بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 141
امامان معصوم ع چه درسهایی برای ما در زندگی دارند؟
الگو قرار دادن و پیروی از امامان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) به این معنا است که خطوط کلی و مسائل اساسی و راه کارهای عملی زندگی را از آنها فرا گرفت. مثلا باید از روحیات عالی، استقامت و شکیبایی، هوشیاری و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط بر حوداث و زانو نزدن آن ها در برابر سختی ها و مشکلات از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) الگو گرفت.
لذا شما دوست عزیز، با رجوع به آیات قرآن کریم و روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به دست ما رسیده است، راه و روش زندگی انبیاء و اولیای الهی را بیاموزید و در عرصه های مختلف زندگی به آن ها عمل کنید. مانند: چگونگی عبادت خدا، پرهیز از گناه، احترام به پدر و مادر، حضور در صحنه سیاست، تعلیم دیگران و خدمت رسانی به مردم و...
نکته ی مهم این است که وقت گذاری برای هر کدام از این دستورات و روش ها و ابزارهای آن با توجه به موقعیت و شرایط افراد تغییر پذیر است. چه بسا حضرت زهرا(سلام الله علیها) عبادت طولانی داشته باشند ولی برای برخی از خانم ها با توجه به کشش روحی و معنوی آنها طولانی بودن عبادت مفید نباشد. البته اصل «عبادت» باید جزء برنامه های ارزشی زندگی تلقی شود و در حد امکان باید از روش های معصومین (علیهم السلام) نیز الگوگیری کرد.
امیر مؤمنان (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید: «الا و ان لکل مأموم اماما یقتدی به و یستضیء بنور علمه، الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه، الا و انکم لا تقدرون علی ذلک ولکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد؛ آگاه باشید که هر رهروی رهبری دارد که پیرو اوست و از نور دانش او روشنی و فروغ می گیرد. بدانید که پیشوای شما از دنیا به دو لباس کهنه و دو قرص نان بسنده کرده است. آگاه باشید که شما توان این کار را ندارید ولی می توانید با تقوا و تلاش و کوشش و عفت و کار و برنامه درست و استوار مرا یاری دهید.
بدیهی است که ما قادر نیستیم مانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) رفتار کنیم منتهی باید کوشش کنیم ایشان را مقتدای خود قرار دهیم و طوری عمل کنیم که بگویند به سیره پیامبر عمل میکند.
خداوند می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ــــــ اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را» (النساء:59)
و نیز فرموده: «لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر» (احزاب، آیه 21)
وجود پیغمبر و اوصیاى پس از او، کانونى هستند که ما از آن کانون باید روش زندگى را استخراج کنیم. رفتار معصومان آن قدر عمیق است که از جزئىترین کار ایشان مىتوان قوانین زندگى را استخراج کرد، یک کار و رفتار کوچک معصوم همچون چراغ، شعله و نورى است که تا مسافت هاى بسیار دور را براى انسان، نشان مىدهد. استاد مرتضى مطهرى در این باره مىنویسد:
«ما ظلمى نظیر ظلمى که در مورد قرآن کردهایم در مورد سیره پیغمبر و ائمه اطهار کردهایم. سیره انبیاء و اولیاء و مخصوصا سیره پیغمبر اکرم و ائمه معصومین را برداشتیم به طاق آسمان کوبیدیم، گفتیم: او که پیغمبر است، نتیجهاش این است که اگر یک عمر براى ما تاریخ پیغمبر بگویند، براى ما درس نیست، و مثل این است که مثلا بگویند فرشتگان در عالم بالا چنین کردند. خوب فرشتگان کردند به ما چه مربوط، یعنى این منبع شناخت را هم از ما گرفتند. در صورتى که اگر اینجور مىبود، خدا بجاى پیغمبر فرشته مىفرستاد. پیغمبر یعنى انسان کامل، على یعنى انسان کامل، حسین یعنى انسان کامل، زهرا یعنى انسان کامل، یعنى مشخصات بشریت را دارند با کمال عالى مافوق ملکى، یعنى مانند یک بشر گرسنه مىشوند غذا مىخورند، تشنه مىشوند آب مىخورند، احتیاج به خواب پیدا مىکنند، بچههاى خودشان را دوست دارند، غریزه جنسى دارند، عاطفه دارند، و لهذا مىتوانند مقتدا باشند. اگر اینجور نبودند امام و پیشوا نبودند.» (سیره نبوى، ص 31، 43، 46.)
دوست عزیز!
با توجه به نکاتی که ذکر شد نتیجه می گیریم که: زندگی معصومین (علیهم السلام) سراسر درس است و ما در ادامه تنها به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
- زهد و پارسایی و دوری از محبت دنیا:
نقل شده است که بستر خواب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حصیر زبری بود که هر گاه بر روی آن استراحت می کردند, آثار تارو پود درشت و خشن حصیر در صورت مبارک آن حضرت نمایان می شد. به آن حضرت عرض شد چرا قیصر و کسری باید در چنان آسایشی باشند و شما بر روی چنین حصیر زبری بخوابید تا آنکه تارو پودش در رخسارتان اثر گذارد؟
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آیا نمی پسندید که دنیای زود گذر برای آنان باشد و سرای جاویدان آخرت برای ما؟ شکی نیست که من از آنان برترم و نزد خدا گرامی تر, لیکن مرا با تعلقات دنیوی کاری نیست؛ زیرا زندگی ما در دنیا به مسافری می ماند که لحظاتی در سایه ی درختی می آرمد و آن گاه که سایه، زایل شد آن مسافر برخاسته, به سوی مقصد خود رهسپار می شود. (تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 9 / ص 315)
خوراک معصومین, پوشاک آنها و ... همگی می توانند برای ما الگویی باشد تا از زیاده خواهی بپرهیزیم. البته منظور این نیست که مثلا ً بمانند امام علی (علیه السلام) غذای خود را به گرسنگان داده, از شدت گرسنگی سنگ به شکم ببندیم و یا همچون حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بر روی حصیر بخوابیم و ... نه ما توان چنین کاری را داریم و نه به ما تکلیف شده که چنین باشیم؛ زهد حضرات معصومین (علیهم السلام) مخصوص آنهاست و کسی تاب و تحمل آنرا ندارد. بلکه منظور از الگو بودن آنها در پرهیز از دنیا دوستی, این است که از حب دنیا اجتناب کنیم و در حد نیاز از دنیا بهره مند شویم و اهل تولید و دست گیری از مستمندان و رفع نیازهای جامعه باشیم.
- اهمیت و توجه به نماز:
از بزرگترین امتیازات حضرات معصومین (علیهم السلام)، ارتباط ویژه و تنگاتنگ با معبود خویش است؛ ارتباطی که از عمق بندگی، خلوص و عشق ایشان به محبوب خود، سرچشمه می گیرد و چشمه ی دل و جانشان را جز به چهره ی یار متوجه نمی سازند. زیباترین جلوه ی این حالت بندگی، در نماز آن حضرات نمایان گر می گشت.
بعنوان مثال در روایات آمده که هر گاه وقت نماز می رسید، رنگ چهره امام علی (علیه السلام) تغییر می کرد. وقتی از ایشان دلیل این تغییر حالت را می پرسیدند می فرمود: «وقت امانتی که خداوند آنرا بر آسمان و زمین عرضه کرد و آن ها نپذیرفتند رسید.»
او در نماز چنان محو جمال یار و معشوق خود می گشت که هیچ کس را بغیر او، نمی دید! «در اخبار صحیحه آمده که در روز احد پیکان (تیر) مخالفین در بدن مبارک امیرالمومنین (علیه السلام) نشست و از غایت وجع (درد) نتوانستند که آن را بیرون آورند؛ صورت حال را به حضرت رسالت (صلی الله علیه و اله) عرض کردند، فرمود که: در وقتی که وی در نماز باشد پیکان را از بدن او بیرون بکشید، چه توجه او در این حال به حضرت عزت بر وجهی است که خود را فراموش می کند و از ماسوی بی خبر می شود.
پس چون به نماز مشغول شد جراح را آوردند و پیکان را از بدن اطهر او بیرون آوردند و خون بسیار بر سجاده ی آن حضرت ریخته شد و چون از نماز فارغ شد و آن خون را مشاهده نمود، پرسید که: این خون از چیست؟ گفتند: در حینی که پیکان از بدن شما بیرون آوردیم این خون از آن جراحت بیرون آمد. فرمود: به خدایی که جان علی در قبضه قدرت اوست که در نیافتم و واقف نشدم که شما در چه وقت بدن مرا شکافتید و پیکان را بیرون آوردید.» (داستان های عارفانه در آثار علامه حسن زاده، عباس عزیزی)
- تلاوت قرآن و عمل به آن:
«امام علی (علیه السلام) همواره قرآن می خواند و پاسخ مردم را در مشکلات و سوالات اجتماعی با آیات قرآن می داد. آن حضرت در قضاوت های سیاسی، مالی، نظامی، همه جا از آیات قرآن، کمک می گرفت و در افشاگری چهره منافقان و ناکثین و مارقین، از قرآن دلیل و شاهد می آورد.» (مجموعه الگوهای رفتاری امام، اعضاء هیئت علمی کنگره امام علی -علیه السلام- الگوی بسیجیان)
امام علی (علیه السلام) خود، در این خصوص می فرمایند: «...هیچ آیه ای بر رسول خدا نازل نشد جز آنکه آن را بر من قرائت می کرد و بر من املاء می فرمود و من با خط می نوشتم و تاویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عامش را به من می آموخت. برایم از خداوند درخواست نمود که در فهم و حفظ آن موفق شوم؛ لذا هیچ آیه ای را از کتاب خدا و هیچ علمی را که بر من املا فرمود و من نوشتم، از زمانی که برایم دعا فرمود فراموش نکرده ام و او (در آموختن من) هیچ چیزی را که خداوند بدو آموخته بود، از حلال و حرام و امر و نهی، کان او یکون و هیچ کتابی که پیش از او نازل شده از طاعت و معصیت، ترک نکرد جز آن که آن را به من آموخت و من حفظش کردم؛ پس حتی یک حرف از آن را فراموش نکردم. دستش را بر سینه ای نهاد و از خداوند درخواست نمود که قلبم مملو از علم و حکمت و نور شود...» (داستان های عارفانه در آثار علامه حسن زاده، عباس عزیزی)
حضرت زهرا (سلام الله علیها) می فرمایند: «... ستایش خدای را که مرا منکر امری از کتابش قرار نداده و در هیچ حقیقتی از امر کتاب مرا سرگردان ننموده است و ستایش خدای را که مرا به دینش هدایت کرد و مرا کسی قرار نداد که غیر او را عبادت کنم».
-حضرت زهرا (سلام الله علیها) مطیع و مدافع ولایت:
در جریان غصب خلافت و حق علی (علیه السلام) بعد از رحلت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله), یکی از مدافعان سرسخت آن امام معصوم, حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. ایشان در حیات کوتاه خود بعد از رحلت پدر بزرگوارشان, سعی و تلاش زیادی در باز پس گرفتن حق ایشان کردند؛ تا جایی که جان خود را در این راه گذاشته, شربت شهادت نوشیدند.
بر طبق دستوری که از امام زمان (علیه السلام) به ما رسیده که حضرت فرمودند: «اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله» در هنگام حوادثی که واقع می شود به راویان حدیث ما رجوع کنید آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم؛ بر ما نیز واجب است در زمان خویش از ولایت فقیه, حمایت و دفاع کنیم. در زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) – با اینکه دارای مقام عصمت بودند – حتی یک بار مشاهده نشده است که از اوامر حضرت علی (علیه السلام) سرپیچی کنند. حتی آنگاه که از ظلم غاصبان حق خویش به ستوه آمدند و به سمت حرم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) رفتند تا نفرین کنند, به دستور حضرت علی (علیه السلام) برگشتند و امر ایشان را اطاعت کردند.
بر ما نیز واجب است در هر زمان و هر موقعیتی از ولی فقیه جامع الشرایط – که مصداق بارز آن مقام معظم رهبری است – دفاع کنیم.
- صبر و بردباری در برابر آزار مردم:
داستان کافری که هر روزبر سر راه پیامبر (صلی الله علیه و اله) می رفت و بر سر مبارک ایشان شکمبه گوسفند و خاکستر می ریخت, زبانزد دوستان و دشمنان اسلام قرار گرفت.
قضیه امام حسن مجتبی (علیه السلام) با عربی که به ایشان ناسزا گفت و پس از سکوتش حضرت به او فرمود (مضمون کلام حضرت این بود که): اگر گرسنه ای, برهنه ای, جا و مکان نداری و...ما به تو غذا و پوشاک و مسکن می دهیم و... آن عرب فحاش به دست و پای امام افتاد و...
- حقیقت گرایی و واقع نگری:
سرلوحه کار همه ی رهبران الهی چنین بوده است که به جز حق، تکلم نمی کردند و با حسن عمل، اخلاق و رفتار به هدایت دیگران می پرداختند و اسوه حسنه در تبلیغ و دعوت بودند . امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: «والله ما معاویة بادهی منی ولکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس ولکن کل غدرة فجرة و کل فجر کفرة و لکل غادر لواء یعرف به یوم القیامة . . . ; به خدا قسم، معاویه از من زیرک تر نیست، لکن او با نیرنگ و گناه و بی پروایی عمل می کند و اگر نبود نفرت از حیله و نیرنگ، من زیرک ترین مردم بودم ولی هر مکر و نیرنگی گناه است و هر گناه کفر است و برای هر نیرنگ باز پرچمی است که در روز قیامت بدان معرفی می گردد.»
تعهد آن حضرت تا آنجا بود که یارانش را از کاربرد واژه ها و کلمات زشت برحذر می داشت، حتی نسبت به معاویه و یارانش که از هر تهمت ناروا و خلاف شرع باک نداشتند.
در نهج البلاغه آمده است: هنگامی که امام (علیه السلام) شنید جمعی از اصحابش همانند حجر بن عدی و عمروبن حمق، در جریان جنگ صفین به سپاه شام فحش می دهند، فرمود: «انی اکره لکم ان تکونوا سبابین ولکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول; من خوش ندارم که دشنام دهنده باشید، اما اگر به توصیف اعمال آنها می پرداختید و جنایات و کارهای ناشایست آنها را برای مردم برمی شمردید، به سخن راست نزدیکتر بود.»
دوست عزیز، ذکر سیره ی عملی همه ی معصومین (علیهم السلام) این نوشته را طولانی می کرد؛ لذا سعی شد به برخی از سیره ی عملی حضرت رسول و امام علی و حضرت صدیقه ی طاهره (سلام الله علیهم اجمعین) بپردازیم؛ هر چند که همه ی معصومین «کلهم نور واحد» هستند.
به کتاب هایی که در سیره عملی ائمه اطهار نگاشته شده است مراجعه کنید . امیدواریم در راه پیروی از ائمه ی معصومین (علیهم السلام) همیشه پیروز و موفق باشید.
در این رابطه می توانید به کتابهای زیر مراجعه نمائید .
1- ترجمه سنن النبی - علامه طباطبایی
2- سیره رسول خدا – رسول جعفریان – انتشارات دلیل ما
3- سیری در سیره نبوی – شهید مطهری
4- سیمای آفتاب – ابوالفضل موسوی گرمارودی – انتشارات دلیل ما
5- یکصدو بیست درس زندگی از سیره حضرت محمد (ص) - حمید رضا کفاش
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید