بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 549
آیا دعا یا ذکر خاصی برای طلب خارج شدن حب دنیا از قلب وجود دارد؟
از اینکه با جوانی مؤمن و مستعد خودسازی هم کلامیم بسیار خوشحال و مسروریم و ساعاتی را که در خدمت کردن به شما سپری می کنیم یقیناً از بهترین ساعات عمر ما خواهد بود. در ادامه مطالب به شما دوست عزیز عرض خواهیم کرد که اولین قدم برای رسیدن به تقوا و رستگاری، همانطور که خود شما به این نتیجه رسیده اید، زهد ورزیدن نسبت به دنیا و ترک حب دنیاست چرا که در روایات اسلامی داریم (رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ حُبُّ الدُّنْیَا) سر منشأ تمام بدیها و رذایل حب دنیاست. پس اولین شرط برای سیر در مسیر اللهی ترک حب دنیاست و امیدواریم بتوانیم در این راه مقدسی که قدم برداشته اید شما را یاری کنیم. ا لبته ا ین را هم بگوییم که خارج کردن حب دنیا از دل و جایگزین کردن حب خدا و اولیای او تنها با یک دعا و یا ذکر خاص میسر نمی شود بلکه این مسیری است که انسان باید در زندگی با کمک آموزه های دینی و راهنمایی اولیای خدا طی کند و شاید بتوان گفت تمامی دعاها و دستورات دینی و مناسک معنوی یک جنبه اش تضعیف حب دنیا و تقویت حب خداوند است.
حب دنیا:
در فرهنگ دینى، دنیایى که معبود و مقصود برخى مىگردد و حبّ آن و عشق به آن، همه وجود آنان را فرامىگیرد همان هوا و التذاذ مربوط به این زندگى است که با این و آن حاصل مىشود خواستن دنیاى مذموم، خوشى و التذاذ نفسانى همان «خود» را خواستن است. آنچه انسان از مال و جاه، خوردنى، آشامیدنى، همسر و فرزند، مسکن و باغ، طلا و نقره و این و آن مىخواهد، براى این است که التذاذ و خوشى نفسانى خویش را در آنها و به سبب آنها و با آنها مىبیند وگرنه خود اینها مطلوب و مقصود اصلى او نیست و اگر گاهى خود اینها مطلوب و مقصود انسان مىشود، اشتباهى بیش نیست بنابراین حبّ دنیا یعنى، حب خوشى و التذاذ نفسانى خود و وقتى آدمى خوشى و التذاذ نفسانى با این و آن را دوست داشت، در حقیقت، گرفتار رذیله «حبّ دنیا» است.(1)
حاصل دنیادوستی و حب دنیا چیزی نیست مگر غوطه ور شدن در گناهان گوناگون و خارج شدن حب اللهی از قلب آدمی، چرا که در یک دل دو عشق نمی گنجد. خداوند حکیم در جای جای قرآن خطر دنیا را به انسان گوشزد می کند از جمله در سوره انعام آیه 32 که می فرماید: (وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ - زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست.(انعام 32) بنابر این راه رسیدن به فلاح و رستگاری مشغول نشدن به دنیا و بازیهای آن است چرا که هر کس مشغول بازی و سرگرمی شود از توجه به خویش باز می ماند. در روایات داریم که حب دنیا سر منشأ همه بدیهاست و نتیجه ترک حب دنیا رسیدن به رستگاریست امام صادق (ع) فرمودند: (رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ حُبُّ الدُّنْیَا - الکافی ج 2 ص 315). خداوند نیز در سوره شمس پس از چندین قسم بهترین راه رستگاری که همان ترک حب دنیا است را چنین بیان می کند: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها - که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است! (9و10) پس آلوده شدن به دنیا سبب نومیدی و محرومیت از رحمت اللهی می شود و راه خارج کردن حب دنیا نیز تزکیه نفس است.
تزکیه و در نتیجه آرامش نفس محقق نمی شود مگر با ذکر گفتن و یاد مداوم خداوند بودن (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ - رعد28) و این دستوریست از جانب خداوند که سالک باید برای رسیدن به هدف از آن پیروی کند. همانطور که مشاهده می کنید خداوند ذکر (یاد) را شرط اصلی تزکیه نفس قرار داده است و این ذکر در آیه بصورت کلی و عام وارد شده است و هرگونه ذکری که از جانب شارع بیان شده است را شامل می شود. پس می توان با کلیه اذکار و ادعیه ای که از جانب خداوند و معصومین (ع) وارد شده است، به خداوند تقرب جست و به تزکیه نفس پرداخت. مسلما در بین اذکار و ادعیه آن دسته که معانی آنها بیشتر بر علیه لذت های دنیایی است در این زمینه کارساز تر است.
البته ممکن است اذکار برگزیده ای توسط بعضی از اساتید اخلاق جهت تسریع در اخراج حب دنیا به علم آموزانشان داده شود که این مهم باید زیر نظر استاد اخلاق باشد چون اذکار با شرایط و درجه و روحیات علم آموزان متغیر است. اما نکته ای که مهم است این است که برای رسیدن به این هدف نیاز به سختی و به مشقت انداختن خود نیست بلکه با قدری مراقبه و محاسبه می توان به این مهم رسید و بهترین راه برای شما استفاده از اذکار و ادعیه ایست که بطور معمول قابل دسترس می باشند.(رجوع شود به مفاتیح الجنان)
در ادامه روشهایی بیان شده است که با عمل به آنها می توانید حب ورزیدن نسبت به دنیا را از خود دور کنید:
در اولین قدم سعی کنید از گناهان گذشته خود و از علاقه های کاذبی که به موجوداتی غیر از خداوند داشته اید توبه کنید، چرا که توبه عاملی بسیار مؤثر در طی مسیر است و سرعت شما را در رسیدن به هدف بیشتر می کند.
بعد از توبه سعی کنید برای موفقیت به مواردی که در ادامه بیان شده است به دقت عمل کنید:
1. سلامتى و روشنى دل:
سالک به دل روشن و دریافت کننده نیاز دارد و هر چه دل او روشنتر و سالمتر باشد به همان اندازه در گرفتن آنچه باید دریافت کند، موفقتر خواهد بود و در نتیجه خواهد توانست در طریق سلوک، پیش برود. حبّ دنیا، دل را تیره مىسازد و سلامت آن را از میان مىبرد. ماهیت آن را تغییر داده، روشنى را از آن مىگیرد. چشم و گوش آن را از کار انداخته، نمىگذارد دل کار خود را انجام دهد. پس تأمل در این حقیقت- که حبّ دنیا بزرگترین ظلم به خویشتن است- موجب مىگردد آدمى اراده خویش را تقویت کند و عزم خود را بر ترک حبّ دنیا جزم نماید و این در واقع «گام اوّل» است.
گفت پیغمبر که حق فرموده است: / من نگنجم هیچ در بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز / من نگنجم این یقین دان اى عزیز
در دل مؤمن بگنجم اى عجب / که مرا جویى در آن دلها طلب
گفت: «فادخل فى عبادى تلتقى / جنة من رؤیتى» یا متقى( مثنوىمعنوى )
2. دورى از هواهاى نفسانى:
خداوند خطاب به داوود «علیه السلام» مىفرماید: «وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»( ص آیه 26) «تبعیت از هواى نفس نکن تا تو را از راه خدا گمراه کند». این بدان معنا است که تبعیت از هواهاى نفسانى، موجب انحراف از صراط مستقیم در «سفر الى الحق» است و اینکه، حرکت در صراطى که منتهى به حضرت معبود مىگردد، مشروط به کنار گذاشتن هواها است.
مر هوا را تو وزیر خود مساز / که برآید جان پاکت از نماز (مثنوى معنوى )
3. زهد ورزى:
حضرت على «علیه السلام» زهد را گونهاى نگریستن به دنیا مىداند، نه روش زندگى در آن، و این نگرش موجب مىگردد علاقه به دنیاى مذموم در انسان، رو به کاهش گذارد. آن حضرت در تعریف زهد مىفرماید:
«زهد با همه شاخ و برگش میان دو کلمه قرآن است: [تا بر آنچه از دست شما رفته است، حسرت نخورید و به آنچه به شما رسیده است، شادمان نشوید]».( حدید، آیه 33) هر آنکه بر از دست رفته، اندوهگین و بر دستاورد، شاد نشود، هر دو روى زهد را گرفته است». (نهج البلاغة، حکمت 439، از امام صادق» علیه السلام «نیز در: معانى الاخبار، ص 252 و از امام سجاد» علیه السلام «در: تفسیر القمى، ص 587 همین مضمون نقل شده است).
ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش / بیش آید پیش او دنیا و پیش
راههاى مختلف آسان شده است / هر یکى را ملتى چون جان شده است
مردباش و مسخره موران مشو / رو سر خود گیر و سرگردان مشو(مثنوی معنوی)
4. توجه به احوال گذشتگان:
فرازهاى ذیل که از زبان مبارک امام على «علیه السلام» نقل شده است، براى بیان مقصود کافى است:
«اخبار گذشتگان و آنچه را بر نسلهاى پیشین رفته است، به یاد آور. بر سرزمینهایشان بگذر و در آثار بازماندگانشان نیک بنگر. ببین که چه کردند و از کجا برکنده شدند و به کجا فرود آمدند و جاى گرفتند بى گمان در مىیابى که از میان دوستان به سراى غربت در افتادهاند، و زود باشد که تو نیز سرنوشتى چو آنان یابى».( نهجالبلاغة، نامه 13)
5. مرگ اندیشى:
تفکر و تأمل در مرگ و یاد آن، موجب بى رغبتى به دنیا مىشود چنان که حضرت على «علیه السلام» مىفرماید: «آنکه یاد مرگ بسیار کند، از دنیا به اندک خشنود شود».(نهج البلاغه، حکمت 943)
6. ترک ویژگىهاى اهل دنیا:
کسى که مىخواهد از دنیاى مذموم فاصله بگیرد، باید بکوشد تا متصف به اوصاف اهل دنیا نباشد، ویژگىهاى اهل دنیا- بنابر حدیث معراج پیامبر «صلى الله علیه وآله»- بیست مورد است که اهل آخرت نباید بدانها آراسته باشد.( راهیان کوى دوست، شرح حدیث معراج، ص 831- 144) اهل دنیا چنین هستند:
1. پرخور و شکم بارهاند.
2. خنده فراوان مىکنند.
3. پرخواب هستند.
4. خشم فراوان دارند.
5. کم خرسند مىگردند و همواره از دیگران طلب کارند.
6. وقتى به دیگران بدى مىکنند، پوزش نمىخواهند.
7. عذر دیگران را نمىپذیرند.
8. در هنگام عبادت کسلاند و هنگام معصیت شجاع.
9. با اینکه مرگشان نزدیک است، آرزوهاى دور و دراز دارند.
10. به محاسبه و حسابرسى نفس خود نمىپردازند.
11. به دیگران نفع نمىرسانند.
12. بسیار سخن مىگویند.
13. ترس اندک از خدا دارند.
14. هنگام آماده شدن غذا، شادمانند.
15. نه هنگام آسایش، شکر مىکنند و نه بر بلا و گرفتارى صابرند.
16. مردم رابه حساب نمىآورند و کارهاى خیرى که دیگران انجام مىدهند، (حتى اگر فراوان نیز باشد) در چشم آنان اندک است.
17. خود را به کارى که انجام ندادهاند، مىستایند.
18. چیزى را ادعا مىکنند که در وجود آنان نیست.
19. همواره تمنا و انتظارات خود را بیان مىکنند.
20. به عیب گویى از دیگران مىپردازند.
7. متخلق شدن به اخلاق اهل آخرت:
آدمى با آراستگى به ویژگىهاى اهل آخرت، از دنیاى مذموم دور مىشود اهل آخرت در حدیث معراج پیامبر «صلى الله علیه وآله» چنین توصیف شدهاند:
1. چهرهشان ملاطفتآمیز و به عبارتى دیگر زرد و ضعیف است (بدلیل عبادات زیاد).
2. حیاى آنان فراوان است.
3. حماقت و نابخردىشان اندک است.
4. نفع آنها براى مردم فراوان است.
5. مکر و نیرنگشان اندک است و صادقانه با دیگران برخورد مىکنند.
6. مردم از دست آنان در آسایش و امنیتاند و خود در سختى و رنج.
7. سنجیده سخن مىگویند.
8. به محاسبه نفس خویش مىپردازند.
9. نفس خویش را [براى تزکیه و تهذیب] به زحمت مىاندازند.
10. چشمانشان به خواب مىرود ولى دلشان بیدار است.
11. چشمانشان گریان و دلشان همواره به یاد خداوند است.
12. در آغاز نعمت حمد و در پایان آن شکر خدا را به جا مىآورند.
13. حتى به اندازه یک چشم بر هم زدن از یاد خدا غافل نمىشوند و چیزى آنان را از ذکر خدا بازنمىدارد.
14. خواهان پرخورى نیستند.
15. طالب پرگویى نمىباشند.
16. خواهان اسراف در لباس نمىباشند.
17. مردم در نظر آنان مردگانند و خدا در نظرشان حى و کریم است.
18. کسانى را که به آنها پشت کردهاند، از روى بزرگوارى به سوى خود مىخوانند و کسانى را که به آنان روى آوردهاند، از روى لطف مىپذیرند.
19. دنیا و آخرت در نظر آنان یکسان است (دنیا را وسیله ای برای رسیدن قرب اللهی می دانند).
20. در اثر مبارزه با نفس و مخالفت با هوا و هوس و مجاهدت با شیطان، روزى هفتاد بار مىمیرند (نفس خود را محاسبه می کنند).
21. لحظهاى دلشان به آفریدهاى مشغول نمىگردد.( شرح حدیث معراج ص 159- 184)
امیدواریم در این راهی که قدم برداشته اید موفق و پیروز باشید و ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید.
-----------------------------------------------
(1) نگا به عنوان نمونه: جاثیه (45)، آیه 23 فرقان (25)، آیه 43 و نیز ر. ک: مقالات، ج 2، ص 150- 146 چهل حدیث، ص 105- 102 دانشنامه امام على» علیه السلام «، ج 1، مقاله حقیقت دنیا.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید