بازدید امروز : 231
بازدید دیروز : 42
نقش دین در آرامش افراد چیست؟
سوال پرسشگر گرامی بسیار کلی است. باید پذیرفت این گونه سوال ها نیز پاسخ کلی می بایست داد که تنها دور نمائی برای ما ترسیم می کند. اما اگر سوال جزئی باشد پاسخ کاربردی ارائه می شود. به هر صورت از آنجا که اول دین معرفت خدا است و همه چیز بازگشت به آن دارد، در مورد نقش یاد و ذکر خدا در مورد آرامش مطالبی را بیان می کنیم.
«ماهیت آرامش»
اگر ماهیت و چیستی آرامش برای ما مشخص شود، آنگاه کارکرد دین و آموزه های آن در کسب آن بیشتر نمایان خواهد شد.
می توان گفت: آرامش آن احساسی است که در سایه ی اطمینان خاطر و عدم نگرانی نسبت به آینده و غم و اندوه نسبت به گذشته برای فرد پدیدار می شود.
«آرامش»
همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است.
و همیشه آرامش یکى از گمشدههاى مهم بشر بوده، و به هر درى مىزند تا آن را پیدا کند، و اگر تلاش و کوشش انسانها را در طول تاریخ براى پیدا کردن آرامش از طرق صحیح و کاذب جمع آورى کنیم خود کتاب بسیار قطورى را تشکیل مىدهد.
به طور کلى آرامش و دلهره، نقش بسیار مهمى در سلامت و بیمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چیزى نیست که بتوان از آن به آسانى گذشت و به همین دلیل تا کنون کتاب هاى زیادى نوشته شده که موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن و طرز به دست آوردن آرامش است.
تاریخ بشر پر است از صحنههاى غمانگیزى که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتیادها داده است.
ولى قرآن با یک جمله کوتاه و پر مغز، مطمئنترین و نزدیکترین راه را نشان داده و مىگوید: بدانید که تنها یاد خدا آرامبخش دلها است! براى روشن شدن این حقیقت قرآنى به توضیح زیر توجه کنید:
عوامل نگرانى و پریشانى.
1-گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر فکر انسان خودنمایى مىکند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بیمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتیاج، همه اینها آدمى را رنج مىدهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحیم و مهربان، خدایى که همواره کفالت بندگان خویش را بر عهده دارد مىتواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستى، خدایى دارى توانا، قادر، عالم و مهربان.
2- گاه گذشته تاریک زندگى فکر انسان را به خود مشغول مىدارد و همواره او را نگران مىسازد، نگرانى از گناهانى که انجام داده، از کوتاهیها و لغزشها، اما توجه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است، به او آرامش مىدهد، به او مىگوید: عذر تقصیر به پیشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى کن و در مقام جبران براى، که او بخشنده است و جبران کردن ممکن.
3- ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مىسازد که من در برابر این همه دشمن نیرومند در میدان جهاد چه کنم؟ و یا در مبارزات دیگر چه مىتوانم انجام دهم؟
اما هنگامى که به یاد خدا مىافتد و متکى به قدرت و رحمت او مىشود، قدرتى که برترین قدرتها است و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مىگیرد، با خود مىگوید آرى من تنها نیستم، من در سایه خدا، بىنهایت هستم.
قهرمانی هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشوری هاى اعجابانگیز و خیره کننده آنان، حتى در آن جایى که تک و تنها بودهاند، بیانگر آرامشى است که در سایه ایمان پیدا مىشود.
4- گاهی نیز ریشه نگرانی هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بىهدف بودن آن است ولى آن کسى که به خدا ایمان دارد، و مسیر تکاملى زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است، و تمام برنامهها و حوادث زندگى را در همین خط مىبیند، نه از زندگى احساس پوچى مىکند، و نه هم چون افراد بىهدف و مردد، سرگردان و مضطرب است.
5- عامل دیگر نگرانى آن است که انسان گاهى براى رسیدن به یک هدف زحمت زیادى را متحمل مىشود، اما کسى را نمىبیند که براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشکر کند، این ناسپاسى او را شدیدا رنج مىدهد و در یک حالت اضطراب و نگرانى فرو مىبرد، اما هنگامى که احساس کند کسى از تمام تلاشها و کوشش هایش آگاه است، و به همه آنها ارج مىنهد و براى همه پاداش مىدهد دیگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟
6- سوء ظنها و توهم ها و خیالات پوچ یکى دیگر از عوامل نگرانى است که بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مىبرند، ولى چگونه مىتوان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بىپایان او و دستور به حسن ظن که وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنجآور را از بین مىبرد و آرامش و اطمینان جاى آن را مىگیرد.
7- دنیا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یکى از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا که گاهى عدم دستیابى به رنگ خاصى از لباس یا کفش و کلاه و یا یکى دیگر از هزاران وسائل زندگى ساعت ها و یا روزها و هفتهها فکر دنیا پرستان را ناآرام و مشوش مىدارد.
اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن که همیشه با زهد و پارسایى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه این اضطراب ها پایان مىدهد، هنگامى که روح انسان علىوار آن گونه وسعت یابد که بگوید: «دنیا کم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها؛دنیاى شما در نظر من بىارزشتر از برگ درختى است که در دهان ملخى باشد که آن را مىجود» نرسیدن به یک وسیله مادى یا از دست دادن آن چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ایجاد کند.
8- یک عامل مهم دیگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسان ها را آزار مىداده است و از آنجا که امکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر مخصوصا به هنگام بیماری ها، جنگ ها، ناامنی ها وجود دارد، این نگرانى مىتواند عمومى باشد.
ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم (همانگونه که مادیون جهان مىپندارند) این اضطراب و نگرانى کاملاً بجا است، و باید از چنین مرگى که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواستهاى انسان است ترسید. اما هر گاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچهاى به یک زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را هم چون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بىمعنى است، بلکه چنین مرگى- هر گاه در مسیر انجام وظیفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است، البته عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست بلکه مىتوان عوامل فراوان دیگرى براى آن نیز شمرد، ولى باید قبول کرد که بیشتر نگرانی ها به یکى از عوامل فوق باز مىگردد.
و هنگامى که دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بىرنگ و نابود مىگردد تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دلها است «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» چرا که تنها باید خدا است که روح و جان آدمی اطمینان خاطر پیدا کرده و در آن آرامش جای می گیرد.
در پایان به برخی از عوامل آرامش و ناآرامی در روایات اشاره می کنیم.
عوامل آرامش؛ ایمان، دیدار برادر مؤمن، شب، همسر، دنیا گریزی، اندیشه ی آدم دیندار، یاد خدا، به کفاف بسنده کردن، قرآن، طاعت، تقدیر الهی، یقین، خشنودی از خدا و توکل را می توان اشاره نمود.(ر/ک: میزان الحکمه).
عوامل ناآرامی؛ آرزو، کینه، حسادت، بخیل، چشم داشت به مردم، شک و چسبیدن به دنیا را می توان نام برد.
آری توجه به خدا انسان را دل گرم، اتفاقات را به صلاح و پایان سختی ها را گوش زد و یاد آور می شود خدا هر وقت لازم باشد به کمک شما خواهد شتافت. این نگاه و این بینش ها هر کدام از ارکان آرامش می باشند. همین نگرش عامل آرامش افراد با ایمان و دین دار است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید