بازدید امروز : 206
بازدید دیروز : 87
فلسفه دعا چیست؟ چرا هر چه دعا می کنم خداوند دعای مرا اجابت نمی کند؟
در این مورد پاسخهای زیادی در آیات و روایات وجود دارد که ما به ذکر مهمترین آنها میپردازیم. از مهمترین فلسفههای دعا، اعلام و اظهار بندگی و فقر و وابستگی به منبع لایزال الهی و غنای مطلق او میباشد.(میزان الحکمه/باب دعا) اگر به ادعیهای که از اولیای معصوم و بزرگان دین رسیده است توجه نماییم، در هیچ جا خبری از این نیست که من دعا میکنم تا حاجت خود را آنگونه که خود میخواهم دریافت دارم و اگر چنین نشد دعا مفید نبوده است.
اگر قرار بود دعا کردن برای رفع نیازها به طور کامل آنهم بر طبق مراد ما و آسایش کامل این جهانی صورت گیرد ائمه معصومین و در راس ایشان امام سجاد علیه السلام که دارای صحیفه سجادیه آن کتاب کامل دعا با مضامین عرفانی بالا، باید از مرفهین جامعه خود و کسی که از تمام مواهب و نعمات بهرهمند بوده است باشد در حالی که میبینیم بین ائمه معصومین علیهم السلام یکی از کسانی که بیشترین ناکامی دنیا را البته از دید ما، کشیده است، آن وجود مبارک است. قدری به عقب باز گردیم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که نماز شبها و دعاهای ایشان معروف است و حضرت زینب سلام الله علیها، که حتی در شب عاشورا نماز شبشان را نشسته به جا میآورند از کسانی هستند که بیشترین شدائد و مصیبات را تحمل کردهاند و بسیاری از خوبیها و نعمات را که ما مناسب میدانیم نداشتهاند. پس فلسفه دعا بر آورده شدن حاجات، آن هم به سلیقه ما نیست. بلکه اثبات بندگی به درگاه الهی است.
آیا استجابت دعا، باید به صورتی باشد که ما میخواهیم؟ و یا آنگونه که مصلحت ما میباشد باید انجام گیرد. ممکن است دانش آموزی سالها ضجه بزند، دعا کند، خودش، اقوامش، و حتی مادر و پدرش که در کنکور قبول شود و یا در جایی مشغول به کار شود. با وجود تمام تلاشها و برنامه ریزیها موفق هم نشود. آیا میتوان گفت دعای او مستجاب نشده است. اگر او به دانشگاه میرفت و دچار مسائل خلاف اخلاق میگشت و یا حتی دچار بیماریهایی از قبیل ایدز و یا مصرف قرصهای روانگردان میشد می توان گفت او به مرادش رسیده بود در حالی که همان شخص اکنون که در کنکور قبول نشده, زندگی نسبتا آرامی را دنبال میکند.
و یا دختری که برای ازدواجش دعاهای فراوان کرده و یا برای مورد به خصوصی دعای زیادی کرده اما به مراد دل خود نرسیده میتوان گفت که از خوشبختی عقب مانده است؟ آیا این امکان وجود داشت که بعد از مدتی آن زندگی به طلاق بیانجامد؟ مساله این است که گاه همان دعاها و تضرعها باعث دفع بلاهای زیادی از زندگی انسان میشود که اگر نبود انسان در آنها می افتاد و نابود می گشت.(بحار الانوار10/99 و کافی 2/469)
یکی از دلایل اجابت دعای برخی که ایمان درستی ندارند نیز همین است که ممکن است خدای متعال آن حساسیتی که نسبت به بنده مومن خود دارد به آنها ندارد. ای بسا عمری را بتوان با فقر و کمی امکانات اما اعصاب راحت و آرامش درونی سپری کرد که تمام اشراف حسرت لحظهای آرامش شما را داشته باشند.
نکته دیگر در دلایل عدم استجابت دعا میباشد. شما فرموده بودید که خدای متعال برای این که از تضرع برخی از افراد لذت میبرد دعایشان را مستجاب نمیکند. در واقع چنین امری اگر هم باشد اولا تنها دلیل عدم استجابت دعا نیست بلکه دلایل متعدد دیگری هم میتوان برای آن برشمرد از جمله: عدم مصلحت استجابت دعا برای شخص، همانگونه که دیدید شخص چوپانی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه وآله میرسد و درخواست دعا برای ازدیاد گوسفندان میکند و در آخر از جمله دشمنان رسول خدا میشود به دلیل اینکه میخواست خمس گوسفندانش را ندهد و دیگر در نمازهای جماعت هم شرکت نمیکرد. و یا از دلایل دیگر این که به واسطه آن بلای مترقبهای که قرار بوده بر سر انسان بیاید دفع شده است و ...و ثانیا از چنین مسالهای نباید نیازمندی خدای متعال برداشت شود. در واقع حق تعالی نیازی به لذت بردن و گوش دادن ندارد بلکه این تضرع و ابتهاج بنده را منورتر و صافتر میسازد و سبب پیشرفت خود بنده در راه بندگی میگردد.
با توجه به این نکته که شاید آنگونه نباشد که شما درنظرتان است بلکه به صورتی مستجاب میگردد که مصلحتتان است و دیگر این که اگر دعای شما برای دیگران مستجاب میشود پس مقربید و حتما دعا برای خودتان هم مستجاب است فقط باید این عینک را از دیدگانتان بردارید که استجابت، تحقق بر طبق سلیقه و اراده شما نیست که ای بسا چنین امری برای شما مضر باشد و خود آگاه نباشید. اگر زندگی خود را مرور کنید از این نوع استجابت ها فراوان پیدا خواهید کرد.
باید مراقب بود, شیطان به دنبال انسانهایی با خصوصیات خود میگردد از جمله بارزترین خصوصیات شیطان، تکبر می باشد. و کسی که از دعا رویگردان است انسان متکبری است. (سوره غافر/60)
آنچه که در پایان باید به آن اشاره کنم این است که شما انسان معتقد و متعهدی هستید و این امتیاز بالای شما در بندگی خداست. اما باید تلاش کنید توحید و امامت و نبوت و معاد خود را تقویت نمایید. معرفت بیشتر شما، و شناخت فلسفه دعا، بسیاری از مشکلات شما را حل خواهد کرد. دعا یک معامله نیست که من کار خوب کنم و مزد آن را با دعا بگیرم. چنین مطالبهای بندگی خدا را به همراه ندارد. دعا در قاموس اهل دل، بهانهای برای کوبیدن در محبوب و راز دل گفتن با اوست. دعا نجوای عاشقانه با محبوب است. تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن - که خواجه خود روش بنده پروری داند.
رفت موسی آتشی آرد به دست/آتشی دید او که از آتش برست
بهر نان شخصی سوی نانوا دوید/داد جان چون حسن نانوا را بدید
هر که او بیدارتر هشیارتر/هرکه او آگاهتر رخ زردتر
پیش حق یک ناله از روی نیاز/به که عمری بی نیاز اندر نماز
چون خدا خواهد که مان یاری کند/میلمان را جانب زاری کند
گفت پیغمبر که گر کوبی دری/عاقبت زان در برون آید سری
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید