت او را از دیگر نوشته هایش نیز می توان دریافت. چرا که شخصیت او در نوشته هایش باز تاب گشته است. به طور نمونه در کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد؛ اذعان می کند که این کتاب را در بیمارستان روانی که در برزیل بستری بوده است، به نگارش در آورده است. کوئیلو که اقدام به خودکشی در اعمال او دیده شده و سه بار توسط والدینش در بیمارستان روانی بستری شده است، باید کتاب «ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد» را بنویسد.
«دیدگاه ها»
به برخی از اندیشه های او اشاره می کنیم:
1.سحر و جادو
ساحر در مورد زنان بکار می رود و جادوگر در مورد مردان. کارائی سحر و جادو این است که میان دنیای مرئی و نامرئی ارتباط ایجاد کرده و از این رو نیروهای جادویی را از جهان نامرئی در دنیای مرئی به کار گرفتن و کارهای خارق العاده انجام دادن است. با دقت در آثار پائولو معلوم می شود دنیای نامرئی که او از آن سخن می گوید، جهان مرئی نیست، بلکه در برابر دنیای واقعی است و حقیقتی غیر از توهم ندارد. از این رو به صراحت سحر و جادو را موهوم و تخیلی اعلام می کند. 4
کارهای خارق العاده ی که ساحران و جادوگران آثار کوئیلو انجام می دهند، تحول احساسی و هیجانی در زندگی است، که با شور آفرینی و نشاط انگیزی، زندگی را ارزش مند، معنا دار و جذاب ساخته، و به خرد اعظم نزدیک می شوند.
جادوگری یکی از راه های نزدیکی به خرد اعظم است؛ اما هر کار دیگری که آدم می کند، تا زمانی که با قلبی سر شار از عشق کار می کند، می تواند او را تا این مرحله برساند. 5
2. روح کیهانی
همه ی عالم جنبه نامرئی و پنهانی دارد که به واسطه ی آن با خداوند ارتباط بر قرار کرده، نیروی زندگی و حیات را از سوی او دریافت می کند. جهان نامرئی ماوراء پر از نیروهای سحر آمیز و جادوئی است. آموزه های سرِی و جادویی کمک می کند تا انسان از بعد مرئی جهان بگذرد و کالبد کیهانی را به روح کیهانی پیوند زند. با درک ربط جهان مرئی و نامرئی، حضور روح کیهانی در همه چیز احساس می شود و نوعی از حیات و زندگی در تمام پدیده های عالم محسوس می گردد. از این رو در کتاب بریدا می نویسد، آن هنگام که «ویکا» به «بریدا» می گوید:
همیشه خود را روی پل جهان مرئی و نامرئی بگذارد؛ تمام کیهان جان دارد، سعی کن همیشه با این زندگی ارتباط داشته باشی. این زندگی زبان تو را می فهمد و کم کم جهان اهمیت دیگری پیدا می کند. 6
3.افسانه ی شخصی
افسانه ی شخصی، نیرویی جادویی دارد و شخص را به جهان نامرئی نزدیک می کند و او را به روح جهان می رساند. افسانه ی شخصی رؤیایی است که هر کس از دوران کودکی یا نوجوانی با آن زندگی می کند. در همان آغاز، رؤیای خود را تحقق پذیر می پندارد و بدون ابهام و تردید آن را می خواهد و معنای زندگی خویش را در آن افسانه ی شخصی و رؤیا می یابد؛ اما همین که افراد به زندگی واقعی یا شاید هم ساختگی روزمره ی اجتماعی پا می گذارند، راه هایی خط کشی شده و مشخص هست که باید از آنها عبور کرد؛ تحصیلات، مدرک، شغل، و حرفه ای آبرومند از نظر دیگران که در آمد مناسب داشته باشد، ازدواج، زندگی، و پیشرفت شغلی. اما افراد این زندگی واقعی را بر افسانه ی شخصی ترجیح می دهند.
در نتیجه رؤیای شان از دست رفته، احساس بی معنایی و افسردگی تمام وجود شان را فرا می گیرد. در این وضعیت آن چه را که امنیت می پنداشت به تکراری فرساینده و سرد تبدیل می شود، در حالی که راه درست زندگی و معنادار زیستن، حفظ افسانه ی شخصی و سیر به سوی آن است؛ زیرا آنها را به جهان مرئی نزدیک کرده و نیروهای جادویی را در زندگی شان جاری می سازد. 7
افسانه ی شخصی هر کس چیزی تحقق نیافته در عالم مرئی است که در اثر کوشش و پی گیری می تواند محقق شود. بنابراین، دنبال کردن افسانه ی شخصی کاملاً جادویی است؛ زیرا چیزی را از وضعیت نامرئی به دنیای مرئی و مشهود آوردن است. با دست یابی به نیروی جادویی است که زندگی از شور و هیجان پر می شود و زیستن ارزش می یابد. 8
کوئیلو در نوشته هایش می کوشد تا نشان دهد بازگشت به رؤیاهای دوران کودکی و تلاش برای تحقق آنها زندگی را از شور، نور، هیجان و شکوه سرشار می کند و چنان معنا بر انگیز و روشن بوده و گرمی به زندگی می دهد که انسان می تواند سختی های بزرگ را تحمل کند، رنج ها را به جان بخرد و در نهایت فریاد بر آورد که زندگی ام به مبارزه ام و رنج هایی که کشیدم، می ارزد. 9
در کتاب کنار رود پیدار نشستم و گریستم، که داستان عشق مرد کشیش به دوست دختر دوران نوجوانی اش را باز می گوید که پس از سال ها فاصله ی رؤیای عشق شان را واقعی می سازند. سایر آثار او نیز، نمونه هایی از معنای زندگی و خروج از مسیر پیش بینی شده ی زندگی و مبارزه و رنج برای تحقق افسانه شخصی است.
4. شهامت
رفتن به سوی جهان نامرئی، گام برداشتن در تاریکی است. بدون شهامت نمی توان به سمت جهان نامرئی رفت و به کشف نیروهای جادویی رسید.
هنگامی انسان شهامت خود را در باور نداهای جهان نامرئی و دنبال کردن رؤیاها از دست، بدهد، احساساتش از بین می رود و اشتیاقی به آرزوها و رؤیاهایش باقی نمی ماند؛ حتی نفرت و دشمنی در برابر شکست و ناکامی هایی که ممکن است او را زمین بزند، تحلیل می رود، آماده ی شکست می شود و دیگر برای مبارزه و نبرد روشنایی، نیرویی برایش نمی ماند. چون امید و اشتیاقی ندارد، ناامید هم نمی شود، فقط سرد و بی روح است؛ زیرا با مرگ رؤیاها، روح هم می میرد. 10
«نقد»
1.بدون تردید روح انسان به این زندگی مادی رضایت نداده، افقی فراتر و عرصه ای فراخ تر از این را می جوید و محتاج سیری معنوی است که به عالمی واقعی و البته غیر مادی برسد. سیری که او را از محدودیت، کدورت، نابودی و رنج به بی کرانگی، روشنائی، ابدیت و لذت برساند. این گونه بودن و این گونه زیستن به حیات بشری ارزش و معنا می بخشد و روح را به هیجان و جنبش وا می دارد. سیری تحول بخش که انسان را از همه ی محدودیت های بشری و کدورت های مادی رها کرده، از صفات الاهی برخوردار گرداند، تحولی به سوی خدای شدن که انسان را به اوج رضایت، شادمانی و شکوفائی می رساند.
خداوند، پیامبران را برای رساندن انسانها به زندگی پاک و پرفروغی که حیات طیبه نامیده، به سوی آنها فرستاد. از این رو دعوت پیامبر را فراخوانی به زندگی معرفی کرده است«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم؛اى کسانى که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مىخواند که شما را حیات مىبخشد»(انفال/24).
دست یابی به این زندگی، در گرو تکاپو و سفر روح به سوی خداوند است. در این سفر انسان زائر اصل خویش است و خود را در اوج شکوفائی، ظرفیت های برای خدائی شدن و خدای بودن مشاهده کرده، به وجد می آید.
تو در آنجا عشق و شادمانی و لذتی را تجربه می کنی که اکنون تحمل آزمودن آن را نداری.
کوئیلو برای جهان های تشنه ای معنویت و سیر به سوی خداوند، دنیایی را می گشاید که در تخیل و توهم آنها تحقق دارد. او به جای سیر واقعی و حرکت ایجاد کردن در انسانها آنها را در همان جای که هستند، با پردازش جهانی با شکوه و پر رمز و راز به هیجان وا می دارد؛ جهان نامرئی و نیروهای جادوئی که شور و اشتیاق به زندگی را بر انگیخته و انگیزه ای برای زیستن به او می دهند. او سفرهای تخیلی رمان هایش را نه به عنوان نمونه ای از یک سیر معنوی بلکه جایگزین سیر حقیقی مردم می کند.
هیچ کس با خواندن کوئیلو نمی تواند گامی به سوی خداوند بر دارد. وی با بکارگیری زبان ساده، نمادین و پر از ابهامش تخیل و قوه ی وهم خوانندگان را به کار می گیرد، تا آنها نیز در آفرینش اثر شریک شده، معانی مأنوس و مطلوب خویش را در کلمه های و جمله های چند پهلو و پر از نماد او بخوانند.
به همین علت او توانسته است مخاطبینی را در فرهنگ های بسیار گوناگون به پای نوشته های خویش دعوت کند. صد البته که این هنر بزرگی است؛ اما در بیان حقیقت و آموزش معنویت فریبی هنرمندانه و چیره دستانه ای به شمار می آید.
2.دیگر این که کوئیلو نه تنها افراد را به سوی عرفان نمی تواند راهنمای نماید، بلکه خوانندگان آثار او حتی نمی توانند زندگی خود را تغییر دهند، زیرا او اصلاً چنین پیشنهادی طرح نمی کند.
وی می گوید: عادی باشید و در همین عادی بودن راز زندگی را بجوید. او می کوشد از لحظات زندگی حتی ساعات افسردگی و پریشانی شاهدی دلربا بسازد و سر خوشی موهمی جایگزین رنج هایی سازد که اگر با استفاده از داروهای مخدر و توهم زا یا مشروبات همراه شود، بهتر نتیجه می دهد. حداکثر تحولی که وی برای زندگی پیشنهاد می کند این است که در برابر دیگران بایستید و کاری که دوست دارید انجام دهید، از خطا کردن، سرزنش شدن، گناه و آبروریزی نهراسید.
3.مطلب دیگری که به عنوان نقد می شود مطرح کرد بحث آرامش و شادمانی است. کوئیلو خدایی خطاکار را باور دارد که با وجود او آسوده تر با ناملایمات زندگی و گناه کاری خود کنار می آید؛ در حالی که شناختن خدای کامل و حکیم بسیار آرامش بخش تر و در رنج های زندگی گوارا کننده تر است.
اگر همه ناملایمات با برنامه ای حکیمانه و در تدبیر پروردگاری دانا و مهربان شناخته شود، همواره در پی آنها رشدی، توفیقی، یا شادکامی و سروری خواهد بود.
4.نکته ی دیگر این که وی اساساً با شکافی که میان خرد و ایمان ایجاد می کند، یا کنار گذاشتن زندگی در جهان دیگر، خداشناسی ناموجه، هوس محوری و سایر نقدهای طرح شده، برای افراد معمولی در زندگی و عمل-اگر به سخنان او اعتماد کنند- بحران هایی رفتاری، معرفتی ایجاد می کند. 11
در پایان این که کوئیلو کتاب های گوناگونی نوشته شده است، از این رو بررسی کامل دیدگاه های او مجال دیگری می طلبد. اما توجه به شخصیت او-روان پریشی، شکست در زندگی و اعتیاد- و جلوه ی آن در نوشته هایش، در فهم و نقد دیدگاه او بسیار مهم و موثر می باشد. 12
منبع جهت مطالعه ی بیشتر؛
جریان شناسی انتقادی عرفان های نوظهور/ حمید رضا مظاهری سیف/ پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی.
-------------------
1 .ر/ک: زندگی من/ خوان آریاس /ترجمه خجسته کیهان/ص105به نقل از آفتاب و سایه ها.
2 .ر/ک:آفتاب و سایه ها/ص274.
3 . در آمدی بر عرفان حقیقی و عرفان های کاذب/احمد حسن شریفی/ص80.
4 . والکری ها/ص142. به نقل از جریان شناسی انتقادی به عرفان های نوظهورص254.
5 .بریدا/ص203و 204. به نقل از همان ص256.
6 . بریدا/ص79و80.
7 . جریان شناسی انتقادی به عرفان های نوظهور/ص260.
8 .همان.
9 . کوئیلو/ راهنمای رزم آور نور/ص71. به نقل از همان.
10 . کوئیلو/ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد/ص128. به نقل از همان.
11 . تمام نقد از کتاب جریان شناسی انتقادی به عرفان های نوظهور/ص292و 314.
12 . سخرانی در ایران، به ضمیمه کتاب کیمیاگر.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید