بازدید امروز : 112
بازدید دیروز : 141
قاعده دفع افسد به فاسد تا چه حد درست است؟ آیا جایگزین کردن یک گناه کبیره با یک گناه صغیره صحیح است؟
دفع افسد به فاسد یک قاعده عقلی است به این معنی که عقل انسان میگوید در جایی که در سر دو راهی گیر افتادی که یک طرف آن امر فاسدی است و طرف دیگر آن امر فاسدتری است میان آنها طرفی را انتخاب کن که ضرر و مفسده کمتری دارد. همانطور که ملاحظه میکنید عقلا هم این مطلب را میپسندند.
در اسلام هم این امر تجویز شده است و بیان شده که در این صورت فردی که امر فاسد را انجام میدهد مرتکب گناه نشده است. برای این مطلب مثالی میآوریم تا مطلب کاملا روشن شود:
حفظ جان واجب است فرض کنید شخصی در بیابانی گرسنه مانده است به قدری که اگر به زودی چیزی نخورد خواهد مرد. این فرد مرداری پیدا میکند که میداند خوردن گوشت مردار حرام است یا ماری میبیند که خوردن آن هم حرام است. این فرد الان در دو راهی گیر کرده که یا گوشت مردار و یا مار بخورد که حرام است یا اینکه از گرسنگی بمیرد که در این صورت نیز چون جانش را حفظ نکرده است مرتکب گناه شده است.
عقل به او میگوید گوشت حرام را بخور ولی جانت را حفظ کن. اسلام هم این اجازه را داده است اما به اندازهای که جانش حفظ شود نه اینکه بیش از آن بخورد مثلا یک دل سیر کباب درست کند.
خوب در اینجا این قاعده پیاده شد اما اولا این فرد تشخیص درستی داد یعنی متوجه شد که کدام فاسد و کدام فاسدتر است ثانیا باید ریزه کاریهای اجرای آن را بداند تا مرتکب حرام اضافهای علاوه بر طرفی که انتخاب کرده است نشود. مثلا در اینجا بیش از حد نیاز گوشت حرام نخورد.
این نکته مهمی است، اگر فردی که در چنین موقعیتی گرفتار شده آشنا به مسائل شرعی نباشد نمیتواند تصمیم صحیحی انتخاب کند چون همه جا به این روشنی نیست که به راحتی بتوان گفت کدام طرف فاسدتر است تا طرف فاسد انتخاب شود و البته فرد مکلف مرتکب گناه هم نشده باشد.
برای مثال فردی را در نظر بگیرید که برای رفع مشکلش میخواهد رشوه بدهد. آیا میتوان با توجیه امثال این قاعده این کار را انجام داد؟ لذا در مشابه این مثال باید با یک فرد مطلع به مسائل شرعی مشورت کرد یا از دفتر مرجع تقلید خود سوال نمود.
آنچه شما در سوال خود مطرح کردید که آیا جایگزین کردن یک گناه کبیره با یک گناه صغیره صحیح است, با توجه به توضیحات معلوم شد که در شرایطی که بین انجام این دو گرفتار شده باشیم و راه فراری هم از انجام دادن گناه نباشد, در این صورت طرفی که گناه صغیره است مقدم میشود. البته تاکید میکنم که این مجوز شرعی در جایی است که همه جوانب امر رعایت شود و ما گرفتار گناهان دیگر نشویم.
برای مثال میدانیم که نجات جان فرد مسلمان واجب است و اعتنا نکردن و کمک نکردن به این فرد حرام است. از طرفی هم می دانیم لمس کردن نامحرم حرام است. حالا در نظر بگیرید زنی در حال غرق شدن می باشد. در این شرایط چه باید کرد؟ فرض کنید نه غریق نجات موجود است نه فرصتی که نیروی امدادی خبر شود و نه وسیلهای که به کمک آن این فرد نجات داده شود و البته ما هم شنا بلد هستیم. در اینجا این اجازه را داریم که برای نجات این فرد نامحرم از غرق شدن او را لمس کنیم اما به میزانی که برای نجات لازم است و نه بیشتر و همچنین باید خود را از گناهان دیگری که ممکن است ایجاد شود حفظ کنیم.
ملاحظه میکنید که این اجازه شرعی برای کمک به رفع مشکلات زندگی داده شده است و هرگز مجوزی برای ارتکاب گناه نمی باشد. ان شاء الله خدای متعال هم توفیق فهم دین و هم عمل به آن را به همه ما عنایت کند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید