بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 82
یکی ازمراحل سیرو سلوک سیر از خلق به خدا و سفر بعدی از خدا به خلق است. که در دومی کثرات را هم با وجود می بیند. که شاید مقام جمع الجمعی نیز نامیده می شود. مگر انسان به سوی وحدت نمی رود چه لزومی دارد که کثرات را که سرابها هستند بعد از رسیدن به وحدت دوباره ببیند خوب مگر وجود منبسط همه کمالات را یکجا ندارد .پس به دیدن ودرک کثرت وخلق واشیاء دیگر بعداز آن چه نیازی است. خوب انسان هم فقط خدا را می خواهد نه چیز دیگر . خوب بعد از فناء فی الله، انسان، دیگر کثرات را نمی خواهد درست است؟ پس چرا مقام جمع الجمعی بالاتر است.یا اینکه بعد از آن باز به سوی وحدت می رسد؟ لطفاً توضیح دهید.
پرسش شما دوست عزیز، نشان از دقت بالای شما در تجزیه و تحلیل مسائل دارد که بابت آن از شما تشکر مینمایم و پاسخ پرسش شما را درچند بند به صورت کوتاه و غیر فنی و با زبانی ساده بیان مینمایم؟
عرفا در سیر عرفانی خود دارای چهار سفر هستند که به اسفار اربعه، معروف است. این سیر ها به ترتیب طی مسیر عبارت است از:
• سیر از خلق به حق ( سیر من المخلوق الی الخالق)
• سیر در حق ( سیر فی الحق بالحق)
• سیر از حق به خلق ( سیر من الحق الی الخلق بالحق)
• سیر در خلق ( سیر فی الخلق بالحق)
هر یک از این اسفار چهارگانه دارای فلسفهای در عرفان میباشند. در سیر اول سالک به مقام فنا و جمع الجمعی میرسد. که هدف از آن رسیدن به وحدت است. و وحدت وجود را شهود میکند به این معنا که در مییابد همه موجودات عالم که از آن تعبیر به کثرات میشود، مظهر و شان حق تعالی به عنوان یگانه موجود میباشند. این مظاهر و شؤون خیال، توهم، سراب نیستند، بلکه مظاهر وجود خدای متعال می باشند که از آن تعبیر به شان میشود که از وجود او موجودند. تنها جهله صوفیه و ناآگاهان از معنای وحدت وجود، موجودات را، توهم و سراب میدانند. در نتیجه در سیر اول عارف این حقیقت را که به آن علم داشت، به شهود مشاهده میکند که تمام هستی مظهر و شان اند و اوست یگانه.
در سیر دوم عارف به شهود و شناخت اسماء و صفات الهی میپردازد. در اینجا این نکته را خاطر نشان نمایم که در عرفان اسلامی، همه موجودات مظهر و شان یک یا چند صفت از صفات الهی هستند. و انسان کامل به کسی گفته میشود که مظهر تمام صفات الهی است. در سیر اول عارف سعی در رسیدن به صفتی دارد که خود، شان و مظهر آن قلمداد میشود. اما در سیر دوم برای وصول به صفات دیگر الهی، اقدام کرده و به شناخت آنها میپردازد.
در سیر سوم، عارفی که تمام صفات الهی را شهود کرده و از بالا به ارتباط موجودات مظهر با صفات الهی مینگرد، مامور دستگیری ازمستعدان سیر و سلوک میشود. و چون میداند که هر کس مظهر چه صفتی است و راه را از بالا مشاهده میکند و به تمام فراز و نشیبهای آن واقف است، شاگردان مستعد را در طی مسیر یاری میرساند.
به همین دلیل هم در عرفان اسلامی، استاد طریقت و پیر راه دارای مقامی است که سخنانش بدون چون و چرا قابل اجرا است. اگر ملاحظه کرده باشید در سیر سوم پسوند بالحق داریم. یعنی از سیر دوم به بعد، عارف دیگر به این شهود رسیده که همه موجودات مظهرند و اصل خداست و به همین دلیل، چنین فکری در تمام مراحل زندگیش پیاده میشود. دیگر از گفتن حق باکی ندارد و ... چیزی که تا قبل از سیر اول با وجود علم، یقین کشفی نداشت.
در سیر چهارم، وظیفهای بالاتر نصیب عارف میگردد که تنها کملین و واصلان واقعی افتخار چنین امری را دارند. و آن رسیدگی به معیشت مردم میباشد. تا به حال رسیدگی به معیشت مردم و حل مشکلات آنان فضیلت بود اما از سیر چهارم به بعد، وظیفه میشود. باز هم با همان اعتقاد «بالحق» یعنی با توجه به این که مردم مظهر و شان آن وجود یگانهاند، لحاظ میگردد.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل، در واقع به دلیل سیر چهارم امام، اتفاق افتاد و انقلاب یک وظیفه برای ایشان بود. همین دلیل هم آن را از خطرات حفظ نموده است.
اگر ملاحظه نمایید هیچ امری با آن وحدت و شهود وحدت وجود در اسفار بعد، ضدیتی ندارد و تنها عارف سالک، با آگاهی از این نکته که موجودات شان و مظهرند به انجام وظائف می پردازد.در واقع هدف سیر اول، حصول یک بینش والا در عارف برای انجام کارها میباشد و آن دیدن وحدت در کثرات مظاهر است. سالک در این مقام طالب وحدت است و این وحدت را در کثرت ها مشاهده می کند, بنابراین بی نیاز از دیدن مظاهر و کثرات نیست.
مقام جمع هم به این است که سالک عارف، کثرت و وحدت را با هم خلط نکند و با شهود وحدت از کثرت و با دیدن کثرت از وحدت غفلت ننماید, بلکه در کثرت وحدت حق را مشاهده کند و از او غافل نماند و مظاهر و مخلوقات را نیز ناشی از وجود واحد حق متعال بداند و ببیند.
بنابراین هم کسانی که در کثرات خلقی غرقه می شوند و حق تعالی را مشاهده نمی کنند ناقص اند و هم کسانی که در اثر فنای در وحدت,، از کثرت ها و مظاهر غافل می شوند, به نوعی ناقص تلقی می گردند و عارف کامل کسی است که صاحب مقام جمعی است .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید