بازدید امروز : 176
بازدید دیروز : 87
عشق خداوند:
یکی از معانی کلمه عشق دوست داشتن افراطی است و این کلمه در قرآن نیامده است در این صورت آیا باید یا درستش این است که عاشق خداوند بود یا خدا را دوست داشت؟
بهترین واژه ای که درباره خدای متعال به کار می رود محبت است. در قرآن کریم آمده: الذین آمنوا اشد حبا لله. هستی دارای مراتب است و چون ذات الهی شدید ترین مرتبه وجود است، مومنین نیز شدیدترین محبتشان به خداوند است،. مومنین به مخلوقات هم محبت دارند، اما متناسب با مرتبه خلقی ایشان محبت می روزند. بالاترین مرتبه هستی ذات خداوند است که اقتضای بالاترین مرتبه محبت انسان را دارد، در ادبیات عرفانی از این مرتبه از محبت با واژه عشق که محبت شدید است یاد می شود، که البته اشکالی هم ندارد. نکته دیگر این است که باید توجه داشت عشق و محبت در تمام مراتب آن در حقیقت عشق به هستی و خدای متعال و حقیقی است، اما در زبان فلاسفه و عرفا به مرتبه شدید آن که محبت به خدای متعال است عشق حقیقی و به مراتب دیگر به دلیل ضعیف بودن و گاهی بازدارندگی این مراتب نسبت به مرتبه عشق به ذات، عشق مجازی اطلاق شده است. هر عشقی که زمینه ساز عشق به حق تعالی باشد، حقیقی است و اگر باعث فراموش شدن خدا شود و انسان را از توجه به ذات بازدارد، مجازی، باطل و غیر حقیقی خواهد بود.
عرفان درجستجوی چیست؟
پاسخ: دوست گرامی. عرفان در جستجوی خداوند در تمام مراتب هستی از ذات و صفات و مخلوقات است (وحدت شخصی وجود). این جستجو ابتدا به صورت نظری و علمی انجام می شود و سپس از طریق تهذیب نفس و عبودیت و سلوک عملی به صورت شهودی و قلبی خواهد بود.
شناخت خدا:
آیا شما که میگید خداوند همه جا هست پس خداوند جسم دارد یا روح است؟ بطور کلی خدا را چگونه بشناسیم؟
پاسخ: دوست گرامی. خدا جسم و روح نیست, بلکه آفریننده آنها است. خدای متعال متن هستی و اصل وجود است. وجود همه جا هست و هیچ موجودی خالی از وجود نیست. اگر وجود نباشد هیچ چیز نیست. خدای متعال باطن هستی و باطن تمام اشیا و مخلوقات است. ظاهر هستی جنبه خلقی و ظهوری دارد و باطن هستی جنبه حقی و وجودی. برای شناخت خدا بهترین راه شناخت او از طریق مظاهر انفسی و آفاقی و رویت صفات خدای متعال در مظاهر خلقی است. البته بدون صفت توحید خدای متعال شناختنی نیست و توحید به همین معنا است. به معنای اینکه تمام هستی پر از خدا است و خدای متعال همه جا هست و حضور دارد. مانند حیات که در همه جای بدن هست و حضور دارد.
مطالعه کتاب:
من نمی دانم کتاب های دینی را به چه شکل مطالعه کنم تا بتوانم از آنها استفاده کنم مثلاً یک روش غلط که من در مطالعه دارم اینه که کتاب را حفظ می کنم حالا ممکنه که چیزی هم نفهمم. اگه میشه ابتدا یک روشی برای مطالعه مخصوصاً منظورم کتب دینی است به من معرفی کنید. بعد الان من قصد دارم برگزیده تفسیر نمونه را بخوانم به من کمک کنید که به شکل باید مطالعه کنم.
پاسخ: توصیه ما برای مطالعه کتب دینی این است که آن را هدفمند و روش مند سازید. هدف مطالعه بالابردن اطلاعات و آگاهی اسلامی است. روش مطالعه بهتر است بر اساس یادداشت برداری و نمایه زنی استوار شود. یعنی دو راهکاری که باعث یادگیری و مطالعه موثر می شود. نمایه زنی یعنی برای هر پاراگراف اسم گذاری کنید. اسم, همان موضوعی است که آن پاراگراف درباره آن بحث کرده است. راهکار دوم یاداشت برداری از نکات کلیدی و مهم است. برخی موضوعات کلی که باید برای آنها یاداشت بردارید عبارتند از: خداوند و موضوع توحید, نفس شناسی, تذکیه نفس و خودسازی, اخلاق اجتماعی, عبودیت خداوند. این یادداشت ها به تدریج به منبع مطالعاتی شما تبدیل می شود و می توانید درباره آن مقاله بنگارید و یا برای دیگران سخن رانی نمایید. موفق باشید.
معنای تهذیب نفس:
سلام به پرسمان همراه سوالی داشتم؟ تهذیب نفس به چه معناست؟
دوست گرامی . برای تهذیب نفس اول باید توبه کنید و از گناهان گذشته و علائق دنیوی افراطی و هوای نفس دور شوید و ثانیا با یادگیری احکام دین سعی کنید واجبات خود را انجام دهید و در مرحله بعد خود را از جهت اخلاقی و صفات بسازید و رزایل خلقی را تصفیه نمایید و عادت های بد را به عادت های خوب بدل کنید و مرحله آخر انجام عبادات و مستحبات است. این راه با علم و عمل امکان پذیر است. یعنی سعی کنید بدانید و به دانسته های خود عمل کنید. موفق باشید.
چگونه اهل دل شویم؟
دوست گرامی. به لحاظ مردم شناسی ارزشی انسان ها دو گونه اند1- اهل دنیا که جهان بینی شان مادی است و ایمان ندارند,2- اهل ایمان که خود سه مرتبه دارند, 1- اهل عقل, یعنی کسانی که راه ایمان را با عقل می پیمایند 2- اهل دل, یعنی کسانی که راه ایمان را با دل و عشق می پیمایند. 3- یک گروه هم اولیای معصومین هستند که رهبران راه ایمان اند. برای اینکه انسان اهل دل شود باید اولا از اهل دنیا کناره بگیرد و به سوی خدا مهاجرت کند و ثانیا باید از وادی عقل گذر نماید و خود را به فضیلت علم و عقل و عمل بیاراید و بعد وارد وادی عشق شود و اهل دل گردد. موفق باشید.
نماز نشانه ی چیست؟
دوست گرامی. اهل دنیا نه ایمان دارند و نه نماز می خوانند و نه به احکام عبودیت پایبندی دارند. وقتی کسی ایمان آورد و شهادتین را به زبان جاری کرد و خدا و پیامبر و ولایت را پذیرفت, اولین حرکت عملی ای که نشان دهنده ایمان واقعی او است, نماز است. نماز اگر از روی صدق و اخلاص باشد, نشانه آن است که شخص مدعی ایمان، واقعا خدا را قبول دارد و با او رابطه عبد و مولی برقرار کرده و از دوستان خدا شده است. نماز نشانه ایمان واقعی انسان است. کسی که نماز نمی خواند یا خدا را قبول ندارد و اصلا ایمان نیاورده و یا هنوز عملا وارد وادی ایمان نشده است. موفق باشید.
معنای خودشناسی و خودسازی:
سلام، خودشناسی یعنی چه؟ چه کار کنم که به خودشناسی در حد خودم(جوان 24 ساله) برسم و بتوانم به واسطه آن تهذیب نفس کنم، و به امید خدا در قیامت جز اولیاالله مشهور بشم.
دوست گرامی. قرآن کریم و روایات اسلامی افراد جامعه انسانی را به دو قسم اهل دنیا و اهل ایمان تقسیم می کنند. بگذریم که هر قسم خود انواع و مراتبی دارد که بسیار مفصل است. این دو قسم هر یک صفات و ویژگی های اعتقادی و اخلاقی و عملی ای دارند که از هم متمایز است. اجمالا خودشناسی یعنی شناختن این صفات و ویژگی ها و تشخیص اینکه کدام صفات و ویژگی های اهل دنیا یا اهل ایمان در نفس ما نهادینه شده است و خودسازی نیز به معنای پاک کردن و تخلیه نفس از صفات و ویژگی های اهل دنیا و آراسته شدن به صفات و ویژگی های اهل ایمان است. منبع این مباحث عمدتا قرآن کریم و روایات است و در کتاب های اخلاقی نیز این صفات و ویژگی ها تحت عنوان فضایل و رزایل دنبال شده است.
همرنگ جماعت شدن:
آیاضرب المثل (گرخواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو) درست است یانه؟
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- همرنگ جماعت شدن به خاطر رسوا نشدن به شکل قضیه ای کلی و دائمی و قابل انطباق در همه موارد با اصول دینی و اموزه های اسلامی و قرانی و رهنمود های اهل بیت –ع- همخوانی و هماهنگی ندارد .
2- ما دو نوع جماعت داریم, باطل و حق, جماعت اهل دنیا و پیروان شیطان و جماعت اهل ایمان و اطاعت خداوند. بنابراین به طور کلی همراهی با جمع و همگامی با جماعت مومن و مسلمان در امور مثبت و مفید و مورد تایید دین امری مطلوب و مورد تاکید دین است و در قران و روایات به آن توصیه شده و از تفرقه و جدایی از اجتماع و بریدن از جمع منع شده است .
3- اما این همراهی معنایش همراهی در برنامه ها غلط و سنت های باطل و بدعت ها و انحرافات جماعت اهل دنیا نیست و در این امور نه تنها همراهی و همرنگی مطلوب و شایسته نیست بلکه در اینجا وظیفه و کار درست فاصله گرفتن و جدا شدن و ایستادگی در برابر انحراف و مقابله با آن است .
4- همراه شدن با کار و برنامه و رفتار غلط و نادرست و نا مطلوب جماعت اهل دنیا و اهل گناه جامعه رسوایی حقیقی در محضر خداوند است و فاصله گرفتن از راه و روش و سنت غلط آنها و مقاومت در برابر آن و تلاش برای تصحیح و اصلاح آن سربلندی و عزت حقیقی و عبودیت واقعی است .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید